كرامت ايمان و برادري بين مؤمنين بدان كه ايمان نيز از كمالات روحانيهاى است كه به حقيقت نوريه آن كمتر كسى آگاه گردد. حتى خود مؤمنين تا در عالم دنيا و ظلمت طبيعت هستند، از نورانيت ايمان خود و كراماتى كه در پيشگاه مقدس حق براى آنهاست مطلع نيستند.
انسان تا در اين عالم است، وضعيات اين عالم و عادات آن او را به طورى مأنوس به خود [مىكند] كه هر چه از كرامات و نعم آن عالم و يا خذلان و عذاب آنجا بشنود فورا به يك صورت ملكى مقايسه مىكند، مثلا كرامتهايى را كه حق تعالى براى مؤمنين وعده فرموده و نعمى را كه براى آنها تهيه فرموده و خبر دادند انبيا عليهم السلام، به كرامتهاى سلاطين و بزرگان به مردم مقايسه مىكند يا قدرى بهتر و بالاتر، و نعمتهاى آنها را چون نعمتهاى اين عالم يا قدرى لطيفتر و بهتر فرض مىكند، با اين كه اين مقايسه قياس باطلى است. نعمتهاى آن عالم و روح و ريحانش به تصور ما درست نيايد و به قلب ما نظير آنها خطور نكرده. ما نمىتوانيم تصور كنيم كه يك شربت آب بهشت داراى تمام لذات متصوره است، از هر قبيل كه ممكن باشد، هر يك ممتاز از ديگر، كه كيفيت هر لذتى به لذات اين جا توان گفت شباهت ندارند.
در اين حديث شريف ذكر يكى از كرامتهاى مؤمنين را فرموده است كه پيش اصحاب معرفت و ارباب قلوب با هيچ چيز موازنه نشود و در هيچ ميزان در نيايد. و آن آن است كه مىفرمايد: و إنّ المؤمن ليلقى أخاه فيصافحه، فلا يزال اللّه ينظر إليهما و در روايات كثيره ديگر به اين مضمون نيز اشاره شده:
ففي الكافى بإسناده عن أبي جعفر، عليه السّلام، قال: إنّ المؤمنين إذا التقيا فتصافحا، أقبل اللّه تعالى عليهما بوجهه و تساقطت عنهما الذّنوب كما يتساقط الورق من الشّجر. «1»
«فرمود حضرت باقر العلوم، عليه السلام: مؤمنين وقتى كه با هم ملاقات كنند و مصافحه نمايند، خداوند تعالى به وجه شريف خود اقبال به آنها فرمايد و گناهان آنها چون برگ از درخت بريزد.»
خدا مىداند اين نظر حق تعالى و اين اقبال به وجه كريم چه نورانيت و كرامتى در باطن دارد و چه حجابهايى را از ميان بنده مؤمن و نور جمال ذات مقدس بردارد و چه دستگيريها از مؤمن فرمايد. ليكن بايد دانست كه نكته حقيقيّه و سرّ واقعى اين كرامتها چيست و انسان نبايد از آن غافل باشد. [بايد] وجهه قلب به آن باشد تا عمل به تبع آن نورانى و كامل گردد و به قالب عمل روح و نفحه الهيه دميده شود و آن نكته واقعيه و سرّ حقيقى تحكيم مودّت و محبت و تجديد عهد اخوت في اللّه و وِداد است، چنانچه در احاديث شريفه به اين نكته خيلى اهميت دادهاند، و در احاديث اين باب نيز اشاره به آن شده است:
ففي الكافى بإسناده عن أبي جعفر، عليه السّلام، قال: «إنّ المؤمنين إذا التقيا و تصافحا، أدخل اللّه يده بين أيديهما فصافح أشدّهما حبّا لصاحبه. «2»
«فرمود: «مؤمنيني وقتى ملاقات كنند و مصافحه نمايند، داخل كند خداوند دستش را ميانه دستهاى آنها، پس مصافحه فرمايد هر يك از آنها را كه حبّش نسبت به رفيقش بيشتر است.»
و در روايت ديگر است كه: «وقتى كه مؤمنين ملاقات كنند و مصافحه نمايند، فرو فرستد خداوند تعالى رحمت به سوى آنها، و نه جزء از آن كسى است كه محبتش نسبت به رفيقش شديدتر باشد و اگر متوافق باشند (يعنى در محبت)، فرو گيرد آنها را رحمت.» [1] و احاديث در اين باب بسيار است و ما به اين اندازه قناعت مىكنيم.
و الحمد للّه أوّلا و آخرا.
__________________________________________________
[1و 2] أ و ما علمت أنّ المؤمنين اذا التقيا فتصافحا أنزل اللّه عزّ و جلّ الرّحمة عليهما فكانت تسعة و تسعين لأشدّ هما حبّا لصاحبه. فإذا توافقا غمرتهما الرّحمة ... الحديث اصول كافى، ج 2، صفحه 179 و 181، «كتاب ايمان و كفر»، «باب مصافحه» حديث2و 14.
منبع : شرح چهل حديث، امام خميني ، صفحه 553 و554
* استفاده با ذكر نشاني سايت جايز است *
|