تاريخ انتشار: 25 شهريور 1390 ساعت 17:57:46
اين چيزى كه در مغز هيتلر بود در مغز همه شما هست !!

بخشي ازسخنرانى امام خميني (ره)  

زمان: صبح 6 خرداد 1360/22 رجب 1401

مكان: تهران، حسينيّه جماران

مناسبت: سالگرد تأسيس مجلس شوراى اسلامى

حضار: نمايندگان مجلس شوراى اسلامى  

« ... دعواهاى ما دعوايى نيست كه براى خدا باشد. اين را همه از گوشتان بيرون كنيد! همه‏تان همه ما، از گوشمان بيرون كنيم كه دعواى ما براى خدا است، ما براى مصالح اسلام دعوا مى‏كنيم. خير! مسئله اين حرفها نيست.

 

 من را نمى‏شود بازى داد! دعواى خود من و شما و همه كسانى كه دعوا مى‏كنند همه براى خودشان است. همه مى‏گويند پيش بده براى ما! همه مى‏خواهند تمام اين قدرت چى چى. آخر من نمى‏فهمم چه قدرتى الآن در كار هست! خوب، محمدرضا اگر دنبال اين مسائل مى‏رفت مطلبى بود، براى اين كه يك قدرتى بود- قدرت شيطانى بود- كسى حق نداشت يك كلمه بگويد؛ اما امروز كه بقال سرمحله مى‏آيد و مى‏گويد كه برادر نخست وزير اين جا اين كار درست نيست، برادر رئيس جمهور اين كار درست نيست، اين ديگر قدرتى نيست. يك برادرى است، يك دسته برادرند، يك دسته‏شان شانسشان آورده است آن جا نشسته‏اند؛ يك دسته بيچاره هم براى اينها سينه مى‏زنند! قدرت نيست كه ما حالا براى يك قدرتى بياييم. اينها تلبيسات ابليس است كه بر ما غلبه كرده است. و اين تلبيسات ابليسى را چنانچه مسامحه كنيد، شما را به جهنم مى‏فرستد! در همين دنيا هم به تباهى مى‏كشد. در همين دنيا ايستاده است اين تلبيس نفسانى و اين شيطان نفس ايستاده است تا آن جايى كه همه چيز دنيا را به باد فنا بدهد.

 

هيتلر حاضر بود تمام بشر از بين برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقى باشد. آن نژاد بالاتر و اين چيزى كه در مغز هيتلر بود در مغز همه شما هست!

 

 خودتان غفلت كرده‏ايد. در مغز همه اين مطلب هست كه همه بروند و من [باشم‏]! تا نرويد سراغ اين كه يك انصافى در كار باشد، يك توجهى به خدا در كار باشد. يك حسابى در كار باشد، كه خودتان از خودتان حساب بكشيد كه من امروز مى‏خواهم چه بكنم، مى‏خواهم‏ همه مملكت ايران را به هم بزنم براى اين كه من باشم و هيچ كس نباشد نه، همه باشيد، و همه هم حفظ كنيد مملكت را.

 

 همه باشيد، و همه روى قانون عمل بكنيد قانون اساسى را باز كنيد، و هركس مرز و حد خودش را تعيين كند. به ملت هم بگويند كه قانون اساسى ما براى دولت اين را وظيفه كرده است؛ براى رئيس جمهور اين را؛ براى مجلس اين را؛ براى فرض كنيد فلان كار براى ارتش اين را. براى همه وظيفه معين كرده است. به مردم بگويند در قانون اساسى كه شما رأى داديد برايش، وظيفه ما اين است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سرفرود بياوريد به قانون؛ و واقعاً سر فرود بياوريد به اسلام. لفظ را همه مى‏گويند. شايد شيطان را هم ازش بپرسند، مى‏گويد من انقلابى هستم! امروز همه انقلابى هستند! امروز همه دلسوز براى ملت هستند! امروز دعواى اين كه ما همه جنگ هم رفته‏ايم- و شما ديديد كه يك دسته نوشته‏اند كه ما از اول در جنگ چه بوديم- گفته‏اند. خوب، من هم مى‏توانم بگويم من در صفِ اول جنگ دارم جنگ مى‏كنم، ولى اين جا افتادم همين طور. بايد به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، اين مردمى كه شماها را روى كار آورده‏اند، اين مردم زاغه نشين كه شماها را روى مسند نشانده‏اند ملاحظه آنها را بكنيد، و اين جمهورى را تضعيفش نكنيد.

 

بترسيد از آن روزى كه مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست، و يك انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسيد كه ممكن است يكى از «ايام اللَّه»- خداى نخواسته- باز پيدا بشود. و آن روز ديگر قضيه اين نيست كه برگرديم به 22 بهمن. قضيه [اين‏] است كه فاتحه همه ما را مى‏خوانند!

 

من از خداى تبارك و تعالى اميد اين را دارم كه به ما عنايت بفرمايد و ما را هدايت كند به يك راهى كه مرضى اوست؛ و قلمهاى ما را هدايت كند به يك نوشته‏هايى كه مورد رضاى اوست. و بر زبانهاى ما جارى كند يك چيزهايى را كه مورد رضاى اوست .»

 

 

** صحيفه امام ، جلد14 ، صفحه 379 و380 **

* امانت داري در ذكر منبع فراموش نشود *

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=3042
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.