شرح و تفسیر قسمت هایی از زیارت عاشورا(۱3) – مروان كيست؟ ولعن الله آل زياد وآل مروان: و خدا آل زياد و آل مروان را نفرين كند.
مورد چهارم:
مروان بن حکم بن ابی العاص بن اُمیّه، معروف به «ابن الطّرید» و ملقّب به «وَزَغ» و مشهور به «خیط الباطل» است.
او در میان دشمنانِ «خدا و رسول و آل رسول و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام » از همه در خصومت، سختتر و زیانبارتر بود و مخصوصاً با «مولی» بسیار با «عناد و لجاجت» برخورد داشت. او در زمان حکومت عثمان تا روز مرگ خود، همواره در پنهان نمودن فضایل حضرت علی علیه السّلام و افتراء و خلق بدیها که خود لایقش بود و به حضرت نسبت میداد کوتاهی نمیکرد.
پدر نابکار او «حکم بن ابی العاص» عموی «عثمان بن عَفّان» است.«حَکَم» دشمن سرسخت پیامبر به شمار میرفت که همه جا اظهار و اعلام دشمنی با آن جناب، شعارش بود و تصریح و تاکید می نمود و به این دشمنی و خصومت، افتصار و مباهات میکرد.
تبعید «حَکَم» به بیرون مدینه
همهی مورخین و راویان گفتهاند که «حَکَم»، «طرید رسول الله» است.یعنی حضرت او را تبعید فرمودند که او با جماعتی از خاندانش را امر کردند از مدینه برود. اما در علت تبعید خلاف است که چه شد که فرمودند باید در مدینه نماند. مشهور آن است که او در کوچهها پشت سر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم راه میرفت و حرکتهای ناشایسته از خود، به نمایش میگذارد و به اصطلاح فارسی زبانها: ادای حضرت را در میآورد – نعوذ بالله- و مکرر خود را از این طرف به آن طرف، تکان میداد. یک بار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم برگشتند و او را دیدند که «تلوتلو» میخورد و مسخره میکند.
فرمودند: فكذلك فلتكن : يعني به همين گونه بمان.
و او بر اثر نفرين حضرت مبتلا به مرض اختلاج يعني لغوه و لرزش اندام شد و تا پايان عمر گرفتار اين درد بود. به روايت مورخين پيامبر او را طرد فرمود و به طائف فرستاد و در بعضي روايات است كه او به حبشه تبعيد شد...
ولادت نحس مروان
پس از این که «حَکَم» به طائف تبعید و مطرود شد، به روایتی مروان به دنیا آمد و روایتی میگوید: در مکه متولد شده و روزی که پدرش تبعید میشد او بچه بود و همراه پدر به طائف رفت و از این رو وی را نیز «طرید رسول الله» می گویند یعنی تبعید شدهی پیامبر. بنا به قولی در مدینه متولد شده و هم چنان همراه پدر ملعونش به طانف تبعید گردید.
به خاطر دارم که «دمیری» در « حیاة الحیوان» نقل نموده که وقتی مروان در مدینه به دنیا آمد، او را- چنان که رسم بود- برای اذان و اقامه نزد رسول گرامی آوردند (تا اذان و اقامه در گوش این حرام زاده بگویند) حضرت فرمودند:
«اذان و اقامه بگویید تا خدایش لعنت کند. لعنت خدا بر او و بر نسل و تبار او و هر که از این نوزاد به دنیا آید مگر مومنان که بسیار اندک اند.»...
خشم امام حسین علیه السّلام
مرحوم «سیّد» رضوان الله تعالی علیه، در کتاب «ملهوف» در واقعهی بیعت گرفتن برای یزید – پس از مرگ معاویه- از حضرت سیدالشهداء علیه السّلام نقل میکند که وقتی مروان به حاکم مدینه گفت: امام حسین را بکش والاّ دسترسی به او نیست. امام خطاب به مروان فرمودند:
«ویلی علیک یا ابن الزّرقاء انت تامر بضرب عنقی»
«وای بر تو ای پسر «زرقاء»آیا تو دستور می دهی که مرا گردن بزنند؟»
و در «کافی» است که امام حسین علیه السّلام فرمود:
«ویلی علی «ابن الزّرقاء»دباغّة الادم : زنی که کارش دباغی پوست است»
و «ابومخنف» در ماجرای اخذ بیعت می گوید امام فرمودند:
«یا ابن الزّرقاء انت تقتلنی؟ کذبت يا ابن الّلخناء»:
«ای پسر «زرقاء!» آیا تو مرا میکشی؟ دروغ گفتی، ای پسر کنیز کثیف متعفن.»
در بحار از تفسیر «فرات بن ابراهیم» نقل می کند که مروان – لعنة الله علیه- امیرالمؤمنین علیه السّلام را سبّ نمود. امام حسین سلامه الله علیه خشمگین گشت و فرمود:
«یا ابن الزّرقاء و یا ابن آکلة القّمل انت الواقع فی علّیٍ؟»:
«ای پسر «زرقاء» و پسر زن شپشخوار، آیا تو از علی علیه السّلام بدگویی میکنی؟!»
و از این جملات و عبارات، معلوم می شود که برای مادر او، غیر از ناپاکدامنی، کمالات دیگر! هم بوده، مانند دباغی کردن پوست که در آن روزها رایحهای تهوع آور داشته و کاری پست و نفرت انگیز به شمار میآمده است.
و خوردن شپش و «لخناء بودن» که به معنای کنیز بدبو و بي نظافت است.
منبع : ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفاء الصدور فی زیارة العاشور، نوشته مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجت الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 238 تا صفحه 241
* استفاده بدون ذكر نشاني : http://www.hankh.ir/?p=30776 ممنوع است *
|