غيبت كبرى سومين مرحله را زندگى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) را، دوران غيبت كبرى و دراز مدت ، تشكيل مى دهد. اين دوره پس از سپرى شدن غيبت صغرى ،آغاز شد و تاكنون ادامه يافته و به امر خداوند تا هنگام حصول اقتضاى تام ؛ يعنى آن زمان كه زمينه پذيرش و رهبرى و حكومت جهانى آن حضرت از نظر عِدّه عُدّه فراهم شود، ادامه خواهد يافت .
اين مرحله ميدان بزرگ ترين آزمايش انسان ها و غربال مؤمنان و سنجش ايمان و عمل قرار گرفته است. در اين مدت طولانى حجت خدا در پشت پرده غيبت ، خورشيد گونه از پس ابرها، نور افشانى مى كند. 1
همان گونه كه غيبت ، به دو مرحله تقسيم مى شد و به دو گونه بود، نيابت نيز همين گونه است ؛ يعنى داراى دو مرحله است و دو گونه : نيابت خاصه در غيبت صغرى و نيابت عامه در غيبت كبرى.
در نيابت خاصه امام ، اشخاص معينى را نايب خود قرار داده بود كه به اسم و رسم ، آنها را معرفى نموده ، وهر كدام را به وسيله نايب پيش از خود به مردم شناسانده بود.
در نيابت عامه ، بر اساس يك ضابطه كلى و معين كه امام خود به دست داده بود، هر فردى كه آن ضابطه را از همه جهت و در همه ابعاد دارا باشد، نايب امام شناخته مى شود و به نيابت از امام ولى جامعه در امر دين و دنيا خواهد بود.
اين مقام و اين نيابت به وسيله خود حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) به عالمان واجد شرايط تفويض شده است .
((شيخ طوسى )) ، ((شيخ صدوق ))و ((شيخ طبرسى ))از ((اسحاق بن عمار))نقل كرده اند كه گفت : مولاى ما حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) (در مورد وظيفه شيعيان در زمان غيبت ) فرموده است : و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواة حديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجة الله عليهم .2
در حوادث و رخدادهايى كه واقع مى شود به روايت كنندگان حديث ما رجوع كنيد كه آنان حجت من بر شمايند، و من حجت خدا بر آنانم .
طبرسى نيز در كتاب الاحتجاج از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه آن حضرت در ضمن حديثى فرمود: و اما من كان من الفقهأ صائنا لنفسه ، حافظا لهواه مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه.3
هر يك از فقها كه مراقبت نفسش و مخالف هوى و هوسش و مطيع فرمان مولايش (ائمه عليهم السلام ) باشد بر عوام ، لازم است كه از او تقليد كنند.
بدين ترتيب امور مسلمين در زمان غيبت كبرى به دست ولى فقيه قرار گرفت كه با نظر او بايد انجام و جريان يابد. گرچه منصب فتوا، قضاوت و حكم براى فقيهان از پيش ، توسط ائمه معصومين عليهم السلام جعل شده بود، ولى رسميت مرجعيت و زعامت فقهاى اسلام از اين تاريخ پديد آمد و تا ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت .
و پس از ظهور مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) دولت ايام4 پيوسته از آن اولياى خدا خواهد بود.5
خلاصه
به گفته همه مورخان و محدثان شيعه و سنى ، امام محمد المهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) دوازدهمين امام شيعه و آخرين وصى پيامبر، در پگاه جمعه ، نيمه شعبان سال (255 ه) يا (260 ه) در سامرا چشم به جهان گشود، پدرش امام حسن عسكرى عليه السلام و مادرش نرجس يكى از پارساترين و بزرگ ترين زنان روزگار خود بود.
مشهورترين لقب او مهدى است و بر نگين انگشترى اش اين عبارت نقش بسته است : انا حجة الله و خاصته.
او داراى شمايل و ويژگى هايى است كه وى را از مدعيان دروغين متمايز مى كند، زندگانى آن حضرت داراى چندين دوره است :
1 - اختفا ، به مدت 5 سال از آغاز تولد تا هنگام شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام در اين مدت تولد آن حضرت از دشمنان مخفى نگاه داشته مى شد و تنها تعدادى از خواص و نزديكان و شيعيان آن حضرت به خدمتش بار يافتند.
2 - غيبت صغرى ، به مدت 70 سال از زمان شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام تا سال (329 ه)، هنگام فوت آخرين نايب از نواب اربعة.
در اين دوره ، شيعيان مشكلات و مسائل خود را از طريق 4 تن از نواب به آن حضرت مى رساندند. اينها كه از علما، پرهيزكاران و بزرگان شيعه هستند عبارتند از:
عثمان بن سعيد (از 260 ه، تا هنگام وفات ).
محمد بن عثمان (از وفات نايب اول تا 305 ه).
حسين بن روح نوبختى (305 ه، 326 ه).
على بن محمد سمرى (326 ه، 329 ه).
غيبت كبرى ، از ابتداى سال (329 ه) تاكنون و تا هر وقت كه مقدمات رهبرى آن حضرت فراهم گردد، ادامه خواهد يافت . در اين دوره امام (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) براى نايب خود ضابطه عامى قرار داده و هر فردى كه آن ضوابط، از هر جهت و در همه ابعاد بر او صدق كند، نايب او شناخته مى شود و به نيابت از وى ، ولى جامعه در امر دين و دنيا خواهد بود. اين مقام به وسيله خود حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) و ديگر ائمه عليهماالسلام به چنين كسى كه عالم و واجد شرايط است تفويض شده است .
توضیحات:
1- بحار الانوار، ج 52، ص 93.
2- الاحتجاج ، طبرسى ، 28.
3- الاحتجاج طبرسى ، ج 2،ص 459
4- اشاره است به آيه ((تلك الايام نداولها بين الناس ...))(آل عمران / 140) ((ما دولت روزگار را، هر چند گاه ، به دست كسانى مىدهيم تا مقام اهل ايمان به امتحان معلوم گردد.))
5- لاداولن الايام اوليائى الى يوم القيامة. بحار الانوار، ج 52، ص 312؛ كمال الدين ، ج 1، ص 256.
|