وَ لَعَنَ اللهُ ابنَ مَرجانَةَ : و خدا پسر مرجانه را لعنت کند.
در شرح این جمله، به دو مورد اشاره میکنیم:
مورد اول
منظور از «ابن مرجانه» عبیدالله بن زیاد است و پیشتر این که نامی از «آل زیاد» برده شده بود باز در این جا به خصوص، اسم «عبیدالله» آمده زیرا او در قتل حضرت سیّدالشهداء عَلَیه السَّلام دخالتی تمام داشته است.
مرحوم مجلسی فرموده: «چون «عبیدالله» حرام زاده و به حقیقت فرزند «زیاد» نیست، از این رو، نام وی را جداگانه آوردهاند».
و ما میگوییم: اگر چنین بود پس باید نام بسیاری از آتش افروزان جنگ کربلا را نیز تک تک برشمرند. چون بیشتر آنان همین پاکی نسب و افتخار حرامزادگی! را دارند.
حرامزادگی «ابن زیاد» درست ... اما وقتی میگوییم:«لعن الله آل زیاد» ...قطعاً او مشمول این لعنت و بهرمند از این دعای خیر! خواهد بود.
مورد دوم
چرا فرمودند: «ابن مرجانه»؟!
برای این که بیشتر او را ملامت و توهین کنند و ناپاکی ئی را از چند جانب به رخ او و دوستانش بکشند. که علاوه بر حال پدر، به احوال مادرش نیز اشاره شود.
«مرجانه» از زنان ناپاک دامن و معروفه بوده و در اشعار عرب به هنر خودفروشی این زن و نجابت منفی او تصریح شده است.
«سراقهی باهلی » میگوید:
لعن الله حیث حلّ زیاداً وابنه و العجوز ذات البعول
«خدا زیاد را هر جا باشد لعنت کند و همچنین فرزند او و آن پیرزن دارای شوهران بسیار را».
و بیچاره دنیا اسمش بد دررفته و حافظ گفته است:
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوزه عروس هزار داماد است
مقصود از «پیرزن دارای شوهران بسیار » همان «مرجانه» است.میگویند: از «ذوات الاعلام» بوده. یعنی پرچمی بالای منزل خود زده بود تا مشتری ها راهنمایی و هدایت شوند و منزل را گم نکنند!...
در رجال «کشّی» در ترجمهی «میثم تمّار» رضوان الله تعالی علیه در مورد شهادت او روایتی است که میفرماید:
«یقتله العتلّ الزّنیم ابن الاَمَة الفاجرة»:
«نامردی شکمخوارهی لئیم و بدنام در نسب که پسر کنیز ناپاک دامن است او را خواهد کشت» یعنی ابن زیاد.
و این جا نیز ممکن است مقصود از کنیزه بدکاره، «مرجانه ملعونه» باشد و دور نیست که منظور، «سمیّه» مادر «زیاد» باشد. مخصوصاً چون کلمهی «کنیز» در آن به کار رفته است.
و پیشتر گفتیم که «سمیّه» کنیزی بوده که تا هنگام ولادت «زیاد» چندین دست!! گشته است ... و در خانه ی آن مردان باغیرت! «زیاد» را به دنیا آورد.
در «احتجاج» ضمن خطبهی عاشورا از امام سیّدالشهداء عَلَیه السَّلام است که فرمود:«اَلا و انّ الدّعیّ ابن الدّعیّ قد رکزنی بین اثنتین بین السّلّة و الذّلّة و هیهات منّا الذّلة...»:
«حرامزاده، فرزند حرامزاده، مرا میان دو چیز مخیّر ساخته است: میان مرگ خونین و اسارت ذّلت بار و دور است که من تن به ذلّت دهم و سخن او را بپذیرم...»
و از این کلام امام عَلَیه السَّلام به صراحت پیداست که ابن زیاد هم خودش حرام زاده است و هم پدرش.
مختصری از زندگی این لعین
«ابن زیاد» در سال بیست هشت یا بیست و نه هجری متولد شد و در سال شصت که سی و دو ساله بود حکومت کوفه و بصره به او واگذار گردید و سپس حکومت خراسان و آذربایجان و بحریّن و عمّان و بیشتر زمینهای ایران ضمیمهی قلمرو او گشت و در سال شصت و یک به قتل حضرت سیدالشهداء صلوات الله و سلامه علیه پرداخت.
از تواریخ چنین استفاده میشود که ابن زیاد، مهیای جنگ با مردم «دیلم» بود که ماجرای کربلا پیش آمد و وی نبرد با امام حسین علیه السّلام را مقدّم داشت و از این جا دانسته میشود که هیچ استبعادی ندارد كه در زمانی اندک سی هزار نفر یا بیشتر، زیر پرچم او قرار بگیرند و لشکری عظیم به کربلا اعزام شود. لعنت خدا بر او و لشکریانش.
و در سال شصت و هفت هجری، که سی و نه سال داشت به دست واسطهی رحمت الهی ابراهیم پسر مالک اشتر، رضوان الله تعالی علیهما رهسپار درکات جهنّم گردید.
تشابهی شگفت انگیز
عجیب است که روز قتل او، روز عاشورا بوده و سر او را هنگامی که به خدمت امام سجاد (ع) بردند، آن حضرت مشغول صرف نهار بودند. همانگونه که هنگام ورود اسیران آل عصمت، همراه سرهای شهدا سلام الله علیهم اجمعین به قصر سلطنتی آن ملعون (دارالاماره) وی غذا زهرمار میکرد.
السّلام علیک یا علّی بن الحسین
بیمار کربلا، به تَن از تب، توان نداشت
تاب تَن از کجا؟ که توان فغان نداشت
این صيد اگر که کشته نشد، نی از رحم بود
دیگر سپهر، تیر جفا در کمان نداشت
گر تشنگی زپافکندش، عجیب نیست
آب، آن قدر که دست بشوید زجان نداشت
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
بر سر، به جز سر شهدا سایبان نداشت
منبع : ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفاء الصدور فی زیارة العاشور، نوشته مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجت الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 283 تا 286
* استفاده بدون ذكر نشاني سايت : http://www.hankh.ir/?p=30963 ممنوع است *