هزارون غم درون سینه داروم
عزیزوم ، راحت جونوم تو باشی
خیالوم درد مو ، درمون نداره
ندونستوم که درمونوم تو باشی
چرا گویوم امون از درد غربت؟
نمی گویوم ، چو سامونوم تو باشی
بسان خاک تشنه در کویروم
به امیدوم که بارونوم تو باشی
تموم آرزوم تنها همینه
که وقت دادن جونوم تو باشی
مبادا آرزو بر دل بمیروم
شود یک وعده مهمونوم تو باشی؟
الا ای سرفراز از تو (مهاجر)
همه هیچوم ، فراونوم تو باشی
** علی اکبر پورسلطان (مهاجر) **
(استفاده با ذکر منبع " fajr57.ir " جایز است)