با مرور در احاديث اهل بيت «ع»، به خوبى معلوم مى گردد، كه كسانى كه آماده طلبند و تصور مى كنند كه با ظهور امام دوازدهم«ع»، همه چيز به سرعت روبراه مى گردد و بدون هيچ رنجى و گرفتارى و جهادى، مصائب انسان رفع مى شود و مشكلات بشريت حل مى گردد و دين خدا به همه سوى مى رسد و اين همه قدرتهاى شيطانى و وسايل و ابزار و ارتشها به آنى از پاى در مى آيند و سپس جهانى آماده و مرفّه و سراسر عدل و احسان را بر آقايان عرضه مي دارند؛ اين كسان در اشتباهند و اين كسان به واقع منتظران نيستند.
منتظران به مفهوم اسلامى و تعليم شيعى اين گونه كسان نيستند كه در دوره هاى قبل از ظهور خود را به راحت افكندند و از هر درگيريى با ستم و ستمكاران كناره گرفتند و عمر را به تن آسانى گذرانند و تصور كردند كه اگر روزى ظهور فرا رسيد، مثل برق، جهان درست مي شود و محل امنى براى وادادگى و تن پرورى فراهم مى آيد.
چگونه در مكتب عملى و فعّال، جهاد پيشه، شهادت شعار، زهد نشان و جهش بنيان تشيع، چنين تصوراتي قابل قبول تواند بود؟ وچگونه امامان ما چنين كسانى را در رده شيعه خويش، پذيرا خواهند بود؟
آنان خود فرموده اند:
... قلت لابى جعفر «ع»: انّهم يقولون: انّ المهدىّ، لوقام، لاستقامت له الامور عفوا، و لا يهريق محجمة دم، فقال: «كلا، و الّذى نفسى بيده، لو استقامت لاحد عفوا، لاستقامت لرسول الله«ص»، حين ادميت رباعيته، و شجّ فى وجهه، كلّا ، و الّذى نفسى بيده، حتّى نمسح نحن و انتم العرق و العلق». ثمّ مسح جبهته.
ـ به خدمت امام محمد باقر«ع» عرض كردم: مردم مى گويند: مهدى كه قيام كند، كارها خودبه خود درست مى شود و به اندازه يك حجامت، خون نمى ريزد.
فرمود: « هرگز چنين نيست، به خداى جان آفرين سوگند اگر قرار بود كار براى كسى خود به خود درست شود، برا ى پيامبر «ص» درست مى شد، هنگامى كه دندانش شكست و صورتش شكافت. هرگز چنين نيست كه كار خود به خود درست شود. به خداى جان آفرين سوگند كار درست نخواهد شد تا اين كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم.»آنگاه امام به علامت پاك كردن عرق دست به پيشانى خود كشيد.
در حديث ديگر، از امام ابوالحسن الرّضا«ع»، نيز اين گونه روايت شده است:
... لو قد خرج قائمنا «ع»، لم يكن الّا العلق و العرق، و القوم على السّروج و ما لباس القائم«ع»، الّا الغيظ، و ما طعامه الّا الجشب.
هنگامى كه قائم آل محمد «ص» خروج كند، خون است و عرق ريختن، و سوار مركبها بودن و در ميدانهاى مبارزه و قائم «ع»، جز جامه درشتناك نخواهد پوشيد و جز خوراك درشتناك نخواهد خورد.
و اين گونه احاديث متعدد رسيده است. اين است كه مردان حق بايد خويشتن را آماده يارى على بن ابي طالب ثانى بسازند و گوش به سخن تنبلان، تن پروران و آماده طلبان، يا ضعيف النّفسان و ناتوانان ندهند، و دل به «آماده طلبى»- كه بر خلاف سنّت الهى است- خوش نكنند و مرد عمل و جهاد باشند و مرد كار و قدرت، و مرد شجاعت و توانايى، و مرد اقدام و تكليف.
داشتن آمادگى حتى آمادگى نظامى و سلاح دارى به اندازه اى اهميت دارد كه از طريق « تعليمات دعا و زيارت» نيز ما را متوجه آن كرده اند. چنان كه در زيارت «سرداب مقدس»، چنين تعليم داده اند كه بخوانيم:
اللّهم كما جعلت قلبى بذكره معمورا، فاجعل سلاحى بنصرته مشهورا.
خداوندا! هم چنان كه دل مرا با ياد حجّت خود مهدى، آباد و زنده ساختى، سلاح مرا نيز در راه يارى او آماده و آشكار ساز!
و ان حال بينى و بين لقائه الموت- الّذى جعلته على عبادك حتما، و اقدرت به على خليقتك رغما- فابعثنى عند خروجه، ظاهرا من حفرتى، مؤتزرا كفنى، حتّى اجاهد بين يديه، فى الصّف الّذى اثنيت على اهله فى كتابك، فقلت :« كانّهم بنيان مرصوص».
و اگر چنان شد خدايا، كه مرگ - كه براى همه هست، و نشان قدرت قاهره تو است ـ از درك حضور مهدى محرومم ساخت، اى خدا تو مرا به هنگام ظهور او از نو زنده كن تا از گور خويش سربرآورم و كفن بر كمر بندم و در ركاب او جنگ كنم در صفى كه افراد آن را در قرآن ستوده اى و آن صف را « بنيان مرصوص» ( چنان پيكره اى پولادين) خوانده اى!
مى نگريد كه سخن از « سلاح مشهور»( شمشير آخته) است و «بنيان مرصوص» ( بنيانى در هم رسته) و اگر از گور نيز درآيند و دوباره- به لطف الهى- زنده شوند، براى جهاد است و مبارزه و بستن كفن به كمر و حمل سلاح بر دوش. اين است كارآيى و مقاومتى كه از چشم به راهان حكومت حقّه و منتظران دولت مهدويه مطلوب است و مورد انتظار.
* استفاده بدون ذكر منبع جايز نيست *