آفتاب: محمود احمدی نژاد رئيس جمهور برای نهمین سفرش به آمریکا برای ۱۶۰ تن از مقامات و اطرافیانش از جمله برخی اعضای خانواده دولتی ها درخواست ویزا کرده بود که گویا دولت آمریکا با ویزای ۶۰ نفر مخالفت کرده و نهایتاً پرواز ریاست جمهوری به سمت نیویورک با یکصد نفر انجام شده است.البته برخی منابع از مخالفت آمریکا با صدور ۲۰ ویزا خبر داده اند که با این حساب ، ۱۴۰ نفر با رئیس جمهور به نیویورک رفته اند.
در این باره نکاتی چند قابل توجه است:
پیش از هر چیز برای رئیس جمهور کشورمان در آخرین سفر نیویورکی اش آرزوی موفقیت می کنیم ؛ او اکنون به نام ایران در بزرگ ترین مجمع جهانی شرکت کرده است و از این رو امیدواریم که رفتار و سخنانش در این واپسین مسافرتش به مقر سازمان ملل متحد در شأن ملت بزرگ ایران و منشأ دستاورد باشد.
اما در این میان نکاتی نیز وجود دارد که لازم است ریاست جمهوری درباره آن توضیح دهد:
۱ – چه نیازی به حضور ۱۶۰ نفر در یک سفر سیاسی چند روزه به مقر سازمان ملل وجود دارد؟ در حال حاضر که مردم عادی نمی توانند به دلیل گرانی ارز و قطع کامل سهمیه ارز مسافرتی ، یک سفر کوتاه خارجی را تجربه کنند و در شرایط کنونی اقتصادی کشور واقعاً چه نیازی به حضور پر خرج و هزینه این همه همراه در سفر نیویورک هست؟
مردم ، تنها هزینه رئیس جمهور و چند نفر معدود و متعارف از مقامات دولتی را متقبل می شوند و اساساً وظیفه ای برای تأمین هزینه سفر اطرافیان و اهل و عیال شان را ندارند.
البته در این باره نه تنها رئیس جمهور ، بلکه مجلس و دستگاه های نظارتی نیز مستحق نکوهش هستند چرا که وقتی در سال گذشته ، ده ها نفر از جمله همسر و پسر و دخترو عروس و داماد آقایان با هزینه ملت به نیویورک رفتند و حتی تصاویرشان در محل تماشاچیان سالن سازمان ملل متحد نیز پخش شد و مردم و رسانه های مستقل از این وضعیت انتقاد کردند ، هیچ مرجع قانونی ، رئیس جمهور را بازخواست نکرد!
اگر آن موقع که داماد فلان مقام ارشد دولتی در اجلاس شانگهای حضور یافت یا زمانی که نیویورک به زنگ تفریح سالیانه برخی افراد غیر مسوول در دولت تبدیل شد، مجلس و نهادهای نظارتی به وظیفه قانونی شان عمل می کردند ، آش آن قدر شور نمی شد که امسال برای ۱۶۰ نفر ویزا بخواهند و در نهایت این دولت آمریکا باشد که هزینه ۶۰ نفر را از روی دوش ملت ایران بردارد تا “عدو سود سبب خیر گر خدا خواهد” مصداق یابد!
در دنیای امروز سفرهای دیپلماتیک ، بسیار “حساب شده” صورت می گیرند به گونه ای که دستاوردهای سفر به هزینه های آن بیارزد. مثلاً در همین اجلاس عدم تعهد که اخیراً در تهران برگزار شد ، ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه نماینده ای برای رساندن پیامش به تهران فرستاده بود و آن نماینده ، تک و تنها به تهران آمد و بعد از انجام مأموریتش نیز بازگشت ؛ در حالی روس ها می توانستند دسته جمعی به ایران بیایند و بعد از قرائت پیام پوتین هم چند روزی را حتی نه به خرج میزبان که به هزینه مردم روسیه سیاحت کنند و بازگردند ولی هرگز چنین کاری نکردند و هیأت یکی از بزرگ ترین قدرت های جهان در اجلاس تهران ، یک نفره بود.
هیأت های بزرگ و دهها نفره ، معمولاً وقتی شکل می گیرند که قرار باشد مذاکرات اقتصادی وسیع انجام شود. از این رو در جهان معاصر شاهدیم که رؤسای جمهور برخی کشورها مانند کره جنوبی ، در برخی سفرهای کاری خود ، دهها و گاه بیش از صد یا دویست بازرگان ، صنعتگر و فعالان دیگر اقتصادی از بخش خصوصی را به همراه مقامات دولتی با خود به سفر می برند تا در مقصد ، رایزنی های اقتصادی انجام دهند؛ آنان محاسبه کرده اند که حتی اگر یک قرارداد بزرگ نیز در یک سفر نهایی شود ، به اندازه ای برای کشور کره جنوبی ارزش دارد که راه اندازی هیات های بزرگ مقرون به صرفه باشد.
بنابراین اگر جایی سخن از هیات های بزرگ در سفرهای دیپلماتیک است ، عمدتاً فلسفه شان این است.
۲ – از مقامات ریاست جمهوری می خواهیم اسامی این ۱۶۰ نفر را به همراه سمت و نیز نسبت فامیلی شان منتشر نماید.
۳ – هم چنین انتظار می رود در مقابل اسامی این افراد ، نوع کاری که باید در نیویورک در راستای مأموریت رئیس جمهور انجام دهند را مشخص کنند ؛ مثلاً فلانی قرار است در حاشیه اجلاس درباره ساخت مسکن در ایران با فلان مقام خارجی مذاکره کند ، یا فلان شخص خبرنگار است و همین طور الی آخر . هم چنین معلوم نمایند حالا که ۶۰ نفر ویزا ( یا به روایتی ۲۰ نفر) نگرفته اند ، آیا کاری بر زمین می ماند و وظیفه محوله به آنها را چه کسی انجام خواهد داد؟
در پایان بار دیگر برای رئیس جمهور در نمایندگی هر چه شایسته تر ملت ایران در سازمان ملل متحد آرزوی موفقیت می کنیم.