تاريخ انتشار: 16 آذر 1391 ساعت 01:56:57
شرح و تفسیر قسمت هایی از زیارت عاشورا(۱5) – ملعون بودن قطعي بني اميه

 و لعن الله بني امية قاطبه : و خدا همه بني اميه را لعنت كند.
مورد دوم:
«اُمیّه» بنابر مشهور، پسر «عبد شمس بن عبد مناف» است.
اما حق و تحقیق، چنان که در «بحار»  و « کامل بهایی » و کتاب های دیگر- از تشیع و تسنّن- آمده «اُمیّه» غلامی رومی بوده که به «عبد شمس» تعلّق داشته. عبد شمس چون این غلام را زیرک و باهوش دید، به فرزندی پذیرفت و گفتند: «امیّة بن عبد شمس» و چنین شهرت یافت.
و از این جا نسب معاویه  عثمان، معلوم و مشخص می­گردد و این که پیامبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم  فرمود:
«الائمة من قریش»:«امامان مسلمین باید از قریش باشند»،
می­فهمیم که اینها قابل و لایق خلافت نبوده و خلیفه رسول الله صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم  نیستند.  «شفاء الصدور، صفحه­ی 250»
امیرالمومنین عَلَیه السَّلام نیز فرمود: «بنی امیّه صحیح النَّسب نمی­باشند بلکه به قریش بسته شده­اند»  و معاویه کلام حضرت را شنید و انکار نکرد...
 آيات قرآن كريم در لعن و مذمت بني اميه
آیه­ی اوّل
« وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانًا كَبِيرًا»«سوره­اسرا آیه­ی 60»
«و قرار ندادیم خوابی را که به تو ارائه نمودیم مگر امتحان برای مردم و شجره ی ملعونه در قرآن و ایشان را می­ترسانیم اما چیزی جز طغیان بزرگ در آنان نمی­افزاید».
«نیشابوری» در تفسیر خود از ابن عباس روایت نموده که شجره ملعونه بنی امیّه­اند.
«فخر رازی» در تفسیر کبیر، در ذیل این آیه شریفه می­گوید: سعید بن مسیّب روایت نموده که پیامبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم  در خواب دید که بنی امیّه مانند بوزینه بر منبر او جست و خیز می­کنند. از این رو حضرت محزون گردید.
ابن ابی الحدید از امالی ابوجعفر محمّد بن حبیب در ضمن حدیثی مفصّل سخنانی از «عُمَر» و «کعب»نقل می­کند تا می­رسد به این جا که رسول اکرم صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم  فرمود:
لَیَصعَدَنّ بنو امیّه علی منبری و لقد رایتهم فی منامی ینزون علیه نزوالقردة و فیهم اُنزل: و ما جعلنا الرّویا الّتی اریناک ... الآیة: راستی که بنو امیه بر منبر من بالا خواهند رفت و من در خواب دیدم که مانند بوزینه بر منبر من جست و خیز می­کنند و درباره آنان این آیه نازل شد: وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ ... تا آخر آیه.
و در منشوری که معنضد عباسی نوشت و دستور داد که در تمام شهرها بخوانند – و ما به ترجمه آن اشاره خواهیم نمود- می­گوید: «خدای تعالی آیه­ای در شان بنی امیّه فرستاد و فرمود :« وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ ...»
 و هیچ کس مخالفت ندارد که مقصود خدای متعال، بنی امیّه هستند.»
بنابراین کسی مثل «بیضاوی» که می گوید: «بنابر قولی، رسول گرامی گروهی از بنی امیّه را دید که بوزینه بر منبر او جست و خیز می کنند»، یا در تفسیر «کشّاف زمخشری» که می گوید: «در روایتی چنین است»، باید گفت: همه اینها از نهایت تعصب و لجاج و دست و پا زدن بر اساس سرپوش گذاردن بر افتضاحات و آلودگی های بنی امیّه است و هم چنین اگر بخواهیم «شجره ی ملعونه» را به «درخت زقّوم» معنا و تاویل کنیم – چنان که بعضی از مفسّران اهل سنّت این گونه معنا کرده­اند- این یک نوع تحریف قرآن کریم و انحراف و بی امانتی است.
و از همه اینها گذشته، در اخبار اهل بیت عَلَیهم السَّلام این تفسیر قطعی است که مراد و منظور از «شجره ملعونه» بنی امیّه هستند.
چنان که در تفسیر «علی بن ابراهیم» و «مجمع البیان» و در «بحار» و «تفسیر صافی» آمده است.
و از کلمات قابل توجه و تامّل در آیه­ی کریمه، کلمه­ی «یزید» است که اشاره به «یزید پلید» و طغیان و سرکشی این عنصر ناپاک و مغرور و منافق شده و نوعی معجزه و پیشگویی برای قرآن مقدس به شمار می­رود. و لازم نیست بگوییم «یزید» در آیه­ی شریفه اسم همان ملعون است. بلکه می­گوییم: ظاهراً «یزید» فعل مضارع می­باشد بدین جهت فرمود: الّا طغیاناً کبیراً و اگر اسم بود به نظر می­رسد که لازم بود «الّا طغیانٌ کبیرٌ» خوانده شود.
و چرا خداوند به یزید اشاره فرمود؟!
جواب: به خاطر عمل بسیار شنیع و جنایت بی سابقه­ی وی در تاریخ و لکّه­ی ننگ بزرگی که او با کشتن حضرت سیدالشّهداء بر دامن خاندان خود، اضافه نمود و همه را پیش جهانیان رو سیاه و بی آبرو ساخت اگرچه آبرویی نداشت.
 آیه­ی دوم
« أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ. جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ »  «سوره­ی ابراهیم، آیه­ی 28 و 29»
«آیا ندیدی آنان را كه نعمت خدا را به کفر تبدیل ساختند و کسان خود را به خانه­ی هلاکت کشاندند. (یعنی) جهنم که وارد می­شوند و بدجایگاهی است».
در تفسیر این دو آیه شریفه فرموده­اند: منظور از نعمت در این جا امام معصوم عَلَیه السَّلام است که نعمت حقیقی و واسطه هر نعمت و لطف خدا است. اما بنی امیّه از ایشان روی گرداندند و نعمت حق را کفران نموده و کافر شدند و سر از خانه­ی هلاک و جهنم درآوردند.
در تفسير و كتابهاي معتبر كافي و عيون و صافي از امامان معصوم از جمله امام باقر و حضرت صادق و امام رضا عليهم السلام در تفسير آيه ي شریفه که فرمود:
«ثُمَّ لَتُسْالُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»  «سوره­ی تکاثر، آیه­ی8»
«راجع به نعمت خدا از شما سوال و بازخواست خواهد شد».
توضیح داده­اند که مقصود نعمت وجود ائمه­ی معصوم عَلَیه السَّلام و سئوال از ولایت و پیروی ایشان است.
و در بعضی از روایات آمده که حضرت صادق عَلَیه السَّلام از ابوحنیفه پرسیدند:
مقصود از نعمت چیست؟ او گفت: غذای خوب و آب خنک .
امام فرمودند: چنین نیست بلکه نعمت اهل بیت عصمت و طهارتند عَلَیه السَّلام که مایه­ی همه برکات و سبب هدایت خلق می­باشند. آری پیامبر و عترت او.
و در روایت عیون، امام هشتم عَلَیه السَّلام فرمودند: اگر میزبانی از میهمانان خود، راجع به غذا و آبی که خورده­اند بازخواست کند پسندیده نیست. پس چگونه است که این کار را به خدا نسبت می­دهید؟!.
بلکه مقصود از نعمت، سوال و بازخواست از آن، محبّت ما خاندان است و سپس اضافه فرمود:
«ولکنّ النّعیم حبّنا اهل البیت و موالاتنا یسئل الله عنه بعد التوحید و النبّوة»: «مقصود از «نعیم» محبت ما خاندان و پیروی ما است. خداوند، پس از توحید و رسالت راجع به این دوستی و پیروی سوال و بازخواست خواهد فرمود».
و به نظر این بنده، نگارنده این سطور، کلام مبارک حضرت ثامن الحجج عَلَیه السَّلام را می­توانیم یک دلیل – علاوه بر دلیل­های دیگر که داریم- برای عمل شیعیان محترم قرار دهیم که در اذان و اقامه به امامت و ولایت حضرت علی عَلَیه السَّلام شهادت می­دهند.
زیرا معنای سخن امام این است که: توحید و نبوّت، از ولایت جدا نیست و سوال خداوند در قیامت از هر سه موضوع خواهد بود.
الحمدالله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة علیهم السّلام.

منبع : ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفاء الصدور فی زیارة العاشور، نوشته مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجت الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 251تا 255

 

* استفاده بدون ذكر نشاني : http://www.hankh.ir/?p=30867 ممنوع است *

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=30867
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.