زندگي نامه حضرت شعيب عليه السلام شعيب (ع) يكي از پيامبران الهي است كه نام او در قرآن يازده بار آمده است، آيات 59 تا 85 سورة اعراف و آية 89 سورة هود به روشني بيان ميكند كه او بعد از نوح و هود و صالح و لوط عليهمالسلام به پيامبري برگزيده شده است.
سلسلة نسب حضرت شعيب (ع) به اختلاف نقل شده است. مسعودي مورخ معروف، او را از فرزندان نابت بن مدين بن ابراهيم دانسته است ديگر مورخان نيز دربارة نام او اختلاف دارند. ابن اثير نقل مي كند كه برخي نام آن حضرت را «تيرون» و برخي هم «شعيب» دانستهاند . بنابر همين قول برخي از مفسران شعيب را با «تيرون» پدر زن موسي (ع) كه در عهد عتيق مذكور است و به داستان او و دخترانش و موسي (ع) در سورة قصص آيه 1 به بعد اشاره شده است يكي دانستهاند.
در قرآن آمده است كه حضرت شعيب (ع)، پيامبر قوم يا سرزمين مدين بوده است. مدين (يا مَديّن شعيب) شهري است در شرق خليج عقبه همچنين در قرآن كريم در چند آيه در سورة حجر، شعرا، ص و ق مردمي به نام اصحاب ايكه ناميده شدهاند كه حضرت شعيب (ع) بر آنها مبعوث شد و با موعظه و اندرز خواست تا آنها را از عذاب الهي بيم دهد ولي تكذيبش كردند. ظاهراً قوم مدين و اصحاب ايكه دو گروه بودند در مجاورت و نزديكي هم كه آن حضرت پس از اينكه مأمور ارشاد مردم مدين شد طبق دستور ديگر الهي مأمور تبليغ اصحاب ايكه نيز گرديد. خداوند حضرت شعيب (ع) را از ميان مدين به پيامبري برانگيخت تا او مردم را از لجنزار تباهيها برهاند و به سوي توحيد و صفا و صميميت دعوت نمايد (هود، 14؛ عنكبوت، 36). ولي چنانكه از بعضي روايات استفاده ميشود هم قوم مدين و هم قوم ايكه از اطاعت او سرپيچي كردند و دچار عذاب الهي گشتند در سورة اعراف آية 85 آمده است كه: شعيب بر قوم مدين مبعوث بوده است و آنها را به پرستش خداي يگانه و وفاي به كيل و وزن، دعوت كرده و از كم فروشي، فتنه و فساد و دوري از راه خداي متعال برحذر داشته و ميگويد كه اگر مؤمن باشيد اين برايتان بهتر است، سپس نعمتهايي كه خداوند بر آنان ارزاني داشته است را يادآوري ميكند. اما بزرگان قوم او كه كفر و استكبار ورزيده بودند حضرت شعيب (ع) و كساني را كه ايمان آورده بودند تهديد به بيرون راندن از شهر ميكنند مگر اينكه به آيين آنها كه مشرك بودند بازگردند، ولي شعيب (ع) ميگويد: ما را نسزد كه به آن بازگرديم ...... بر خدا توكل كرديم. پروردگارا بين ما و قوممان داوري فرما. حضرت شعيب (ع) 242 سال عمر كرد و از بعضي روايات استفاده ميشود كه موضعگيري قوم بتپرست شعيب (ع) در برابر آن حضرت به قدري شديد بود كه چند نفر از نمايندگان او را به طرز فجيعي كشتند حضرت شعيب (ع) با منطق و استدلال و شيوههاي حكيمانه و مهرانگيز، قوم خود را به سوي خدا و عدالت دعوت ميكرد، بيان او به قدري جالب و جاذب و گيرا بود كه پيامبر اسلام (ص) فرمود: كان شعيب خطيب الانبياء، شعيب خطيب و سخنران در بين پيامبران بود.
سبب نزول عذاب بر قوم مدين را، راوندي به صورت روايتي از امام سجاد (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: نخستين كسي كه پيمانه و ترازو براي مردم ساخت حضرت شعيب (ع) بود و آنها با پيمانه و ترازو سر و كار پيدا كردند ولي پس از مدتي شروع به كم فروشي نمودند و همين سبب عذاب الهي گرديد در مورد چگونگي عذاب قوم شعيب (ع) دو نوع عذاب نقل شده كه ظاهراً بيانگر آن است كه يك نوع عذاب براي مردم مدين بوده و نوع ديگر براي مردم ايكه و شايد هم هر دو نوع عذاب يكي پس از ديگري بر آنها نازل شده باشد عذاب قوم شعيب در سورة مباركة اعراف (رجفه) يعني زلزله، ناميده شده است به طوري كه در سورة هود آمده است: آنان را صيحة آسماني فراگرفت. در سورة شعرا آمده است كه به عذاب «يوم الظّله» يعني ساية آتشبار دچار شدند. چگونگي عذاب و هلاكت مردم مدين چنين بوده است: زمين لرزة بسيار شديدي مدين را تكان داد و در همين وقت صيحه و فرياد آسماني شديد آنها را فراگرفت (ابر صاعقه خيز) و آنها به رو، بر زمين افتادندد و مردند و به گونهاي نابود شدند كه گويي هرگز ساكنان آن ديار نبودهاند (عنكبوت، 37؛ هود، 94 و 95).
(دايره المعارف تشيع، جلد نهم، صفحه 597، نشر شهيد سعيد محبي، تهران 1381)
|