شرح و تفسیر قسمت هایی از زیارت عاشورا (۳1) – هند جگرخوار و فرزندانش ملعون خدا و پیامبرند اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیه و ابن آکله الاکباد اللعین بن اللعین علی لسانک و لسان نبیک فی کل موطن و موقف وقف فیه نبیک صلواتک علیه و آله : خدایا روز عاشورا روزی است که بنی امیه آن را مبارک شمردند و به آن تبرک جست. پسر هند جگرخواره که لعنت شده و پسر او که بر زبان تو و بر زبان پیامبرت لعنت گردیده، در هر موطن و موقفی که پیغمبرت صلوات الله علیه و آله در آن ایستاده است.
... حدیث سوم
در بهار از مناقب ابن شهر آشوب، از ابن عباس روایتی نقل نموده که حاصل مضمون آن، چنین است:
«هند» مادر معاویه از عایشه خواستار شد که تعبیر خوابی را که هند دیده از حضرت رسول صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم سوال کند. عایشه گفت: خواب خود را بگو تا برای ایشان بازگو نمایم.(و هند را به محضر حضرت برد).
هند گفت: خواب دیدم که آفتاب از بالای سر من طلوع کرد و آفتابی کوچکتر از میان آن آفتاب طلوع نمود. آن گاه مولودی از من ظاهر گشت و بعد، از درون آن، مولودی کوچکتر از وی آشکار گردید و سپس دیدم که این مولود کوچک، بر آن آفتاب کوچکتر حمله ور شد و او را در کام خود فرو برد و آن آفتاب بزرگتر را – با ناپدید شدن آفتاب کوچکتر- تاریکی و تیرگی فرا گرفت.
سپس ستارگانی درخشان در آسمان و اجسامی تاریک و سیاه در زمین دیدم که این اجسام سیاه بر زمین مسلط شدند و از هر طرف آفاق را احاطه کردند.
چون سخن هند به این جا رسید پیغمبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم اشک از دیده فرو ریخت و دو مرتبه به هند فرمود:
«اُخرجی یا عدوة الله»:ای دشمن خدا خارج شو که اندوه مرا تازه کردی و خبر از مرگ دوستانم دادی.
چون هند برخاست و رفت، پیامبر فرمود:
«الّلهم العنها و العن نسلها»:«خدایا او را لعنت کن و نسل و تبار او را نیز از رحمتت دور بدار».
و خواب را چنین تعبیر فرمود که:
آن خورشید بزرگتر، حضرت علی عَلَیهِ السَّلام و خورشید کوچکتر، حسین من است و مولود و موجودی که از هند متولد شده معاویه است و موجود کوچکتر یزید است که فرزندم حسین را می کشد و آفتاب و آفاق تیره و تاریک می شوند و آن موجودات سیاه که زمین را احاطه می کنند بنی امیّه اند.
ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفاء الصدور فی زیارة العاشور، نوشته مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجت الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 430 و 431
* استفاده بدون ذکر نشانی : http://www.hankh.ir/?p=31957 ممنوع است *
|