وهابیت و پیوند با آل سعود
پژوهشگر: حسام افشار
وهابیت و علمای اهل تسنن
استعمار انگلیس با سیاست تفرقه افكنانه خود، سعی كرد وهابیت را در میان اهلتسنن و بهائیت را در میان اهل تشیع ایجاد نماید تا بتواند امنیت و منافع خود را در سایه مدیریت تفرقه در بین مسلمانان تامین كند. بنابراین در طول دوران سلطه انگلیس بر ایران عناصر بهائیت در حكومت از موقعیت ممتازی برخوردار بودند تا حدی كه در دوران پهلوی دوم حكومت شاه به اراده بهائیت اداره میشد. پس از سقوط رژیم پهلوی، انگلیس و امریكا تلاشهای بسیاری به عمل آوردند تا از باقی مانده بهائیت دفاع كنند. هنوز هم از تأثیر آنها نا امید نشدهاند و به حمایت خود ادامه میدهند.
در بین فرق اهل تسنن نیز وهابیت با ایده و اعتقاد متفاوتی ظاهر شد و شعار اصلاحات در مذهب حنبلی كه مذهب پدر محمد ابن عبدالوهاب بود، را سرلوحه خود قرارداد. در این راستا مذاهب دیگر اهل تسنن و اهل تشیع را مورد هجوم خود قرار داد. چون از منطق و استدلال مقبولی برخوردار نبود. از ابتدا با چهره بسیار خشن و تند همراه با اعمال خشونت و تكفیر مسلمانان، برنامههای خود را آغاز كرد. آنها كه از نزدیك این انسانها را دیدهاند و با آنها معاشرت داشتند، به نحوی تأیید میكنند كه اینان انسانهای بسیار تند، بد اخلاق، خشن، عمدتاً كمسواد و در انجام برخی مستحبات بسیار افراطی هستند. راستی پیامبری كه خداوند اخلاق او را میستاید، اگر چنین برخورد میكرد چه بر سر اسلام و مسلمین میآمد؟
همان طور كه اشاره شد، بزرگترین مخالفین و دشمنان محمد ابن عبد الوهاب پدر و برادرش بودند. علاوه بر آنان كه در فقه حنبلی از اساتید بنام دوران خود بودند، دیگر علمای فرق مالكی، شافعی و حنفی نیز از افكار و اعتقادات محمد ابن عبد الوهاب تبری جستند و بر ضد او كتابهایی نوشتند كه به برخی از آنها اشاره میشود ( محمد، پیشین، ص 26).
1. محمد بن سلیمان الكردی الشافی (استاد وی)؛
2. عبدا... ابن اللطیف الشافی (استاد او) در كتاب «تجرید سیف الجهاد لمدعی الاجتهاد»؛
3. شیخ عبدا... الحنبلی، در كتاب «الصواعق و الرّعود» كه در بیست جزوه كوچك منتشر شده است؛
4. الشیخ محمد بن عفالق الحنبلی، در كتاب «تهكّم المقلدین بمن ادعی تجدید الدین»؛
5. سیداحمد زینی دحلان، مفتی مكه در كتاب «فتنه الوهابیه» و نیز در كتاب دیگر به نام «الدّور السنیه فی ردّ علی الوهابیه»؛
6. شیخجمیل صدقی الزهاوی، (از علماء عراق) در كتاب «الفجر الصادق فی الرّدّ علی منكری المتوسل و الكرامات و الخوارق»؛
7. شیخ سلیمان بن عبد الوهاب، برادر محمد بن عبد الوهاب در كتاب «الصواعق الالهیه فی رد علی الوهابیه»؛
8. شیخ الشرفی المالكی الجزائری، در كتاب «اظهار العقول ممن منع التوسل بالنبّی و الولیّ الصدوق»؛
9. شیخ حسن الشطّی الحنبلی الدّمشقی در كتاب «النقول الشرعیّه فی الرّد علی الوهابیه»؛
10. سید علوی الحدّاد در كتاب «مصباح الانام و جلاء الظلام فی ردّ شبه البدعی النجدی الذی اضل العوام».
این كتابها تعدادی از كتبی است كه توسط علمایی مذاهب چهارگانه اهل تسنن در رد وهابیت نوشتهاند. صاحب كتاب التوسل بالنبی و جهله الوهابیین؛ عنوان چهل كتاب نوشته شده برضد وهابیت را در كتاب خود ذكر نموده است. علمای شیعه نیز كتابهای بسیاری در رد وهابیت نوشتهاند كه از جمله آنها كتاب كشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب نوشته سید محسن امین عاملی میباشد.
وهابیت و حكومت سعودی
همانطور كه اشاره شد، در عمل كشور عربستان از دو قرن پیش با هویت وهابیت وارد عرصه معادلات منطقهای و بینالمللی شده است، به نحوی كه دوران رشد آنها با پایه گذاری مذهب وهابیت آغاز شد. پس از تصرف مناطق نفت خیز شیعه نشین احساء و قطیف و اهمیت یافتن نفت، دولت وهابی عربستان رشد اقتصادی خوبی را به دنبال داشت و به مرور با تكیه بر درآمد و ذخایر نفتی، در راهبرد امریكا نیز جایگاه ویژهای به دست آورد به نحوی كه قبل از انقلاب اسلامی، امریكاییها از قدرت نظامی ایران و توان مالی عربستان به عنوان ابزارهای پیش برنده راهبرد منطقهای غرب یاد میكردند. پس از فروپاشی شوروی و خروج القاعده از حمایت و اولویت غرب، از سوی وهابیها اقدامات تروریستی برضد غرب شكل گرفت. این نیز بهانهای شد برای حضور نظامی و قویتر امریكا در منطقه خاورمیانه و در نتیجه اشغال عراق و افغانستان، در این شرایط نه تنها اهمیت وهابیت بلكه اهمیت عربستان نیز در اولویت غرب كم رنگ شد.
امریكاییها بارها تهدید كردند كه بعد از اشغال عراق، عربستان را اشغال خواهند كرد. آنها اعلام كردند باید سعودیها تمام كمكهای رسمی و فردی، دولتی و غیردولتی خود را به افراد دخیل در فعالیتهای تروریستی قطع كنند و از تحریك اعتقادی و مذهبی تروریستها به ویژه از طریق مدارس، سخنرانیها و كتابها بپرهیزند. در این ضربالاجل، از سوی امریكا اعلام شد كه عدم تبعیت سعودی از خواستههای ما (غرب)، علاوه بر تهدید مستقیم داراییها و اموال سعودیها، اسقاط رژیم و تجزیه كشور از طریق انتقال حاكمیت به هاشمیها و شیعیان استان شرقیه را به دنبال خواهد داشت. ( اكبری،پیشین،68) پس از آن، محكومیت سعودیها در عدم رعایت حقوق بشر از سوی امریكاییها مطرح شد. به نظر میرسد این برخورد در طول دو قرن گذشته، بیشترین فشار غربیها برضد سعودیها باشد.
سقوط صدام و اشغال عراق از سوی غرب، پیامهای نگرانكنندهای برای سعودیها به همراه داشت. اگر چه حذف تهدید صدام برای آنها فرصت بود. حضور مستقیم امریكا در منطقه و طرح خاورمیانه بزرگ برای سعودیها به مفهوم آن بود كه هر گاه امریكاییها اراده كنند، مهرههای خود را تعویض خواهند كرد. علاوه بر آن اقتدار شیعه عراق تهدیدی برای حكومت آل سعود در عربستان خواهد بود. این معادله، قدرت ژئوپولیتیك شیعه را در منطقه تقویت خواهد نمود.
ناكامی امریكا در كسب پیروزی در عراق و اقتدار ایران به خصوص در كسب توانمندی تولید انرژی صلح آمیز هستهای و موفقیت جریانات فلسطینی و مهمتر از همه، شكست اسرائیل در مقابل قدرت شیعه در لبنان، موجب افزایش اقتدار ژئوپولیتیك شیعه در منطقه گردید و امریكا و غرب را به شدت نگران كرد. بر این اساس مجدداً سعودیها به عنوان ابزار بازدارنده در مقابل گسترش شیعه از سوی غربیها مورد توجه قرار گرفتند و در جبهه ضد شیعی خاورمیانه، به دلیل داشتن دیدگاه اعتقادی وهابیت با حمایت غرب وارد كارزار مخالفت با شیعه در عراق، لبنان و ایران شدند.
بنابراین در شرایط فعلی تنها خاصیت عربستان برای غرب مخالفت با برتری ژئوپولیتیك شیعه و كمك به صلح اعراب و اسرائیل در جهت منافع غرب است. به همین دلیل سعودیها در جنگ 33 روزه تمام توان خود را برای نابودی حزبالله به كار گرفتند. از فتاوای علمای بزرگ سنی كه حتی دعا كردن برای حزبالله در مقابل صهیونیسم را گناه دانستند تا موضعگیریهای سیاسی و كمكهای پنهان.
صالح الحیدان، رئیس شورای عالی قضات و عضو هیأت علمای بزرگ عربستان گفت: «شیعیان جهان از جمله شیعیان عربستان به ایران وابسته هستند. وی حزبالله را حزب شیطان و كمك به آن را خطا اعلام كرد. شیخ عبدالرحمن البراك با صدور فتوایی گفت: كمك به حزب رافضی و دعا برای پیروزی آنها جایز نیست. وی از مسلمانان خواست از حزبالله تبری جویند، چون دشمنی حزبالله با اسلام و مسلمانان آشكار است» (اسدی، 1386، ص 86).
بعد از خاتمه جنگ، سعودیها تلاش خود را بر ضد شكست و یا تضعیف حزبالله به كار گرفتند و با حمایت از گروههای مخالف حزبالله در لبنان (كه مورد حمایت غرب هستند) فعالیت خود را ادامه میدهند. از سوی دیگر قدرتیابی شیعیان این كشور با خروج عراق از جامعه عرب سنی و نگرانی هم زمان غرب و سعودیها از قدرت شیعیان عراق كه میتواند موجب تقویت توان شیعه ایران، سعودی و شیعیان حاشیه خلیج فارس شود، موجب شد تا نقش منطقهای سعودیها از دید غربیها تقویت شود و در عراق به عنوان بازیگر اصلی برضد شكلگیری حكومت شیعی ایفای نقش نماید.
ملك عبدالله پادشاه عربستان در اظهارات رسمی خود اعلام كرد: «اگر یك میلیارد دلار برای سرنگونی صدام هزینه كرده، آماده است برای سرنگونی حكومت شیعیان عراق دهها میلیارد دلار هزینه كند.» بنابراین، سعودیها به شدت نگران افزایش قدرت منطقهای ایران هستند و حاضرند به هر قیمت با شكلگیری آن مخالفت نمایند. (همان، 91)
وجود 75 درصد ذخایر نفتی جهان در منطقه خلیج فارس و حاكمیت 70 درصد شیعه در كمربند خلیج فارس، آن هم در مناطق نفت خیز این منطقه و اقتدار ایران و شیعه لبنان و نگرانی اسرائیل از تهدیدهای منطقهای كه عمدتاً با مركزیت ام القری شیعه ایران اداره شود، رهبران اسرائیل و به تبع آن رهبران امریكا و غرب برای تصمیمگیری در چالش جدی قرار گرفتند. این فرصتی برای ورود بازیگران جدید به منطقه شده است. در این بحران و چالش تصمیمگیری برای غرب، تنها تشكیل جبهه وحدت بر ضد شیعه؛ متشكل از غرب و اهل تسنن با محوریت عربستان سعودی در حال اجرا است.
بنابراین سعودیها خود را در معرض دو تهدید جدی میبینند؛ اولاً این كه امریكا در عراق پیروز شود و سپس بخواهد نقشه خاورمیانه جدید را اجرا كند، این برابر است با نابودی عربستان سعودی،(این سناریو عملاً با شكست و خروج امریكا از عراق موضوعیت خود را از دست داده است.) ثانیاً امریكا با شیعه به توافق برسد یا مجبور شود منطقه را ترك كند كه در هر دو صورت، قدرت به دست شیعه خواهد افتاد.(لازم به ذكر است كه با قدرت رسیدن نوری المالكی ، عربستان عراق را تهدید جدی تلقی می كند.) در آن صورت نیز سعودیها احساس میكنند در معرض تهدید قرار خواهند گرفت، زیرا علیرغم خریدهای سنگین تسلیحات از غرب، آشكارا میدانند كه خریدهای نظامی كه هزینه بسیار سنگینی را خود اختصاص داده است، در عمل بیشتر كمك به بازار فروش تسلیحات غرب است تا ابزار دفاعی برای سعودی؛ بنابراین توان نظامی و تسلیحاتی عربستان در هیچ یك از این شرایط نمیتواند برای آنها ضمانت و امنیت دفاعی ایجاد كند.
عربستان سعودی برای حفظ بقای خود كه به نحوی خود را در معرض اشغال یا نابودی از سوی غرب میبیند، آماده است بدون قید و شرط منافع غرب را تأمین كند. هم زمان برای حفظ هویت سیاسی و دینیاش تمام امكانات و توان خود را بر ضد شیعه در منطقه، صرفاً برای جلب رضایت غرب و اسرئیل به كارگیرد. در راستای اجرای خواستههای غرب، شیوه و حد برخورد خود را با شیعه داخلی و خارجی تنظیم خواهد كرد. بنابراین، موضع گیری سعودیها نه از موضع قدرت، كه از ضعف و تصمیمات انفعالی آنها نشأت میگیرد بنابراین شدت و ضعف مواضع آنها بستگی به تحولات منطقه و خواست غربیها دارد. از طرفی، سیاست دیكتاتوری، رعب و وحشت در جامعه عربستان كه از اندیشه وهابیت ناشی میشود، تا كنون توانسته است مخالفتهای درونی را به شدت سركوب كند. با این كه وهابیت در جبهههای بیرونی با امریكا درگیری كنترل شدهای دارد، بعید است در داخل كشور سعودی در مقابل فشارها و تهدیدات امریكا و عملكرد رهبران سعودی در جهت منافع غرب، حركت مردمی برضد حكومت سعودی شكل گیرد.به نظر میرسد جهان اسلام در یك فرصت استثنایی برای ایجاد وحدت قرار گرفته است. شعار اتحاد ملی و انسجام اسلامی نیز در این راستا میتواند راهگشا باشد. به همین دلیل غربیها تلاش خواهند كرد تا ازتوان خود برای ایجاد تفرقه استفاده كنند.
در دو دهه اخیر، از بین كشورهای اسلامی، تركیه و عربستان بیشترین تلاش خود را در جهت تأمین منافع غرب انجام دادهاند. در حالی كه در نقشه خاورمیانه جدید این دو كشور بیش از همه در معرض آسیب غرب قرار گرفتهاند. شاید این درس عبرت به آگاهی مسلمانان كمك كند و امت اسلام برای نجات خود به سوی وحدت جهان اسلام گام بردارند.(اكبری،پیشین،71)
ادامه دارد....
منابع :
1) اكبری، حسین(1387)، «بازی با آتش،احتمال حمله آمریكا به ایران»، تهران: موسسه اندیشه سازان،تهران.
2) محمد ، عبد(1370)، «وهابیها را اینگونه دیدم»، ترجمه میثم موسائی، تهران: نشر سازمان تبلیغات.
3) اسدی،علی اكبر(1386)، «رویكرد عربستان سعودی در قبال شیعیان خاورمیانه»فصلنامه جهان اسلام،ش29.
منبع : مركز اسناد انقلاب اسلامي : لینک یکتا: http://www.irdc.ir/fa/content/21591/default.aspx کد مطلب: 21591