تاريخ انتشار: 06 شهريور 1390 ساعت 11:57:19
لزوم حق مدارى هنگام نظر دادن

بخشي ازسخنرانى امام خميني (ره)  

زمان: صبح 6 خرداد 1360/22 رجب 1401. 

مكان: تهران، حسينيّه جماران. 

موضوع: اهميت مجلس شوراى اسلامى و بيان وظايف نمايندگان مجلس. 

مناسبت: سالگرد تأسيس مجلس شوراى اسلامى. 

حضار: نمايندگان مجلس شوراى اسلامى.

 

 

 

«...انسان ناچار سه جور نظر دارد: يك نظرى كه نظر بي طرف است. اين يك نظر است.

يكى هم نظر طرف دارى از يك روش، از يك جريان؛ يك نظرى هم مخالفت با يك روش و يك جريان. نظر بي طرف و نظر طرف دارى از يك مسئله و نظر طرف دارى از يك مسئله ديگر. نظرى كه حبّ باشد به يك جريانى، يا بغض باشد به يك جريانى، اين نظر نمى‏تواند يك نظر سالم باشد؛ حُبُّ الشَى ءِ يُعمِى و يُصِمُّ [علاقه به يك چيز، آدمى را كور و كر مى‏كند. بحارالأنوار، ج 74، ص 165]

بغض هم همين‏طور است؛ نور عقل را خاموش مى‏كند. حبّ مفرط به يك روشى اسباب اين مى‏شود كه خود آن كسى كه حبّ دارد توجهى به اين ندارد كه از مبدأ حبّ دارد اين مطلب صادر مى‏شود و اين مطلب حق نيست؛ مطلبى است كه از راه حبّ است. و خواه يا ناخواه اين نظر، نظر صائب نيست. انسان خودش را نمى‏تواند بشناسد به اين زوديها؛ انسان تا آخر عمرش، تا آن وقتى كه از اين دنيا خارج مى‏شود، گرفتار يك مسائلى در باطن خودش هست كه خودش هم نمى‏تواند بفهمد. بايد عرضه كند خودش را انسان به كسانى كه بى‏نظر هستند.

اگرنظر از راه حب شد، هميشه دنبال اين مى‏رود كه آن مطلبى را كه مربوط به آن روشى است كه‏ اين دوست دارد آن روش را، آن مطلب را، به هر عنوانى كه هست ثابت كند، ولو اين كه اين عنوانى كه هست عنوان خلاف باشد، خلاف اخلاق باشد، خلاف منطق باشد. آنى هم كه بغض به يك روشى دارد نظرش نظر سالم نيست، آن هم دنبال اين است كه آن طرفى كه مورد بغض اوست و آن روشى را كه نمى‏پسندد، با هر توجيهى كه باشد، آن را تصحيح كند. و لهذا مى‏بينيد كه يك مطلب، يك امر، از يكى صادر مى‏شود، [در] يك وقت و يك محيط، يك مطلب از يك كسى صادر مى‏شود، يك عمل از يكى صادر مى‏شود، دو طايفه‏اى كه يكيشان اين را خوب مى‏دانند و دوست مى‏دارند و يك طايفه اين را بد مى‏دانند و دشمن مى‏دانند، آن مطلب واحدى كه زمانش واحد و همه جهات واحد است وقتى كه پيش آنها مى‏رود كه مورد محبت هست آن آدم. تمام مطالب او را، ولو مخالف با عقل باشد، ولو مخالف با منطق باشد، مى‏پذيرند و تأييد مى‏كنند، شروع مى‏كنند به اين كه خير، مطلب همين است. و آن دسته‏اى كه با اين خوب نيستند اگر يك مطلب خوبى هم اين بگويد، آنها دنبال اين هستند كه نه، اين حرف صحيح نيست. اين دو نظر را انسان مبتلا به آن هست. نظر بي طرف بسيار كم است.

يعنى «نظر» بي طرف باشد؛ خود آدم هيچ وقت نمى‏تواند بي طرفِ بي طرف باشد. لكن در نظر دادن حق را ببيند. تحت تأثير حق واقع بشود؛ اين حق چنان چه از دشمن من هم صادر شد، من او را تمجيد كنم به عنوان اين كه حق است. و باطل اگر از دوست من هم صادر شد، آن را تكذيب كنم به عنوان اين كه باطل است. ولو در باطن فرض كنيد يكى يك روشى را دوست دارد، يكى روش ديگر را؛ لكن در مقام نظر دادن، در مقام مصلحت انديشى براى كشور يا براى اشخاص، آن نظر حب و بغض خودش را كنار بگذارد، برود دنبال حق و باطل ..

حق هر جا هست بايد دنبالش رفت و او را با آغوش باز پذيرفت، ولو برخلاف نظر خود من هست. و باطل را هرچه هست و از هركس صادر بشود بايد نپذيرفت به عنوان اين كه باطل است. اشخاص و گروهها و اينها را بايد كنار گذاشت، حق و باطل را ملاحظه كرد. آن وقت هم براى اثبات حق و ابطال باطل اگر انسان گرفتار بشود به عصبانيت و عرض مى‏كنم غيظ و غضب كردن، نه مى‏تواند حق را به دست بياورد؛ و نه مى‏تواند باطل‏ را ردش كند ... »

منبع : صحيفه امام ، جلد 14 ، صفحه 366 تا 368

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=2194
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.