داستانک ( به بهانه هفته دفاع مقدس ) روزی دو دوست تصمیم می گیرند به خدا برسند ، یکی به مکه رفت و دیگری به فکه ،
حاجی وقتی از مکه بازگشت ، روی دیوار عکس دوستش را دید که بالای آن نوشته شده بود :
شهید نظر می کند به وجه الله
رفتم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد
یک لحظه من غافل شدم صد سال راهم دور شد
** با تشکر از ارسال کننده جناب آقای قانعی **
|