«...ما وقتى كه به متن دين اسلام نگاه مىكنيم مىبينيم به دستورهايى كه صريحاً از خود دين رسيده است، در شرايط مختلف شكلهاى مختلف داده است، آن هم با چه سهولتى! مثلًا به ما مىگويد نماز بخوانيد، روزه بگيريد. براى نماز وضو بگيريد، غسل بكنيد. تمام، دستورهاى مؤكّد و واجب. اما مىگويد اگر مريضى و نمىتوانى ايستاده نماز بخوانى، نشسته نماز بخوان. اگر بگويى اين قدر مريضم كه نمىتوانم نشسته بخوانم مىگويد همانطور خوابيده بخوان، اصلًا نماز تو در اين جا همين است كه فقط ذكرها را بگويى. اگر طبيب گفته باشد حرف هم نبايد بزنى، مىگويد بايد با ايماء و اشاره بخوانى. اين جا ديگر جاى لجاجت و يك دندگى نيست.
چند سال پيش مرد عالمى بود كه البته در عتبات سكونت داشت و چون مريض شده بود به تهران آمده بود. چشم او را عمل جراحى كرده بودند و عمل هم با موفقيت انجام يافته بود. اطبا او را از شستشو منع كرده بودند. ولى او آدمى بود كه حالت يك دندگى داشت، مىگفت: اطبا نمىفهمند، فقط جراحى را كه آن هم از نوع خياطت و دوزندگى است مىفهمند، ديگر هيچ چيز نمىفهمند. پس از چندى بدون اجازه طبيب به قم رفت و در آن جا به يكى از حمامها رفت و داخل خزينه كثيف آن شد و به همين جهت چشم او چرك كرد و بالاخره به كلى كور شد. آيا اين آدم مطابق دستور اسلام عمل كرد يا برخلاف دستور اسلام؟ البته برخلاف دستور اسلام. اسلام مىگويد وقتى وضو برايت خطر دارد بايد تيمم كنى، اگر وضو بگيرى اصلًا نمازت باطل است. اگر اطبا گفته باشند كه روزه برايت ضرر دارد يا خوف ضرر داشته باشى، نمىتوانى بگويى مگر چطور مىشود كه من در اين ايام احياء روزه بگيرم، چون اگر روزه بگيرى اصلًا روزهات باطل است، بعد هم بايد قضاى آن را بگيرى.
بنابراين، خود دستورهاى دين آن چنان شكلهاى مختلف دارد كه انسان حيرت مىكند. اين براى آن است كه مصلحتها فرق مىكند و همان حساب اهمّ و مهم است.
مىگويد در سفر كه مىروى نمازت را شكسته بخوان، روزه هم نگير. قرآن مىفرمايد: وَ مَنْ كانَ مَريضاً اوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ ايّامٍ اخَرَ هركه مريض يا در سفر است نبايد روزه بگيرد، بگذارد براى روزهاى بعد. چرا؟ خود آيه دليلش را مىگويد: يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لايُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ خدا در تكاليفى كه براى شما معين مىكند، آسانى و سهولت را مىخواهد نه سختى. اين شريعت، شريعت سهله و سمحه است.
ولى اغلب مردم قبول نمىكنند. در صدر اسلام كه تازه تكليف روزه آمده بود، در ماه رمضان جنگ بدر پيش آمد. پيغمبر اكرم فرمود: چون در حال سفر هستيد نبايد روزه بگيريد. مردم مىگفتند: چطور مىشود ما در ماه رمضان روزه نگيريم؟! واقعاً ناراحت بودند كه روزه خودشان را افطار كنند.
مرحوم آقا شيخ عبد الكريم[حايري يزدي مؤسس حوزه علميه قم] در اين اواخر پير شده و مريض احوال بودند، ولى در ماه رمضان گاهى روزه مىگرفتند. به ايشان گفتند فتواى خود شما برخلاف اين است، در فقه مىگوييد اگر كسى خوف ضرر داشته باشد نبايد روزه بگيرد. اصلًا خود شيخ و شيخه (مرد پير و زن پير) موضوعيت دارد، خودشان از مستثنىها هستند كه لازم نيست احتمال ضرر بدهند. اينها اگر مشقت هم برايشان باشد نبايد روزه بگيرند.
مىگفتند: فتواى خودم اين است ولى آن رگ عوامىام نمىگذارد كه من روزهام را بخورم. البته همين جور است، ولى دستور اسلام غير از اين است.
اينها براى اين است كه ما درك بكنيم كه دين اسلام چگونه خودش خودش را با احوال و اوضاع مختلف تطبيق مىدهد، نه اين كه ما آن را تطبيق بدهيم.
البته يك كارهايى است كه ما از پيش خود مىخواهيم بكنيم- همانطور كه عرض شد- مثل اينكه حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَل را از اذان برداريم و چيز ديگرى جايش بگذاريم يا نماز را به تركى بخوانيم. اينها جهالت است. يك حسابهايى است كه خود اسلام آنها را در متن خودش گنجانده است. ما بايد متفقّه باشيم، بصير باشيم، از همان حسابها استفاده كنيم و بهرهمند شويم.
** مجموعه آثار شهيد مطهري ، جلد 21 ، صفحه 172 تا 174 **