تاريخ انتشار: 04 آذر 1391 ساعت 01:29:00
شرح و تفسیر قسمت هایی از زیارت عاشورا(۳) – امام حسین(ع) پسر رسول خدا(ص)

السّلام عَلَیکَ یا ابنَ رَسُولِ الله:سلام بر تو، ای پسر رسول خدا
در شرح این جمله­ی مبارک، به دو مورد عنایت فرمایید:
مورد اول:
«ابن» یعنی پسر.
و «رسول» در لغت، به معنای «مرسل» است. یعنی فرستاده شده و پیغمبران را «رسول» می­نامند چون از طرف خدا، به سوی مردم، فرستاده شده اند.
از کلمه­ی «نبی» نیز معنای پیامبر، استفاده می­شود. اما رسول اخص از «نبّی» است. زیرا هر «رسول» را می­توان گفت: «نبّی» وهر «نبّی» را اصطلاحا «رسول» نمی­گویند.
مورد دوم:
از نظر فرقه­ی امامیه، شک نیست که حضرت مجتبی و امام سید الشهدا و سایر ائمه هدی علیه­السّلام   پسران پیغمبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم بوده اند. ولی چون بعضی از «اهل سنت و جماعت» در این مسئله مخالف ما هستند باید به ادله­ای که نزد خود آنان معتبر است استدلال نمود. از این رو، به دو آیه از آیات قرآن کریم و چند خبر از کتاب­های مورد قبول اهل تسنّن، استشهاد و استناد می­شود.
آیه­ی اوّل:
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (سوره آل عمران، آیه 61)
خلاصه­ی مضمون آیه­ی کریمه، این است که: «ای پیامبر، اگر کسی با تو، راه مجادله را در پیش گیرد، و – در امر مخلوق بودن عیسی، مانند آدم علیها السّلام بدون پدر- ازدر خصومت درآید، بگو بیایید تا بخوانیم پسران ما و پسران شما را و زنان ما و زنان شما را و خود ما و شما را آن گاه، به درگاه خدا تضرّع و ابتهال نماییم و سپس لعنت و دوری از رحمت الهیّه را نثار دروغگویان سازیم».
این آیه­ی مبارکه، صریحا دلالت دارد که حسنین علیها السّلام  پسران پیغمبرند صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم.
ابن الخطیب فخر الدیّن رازی در تفسیر «مفاتیح الغیب» نقل نموده که چون «وفد نجران» در اعتقاد به آن چه که نصارا می­گفتند، پافشاری و اصرار داشتند، پیغمبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم اظهار مباهله فرمود.
ایشان مهلت خواستند و با «عاقب» که رئیس آنان بود، مشورت نمودند ...
پیامبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم بیرون آمد در حالی که کسایی مویین، سیاه رنگ در بر نموده و حسین علیه­السّلام را در بغل گرفته و دست حسن علیه­السّلام را در دست داشت. حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام  از پشت سر می­آمد و علی علیه­السّلام پس از فاطمه حرکت می­کرد.
پیغمبر فرمود: هرگاه من دعا کنم شما آمیین بگویید.
اسقف نجران چون ایشان را دید به کسان خود گفت:
«من، صورت­هایی می­بینم که اگر از خدا مسئلت نمایند که کوهی را از جای برکند، هر آینه چنین خواهد فرمود. هان، از مباهله بپرهیزید تا دستخوش هلاک نشوید.»
بالاخره، كار به مسالمت انجامید. و نصارا، جزیه را بر خود، مقرر داشتند.
یعنی به اصطلاح، «مالیّات» را پذیرفتند که بپردازند. آنگاه، پیغمبر صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم فرمود: «سوگند به آن که جان من در دست اوست همانا هلاک بر اهل نجران، از آسمان آویخته شده بود، و اگر مباهله می­نمودند، یک سره به شکل میمون و خوک مسخ می­شدند ... و این «وادی» بر آنان آتش افروخته می­گشت».
روایت شده پیامبر محترم، این چهار نفر را در زیر «کسا» جای داد و این آیه­ی مبارکه را قرائت فرمود:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (سوره احزاب، آیه­ی33)
سپس فخر رازی می گوید که، «این روایت، مانند «متّفق علیه» بین اهل تفسیر و علمای اهل حدیث است»...
توضیح یک حدیث مبارکه:
در حدیث صحیح که اهل تسنّن نیز نقل نموده­اند و از جمله «ابن حجر» ناصبی در «منح مکیه» آورده و گویا راوی خبر عمر خطّاب است، می­گوید: رسول گرامی صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم فرمود:
«کلّ بنی اثنی عصبتهم لابیهم، ما عدا ولد فاطمة فانّی انا ابوهم و عصبتهم »
«همه فرزندان دختران، خویشاوندی و نسبتشان با پدران آن­ها است مگر فرزندان فاطمه علیها السّلام که من، پدر و واسطه خویشاوندی و نسبت ایشانم».
این جا باید گفت که مقصود حضرت از «عصبتهم لابیهم» معنایی غیر از فرزندی و پدری است. زیرا گفتیم و ثابت است که همه­ی نوه­های دختری، فرزند و محرم با پدربزرگ می­باشند و پیامبر محترم و حضرت زهرا علیها السّلام نیز در این حکم، با دیگران شریکند و استثنایی نیست. پس چگونه فرمودند: اولاد حضرت زهرا علیها السّلام خصوصیت دیگری دارند و از دیگران مستثنا هستند؟!
من عرض می­کنم: گویا منظور حضرت، همان نسبت و انتسابی است که گفتیم فقط از طرف پدر، ثابت می شود نه از مادر.
ظاهرا آقا می خواهند بفرمایند: در مورد حضرت زهرا علیها السّلام یک حکم استثنایی جاری است که فرزندان این بانو را – چه دختری و چه پسری- می توان بلکه باید به رسول گرامی، نسبت داد و گفت: محمّدی صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم.
آیا به فرزندان دختر حضرت علی علیه­السّلام می توانیم بگوییم: «علوی»؟!
ظاهرا: نه چون قرار شد نسبت، از طرف پدران باشد، نه مادران.
ولی در مورد حضرت زهرا علیها­ السّلام به خاطر شدت علاقه و وابستگی رسول اسلام به این دختر عزیز و فرزندان او علیهم ­السّلام و به موجب تشابه کامل این بانو با پدر بزرگوار خویش، و این که بی بی انبیا علیها ­السّلام آینه جمال و کمال آن پدر مرحوم بوده – و یا به هر سبب دیگر- فرمودند:
«فرزندان حضرت زهرا علیها ­السّلام را به من، نسبت دهید.»
و این حکم البته استثنایی است و به اجازه خاص نبی مکرم صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم می­باشد که به اولاد و نوه­ها و نتیجه­های حضرت زهرا – پسری و دختری- بگوییم: «محمّدی صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم .»
و در دیگران این حکم جاری نخواهد بود. یعنی اولاد دختران را به پدر دختر نسبت نمی­دهند، اما نه که محرم هم نباشد، یا فرزندان او به حساب نیایند و احکتم و امتیازات استثنایی برای حضرت زهرا علیها السّلام بسیار است...
معنای سیّد و شریف
در زمان ما و بسیاری از زمان­ها، اولاد پسری حضرت علی و زهرا علیهم السّلام را «سیّد» یا «شریف» می­نامیده­اند و می­نامند.
در بعضی از دوران­ها، اولاد پسری حضرت امام حسن علیه السّلام را «شریف» و اولاد پسری حضرت امام حسین علیه السّلام را «سیّد» می­خوانده­اند.
و در بسیاری از اوقات هم، برای هر دو گروه هر دو کلمه بکار می بردند و می­بَرند، مانند:
سید مرتضی و شریف مرتضی ... سید رضی و شریف رضی ... و امروز (سال 1381 هـ.ش) کلمه­ی «سیّد» برای هر دو گروه –چه سادات حسنی و چه حسینی- متداول و رایج­تر است.
«سیّد» در یک جا به معنی «آقا» یعنی «مرد» در برابر «بانو» استفاده می شود.
امروزه معمولاً در بلاد عربی، پشت پاکت یا بالای نامه­ها برای آقایان می نویسند: «سیّد» و برای بانوان : «سیّدة» یا بر سر درِ «دارالتجمیل» یعنی آرایشگاه­ها و یا بعضی گرمابه­ها  می­نویسند: «للسّادات» یعنی برای  آقایان یا: «للسّیّادات» یعنی: برای بانوان.
پس گاهی کلمه­ی «سیّد» و «سیّدة» را به معنای «آقا» و «خانم» به کار می بریم و گاهی در مقام تجلیل و به رسم ادب و این که طَرَف دارای مقامی ارجمند است و در جهت تکریم او استفاده می­کنیم که حتماً در مورد فرزندان پسر حضرت علی و زهرا علیهم السّلام نیز همین معنای احترام و ستایش منظور و مقصود است.
و گاهی کلمه «سیّد» در مورد حضرت علی علیه السّلام یا «سیّده» درباره­ی حضرت زهرا علیها السّلام –به خصوص- به کار می رود و معنایی والاتر و مقامی شامختر و ارجمندتر در نظر گرفته می­شود.
«معانی الاخبار صدوق رحمة الله، ج1، ص244 و245» با اسناد، از سعید بن جبیر از عایشه نقل می­کند که:
«قالت کنت عندالنبی صَلّی اللهُ عَلَیهِ وآلِه وَ سَلَّم  فاقبل علی بن ابی طالب عَلَیهِ السَّلام  فقال صَلّی اللهُ عَلَیهِ وآلِه وَ سَلَّم : هذا سیّد العرب»:«نزد رسول خدا صَلّی اللهُ عَلَیهِ وآلِه وَ سَلَّم  بودم که امیرالمومنین علی عَلَیهِ السَّلام  وارد شد. پیامبر صَلّی اللهُ عَلَیهِ وآلِه وَ سَلَّم  فرمود: این، سیّد عرب است».
عایشه پرسید:« و ما السّیّد؟»:«سیّد، یعنی چه؟ »
 فرمود:«من افترضت طاعته کما افترض طاعتی»:«کسی که اطاعت از او مانند اطاعت از من، واجب می­باشد».

 منبع : ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفا الصدور فی زیارة العاشور، نوشته آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجة الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 74 تا 76 و  100 تا 103

 

 * استفاده بدون ذكر نشاني : http://www.hankh.ir/?p=29910 ممنوع است *

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=29910
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.