شرح و تفسیر قسمت هایی از زیارت عاشورا (۳5) – شناخت ابوسفیان و دو فرزند ملعونش معاویه و یزید اللهم العن اباسفیان و معاویه بن ابی سفیان و یزید بن معاویه علیهم منک اللعنه ابد الابدین : خدایا لعنت فرما ابا سفیان و معاویه بن ابی سفیان و یزید بن معاویه را که لعنت و نفرین تو برای همیشه روزگاران بر آنان باد.
ابن ابی الحدید از کتاب مفاخرات زبیربن بکّار نقل میکند که در منزل معاویه، مجلسی تشکیل شد که عمروعاص و عتبة بن ابی سفیان و مغیرة بن شعبه (و کسانی دیگر) جمع بودند و امام حسن عَلَیهِ السَّلام را طلبیدند. و چون امام تشریف آورد، هر یک جسارتی کردند به شرحی که در آن کتاب، مذکور است.
امام مجتبی عَلَیهِ السَّلام ، معاویه لعنة الله علیه را مخاطب ساخت و سخنانی گفت و از جمله فرمود:
«انشدک یا معاویة!! ا تذکر یوماً جاء ابوک علی جمل احمر و انت تسوقه و اخوک عتبة هذا یقوده فرآکم رسول الله صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم فقال: الّلهم العن الرّاکب و القائد و السّائق»:
«تو را به خدا قسم ای معاویه!! آیا به خاطر نداری روزی را که پدرت بر شتری سرخ رنگ نشسته بود و تو پشت سرش می راندی و این برادرت عتبه، جلوداری می کرد. چون پیامبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم شما را دید گفت: خدایا سوار، و جلودار وعقب سری را لعنت فرما».
آن گاه امام دوم عَلَیهِ السَّلام روی به آن جماعت کرده فرمود: شما را به خدا قسم می دهم، می دانید که رسول خدا صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم در هفت جا، که هیچ کس نمی تواند منکر شود، اباسفیان را نفرین و لعنت فرمود:
اول:
روزی که ابوسفیان رسول خدا را دید که از مکّه خارج می گردد تا ثقیف را دعوت کند. ابوسفیان از آن حضرت سبّ و بدگویی نمود و از این رو خدا و رسولش او را لعن فرمودند.
دوّم:
روزی که قافله ای از شام می آمد و ابوسفیان جلودار بود و با مسلمان ها جنگید و به واقعه و جنگ بدر کشید و رسول خدا او را لعنت فرمود.
سوم:
در روز «احد» که ابوسفیان زیر کوه ایستاده و رسول خدا بالای کوه بود ابوسفیان می گفت: اُعلُ هُبَل ... اُعلُ هُبَل...
پس پیامبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم ده مرتبه او را لعنت فرمود و مسلمانان متابعت نمودند (و آمین گفتند و پیامبر به حضرت امیر علیهما السّلام فرمود بگویید: الله اَعلی و اَجَلُّ).
چهارم:
روزی که احزاب و غطفان و یهود را آورد و پیغمبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم او را لعنت فرمود.
پنجم:
روزی که ابوسفیان با قریش سر راه پیامبر را در حدیبیّه گرفت و حضرت را از ورود به مکه منع کرد.
پیامبر، ابوسفیان و پیشقراولان سپاه او و نیروهای کمکی عقب سری را لعنت نمود و فرمود:
«ملعونون کلّهم».
ششم:
روزی که سوار شتر سرخ بود.
هفتم:
روز «عقبه» که گروهی خواستند ناقهی پیامبر را «پی» کنند یا رَم دهند و آنان دوازده نفر بودند که یکی از آنها ابوسفیان بود.
سپس امام حسن مجتبی سلام الله علیه به زشتی ها و نابکاری های گروهی دیگر که حاضر در آن مجلس بودند، اشاره فرمود...
منبع : ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفاء الصدور فی زیارة العاشور، نوشته مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجت الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 439 تا 441
* استفاده بدون ذکر نشانی :http://www.hankh.ir/?p=32405 ممنوع است *
|