برای فلسطین
در انتهای کوچه شب، زیر پنجره
قومی نشسته خیره به تصوير پنجره
این سوی شیشه، شیون باران و خشم باد
در پشت شیشه بغض گلوگیر پنجره
اصرار پشت پنجره گفتگو بس است
دستی برآوريم به تغییر پنجره
تا آن که طرح پنجرهای نو درافکنیم
دیوار ماند و حسرت تصویر پنجره
ما خواب دیده ایم که دیوار شیشه ای است
اینک رسیده ایم به تعبیر پنجره
تا آفتاب را به غنیمت بیاوریم
یک ذره راه مانده به تسخير پنجره
جز با کلید ناخن ما وا نمی شود
قفل بزرگ بسته به زنجیر پنجره
منبع :آینههای ناگهان ،مرحوم دكتر قیصر امینپور، صفحه 147 و 148