تاريخ انتشار: 14 تير 1391 ساعت 06:41:52
حضرت مهدی(عج) از دیدگاه پیامبر و معصومین عليهم السلام(1)

پژوهش از: محسن رمضانی گل افزانی

 

مقدمه 

 

مسئله مهدی(عج) و به طور کلی موعود موضوعی است که در تمام ادیان آسمانی وحتی در ادیان دست ساز بشر به آن پرداخته شده است که سوالات زیادی از جمله این که موعود کیست؟ لازمه وجود موعود چیست؟ و .... مطرح می سازد که البته از مسائل موضوع این مقاله خارج است.

 

مطلبی که در این مقاله سعی داریم به آن بپردازیم سیری در احادیث معصومین(ع) درباره قائم آل محمد است. پیامبر گرامی اسلام (ص) و سایر معصومین(ع) به دلیل اهمیت فوق العاده مسئله مهدویت هر کدام جداگانه سخنانی در این رابطه مطرح کرده اند چرا که شناخت حضرت مهدی(عج) و موضوعات مرتبط با آن از ملزومات مسلمین به ویژه شیعیان می باشد. همان گونه که پیامبر (ص) می فرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه »

 

مرحوم محمد رضا آقاسی در یکی از اشعار خود مفهوم این حدیث را به زیبایی این گونه بیان می کند:

هر که نشناسد امام خویش را                 ترکه بسپارد زمان خویش را

 

نکته قابل تامل در احادیث معصومین(ع) رابطه ایمان با شناخت مهدی (عج) و اعتقاد راسخ به او می باشد. در احادیث متعددی پایداری ایمان را در گرو پایداری یقین به وجود منجی می دانند چرا که با توجه به طولانی بودن غیبت باور بسیاری از مردم نسبت به امام عصر تغییر می کند.

 

مسئله دیگری که در احادیث معصومین (ع) به چشم می خورد این است که با حضور امام زمان(عج) عدل و داد در زمین به شکل کامل به اجرا در خواهد آمد. چنان که امام حسین(ع) در تفسیر آیه « والنهار اذا جلیها» مظور از روز را حضرت مهدی(عج) می دانند که زمین را از عدل پر خواهد کرد. هم چنین امام علی (ع) در نهج البلاغه در خطبه ای به طور کامل به این مسئله اشاره می نمایند. مفهوم این در واقع تحقق وعده الهی مبنی بر حکومت مستضعفین در زمین و هلاک ظالمین خواهد بود.

 

بررسی روایات مهدویت درسيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و سيره امام عليه‏السلام

 

درباره رواياتى كه سيره امام عليه‏السلام را در اين زمينه بازگو مى‏كند، بايد گفت كه روايات بسيار متعدد و متنوع است . براى بررسى بايد به دقّت در دسته‏هاى مختلف بنگريم.

 

الف: دسته‏اى از روايات سيره حضرت را همان سيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏داند.مانند: روايات 108، 112، 192 از بحارالانوار، ج 52 باب سيره.

 

ب: دسته‏اى از روايات مى‏گويد كه سنّت او سنّت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است.

 

پ: دسته‏اى از روايات سيره حضرت را غير از سيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و امام على عليه‏السلام معرفى مى‏كند.مانند: ح 109، 110، 111 و 7 از بحارالانوار، ج 52، باب سيره .

 

ت: دسته ديگرى از روايات مى‏گويد: سيره‏اش سيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است و تنها يك استثناء را مطرح مى‏كند: الاّ انّه يبيّن آثار محمّد... روشن است اين دسته چهارم وجه جمع روايات است و با توجّه به آن، حقيقت سيره امام روشن مى‏شود.

 

گفتنى است كه امام آن گونه كه در روايات آمده است بر طبق سنّت پيامبر رفتار مى‏كند، ولى سيره، گاه متفاوت است؛ چرا كه شرايط متفاوت است.به ديگر سخن همه امامان بر پايه سنّت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله حركت مى‏كنند، ولى سيره هر كدام با ديگرى تفاوت‏هايى دارد و اين به دليل شرايط مختلف است كه سيره را دگرگون مى‏سازد.

 

امامان سيره‏هاى گوناگونى داشته‏اند. خود پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نيز سيره‏اش متفاوت است؛ قبل از آيات جهاد و بعد از آيات جهاد در مكه، در مدينه، در شرايط تقيّه و... بنابراين، تفاوت سيره بر پايه تفاوت شرايط، هيچ‏گاه ما را از سنّت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله جدا نمى‏سازد؛ چرا كه در سنّت شرايط مختلف و سيره‏هاى مختلف ديده شده است.

 

حال با این توضیحات احادیث و گفته های معصومین را درباره حضرت مهدی(عج) به طور اختصار بررسی می کنیم.

 

رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) :

«لاتقوم الساعة حتى يقوم القائم الحق منّا و ذلك حين يأذن اللّه عزّوجلّ له و من تبعه نجا و من تخلّف عنه هلك. اللّه اللّه عباد اللّه فأتوه و لو على الثلج فانّه خليفة اللّه عزّوجلّ و خليفتى.»1

 

«روز قيامت فرا نمى رسد مگر آن كه از بين ما «قائم حقيقى» قيام نمايد. و آن قيام، زمانى خواهد بود كه خداى عزّوجلّ او را اجازه فرمايد. هركس پيرو او باشد نجات مى يابد و هركه از فرمانش تخلّف ورزد، هلاك مى شود. اى بندگان خدا ! خدا را، خدا را; بر شما باد كه به نزدش آييد اگرچه بر روى يخ و برف راه رويد. زيرا او خليفه خداى عزّوجلّ و جانشين من است.»

 

قال رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

 

القائم من ولدي اسمه اسمي و كنيته كنيتي و شمائله شمائلي و سنّة سنّتي يقيم الناس على ملّتي و شريعتى و يدعوهم اِلى كتاب اللّه عزّوجلّ...2

 

پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود:

حضرت قائم عليه‏السلام از نسل من است. نامش نام من و كنيه‏اش كنيه من و شمايلش شمايل من و سنّت او سنّت من است. مردم را بر دين و شريعت من استوار مى‏سازد و آنان را به سوى كتاب خدا دعوت مى‏كند...

 

قال رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

 

يخرج رجل من أهل بيتي يعمل بسنّتي...3

 

رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود:

مردى از اهل بيت من ظهور مى‏كند كه به سنّت من عمل مى‏كند...

 

پيامبر گرامى اسلام فرمود:

خوشا به حال آن كه مهدى‏عليه السلام را ببيند و خوشا حال آن كه او را دوست بدارد و خوشا حال كسى كه امامت او را باور داشته باشد.4  

  

تسخير جهان و تشكيل حكومت واحد

 

پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «... وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ بَشيرا لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا اِلاّ يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ فيهِ وَلَدِى الْمَهْدِىُّ... وَتُشْرِقُ الاْرَضُ بِنُورِ رَبِّها وَيَبْلُغُ سُلْطانُهُ الْمَشْرِقَ وَالْمَغْرِبَ.

 

 سوگند به آن كه مرا به حق، بشارت دهنده برانگيخت! اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانى مى‏كند تا كه فرزندم مهدى در آن قيام كند و زمين به نور پروردگارش روشن شود و حكومت او شرق و غرب را فراگيرد.»

 

و در روايت ديگرى آن حضرت فرمود: «اَلاْئِمَّةُ مِنْ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ اَوَّلُهُمْ اَنْتَ يا عَلِىُّ وَآخِرُهُمُ الْقائِمُ الَّذى يَفْتَحُ اللّهُ تَعالى ذِكْرُهُ عَلى يَدَيْهِ مَشارِقَ الاْرْضِ وَمَغارِبَها.

 

 پيشوايان پس از من دوازده نفرند. اولين آنها تو هستى يا على! و آخرين آنها قائم است؛ همو كه خداوند متعال به دست او مشرقها و مغربهاى زمين (تمام كره زمين) را فتح خواهد كرد.»

 

و از همان حضرت نقل شده است كه در شب معراج خداوند در بخشى از سخنان خود فرمود: و به راستى زمين را به وسيله آخرين آنها (امامان معصوم عليهم‏السلام ) از دشمنانم پاك خواهم ساخت و تمام شرق و غرب زمين را در فرمانروايى او قرار خواهم داد.»

 

عدالت گسترده

 

با اقامه كتاب الهى، قرآن كريم، در جامعه و زنده شدن شريعت نبوى، تمام زمين را عدل و داد فراخواهد گرفت و مردم براى اولين‏بار شاهد عدالت گسترده و فراگير در تمام كره خاكى خواهند بود. در اين زمينه، پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله سخنان فراوانى دارد كه به حد تواتر مى‏رسد و در منابع فريقين جمع‏آورى شده است كه به نمونه‏هايى اشاره مى‏شود:

 

پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ اِمامُ اُمَّتى... وَمِنْ وُلْدِهِ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذى يَمْلاَءُ اللّهُ بِهِ الاْرْضَ عَدْلاً وَقِسْطا كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما.5

 

به راستى كه على بن ابى طالب امام امت من است... و قائم منتظر از نسل اوست؛ آن كس كه زمين را از عدالت و داد پر مى‏كند، آن گونه كه از ستم و بيداد پر شده است.»

 

دادگرى امام به گونه‏اى گسترده و فراگير است كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در سخنى فرمود: «يَمْلاَءُ الاْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا يَرْضى بِخِلافَتِهِ اَهْلُ الاْرْضِ وَاَهْلُ السَّماءِ وَالطَّيْرُ فِى الْجَوِّ.6

مهدى موعود زمين را پر از عدل كند، چنان كه پر از ستم گشته است؛ به گونه‏اى كه ساكنان زمين و آسمان و پرندگان هوا از حكومتش خشنود گردند.»

  

چند روایت از اميرمومنان درباره حضرت مهدى

 

سيماى مهدى ‏عليه السلام

 

به خصوصيات جسمانى و ويژگيهاى بدنى حضرت مهدى ‏عليه السلام در بخشى از روايات حضرت على‏عليه السلام اشاره مى‏شود. در يكى از اين روايات به طور كلى اين ويژگيها بيان شده تا آن جا كه مى‏فرمايد آن حضرت در خلقت خود شبيه پيامبراكرم ‏صلى الله عليه و آله است، اما در تعدادى ديگر از روايات به توصيف خصوصيات چهره واعضاء بدن امام زمان‏عليه السلام مى‏پردازد.

 

حضرت على‏عليه السلام در توصيف ويژگيهاى جسمى مهدى ‏عليه السلام فرمودند: - ...فقال‏عليه السلام : رجلٌ اجلى الجبين، اقنى الأنف، ضخم البطن، اذيل الفخذين، ابلج الثنايا، بفخذه اليمنى شامة.7

 

 او مردى است كه پيشانى‏اش گشاد و درخشان است، بينى او خوش تراش و شكمش نسبتا بزرگ و رانهايش عريض مى‏باشد. دندان‏هاى سفيد و درخشان دارد و در ران سمت راست او علامتى هست.

 

علت غيبت امام زمان ‏عليه السلام

 

براى غيبت امام عصرعليه السلام  علت و حكمت‏هاى زيادى در مجموعه روايات اهلبيت ‏عليهم السّلام ذكر شده است. در روايات اميرالمؤمنين‏عليه السلام  حداقل به سه علت اشاره شده است؛ يعنى شناخته شدن اهل هدايت از اهل گمراهى و ضلالت ؛ نداشتن بيعت ظاهرى هيچيك از سلاطين و كوتاهى و ناسپاسى و ظلم مردم به عنوان فلسفه غيبت بيان گرديده است.

 

 اِنّ القائم منّا اذا قام لم يكن لاحد فى عنقه بيعة فلذلك تخفى ولادته و يغيب شخصه .8

 

همانا قائم از ما آنگاه كه قيام كند بيعت كسى در گردن او نخواهد بود و به همين خاطر است كه تولد او به صورت پنهانى واقع خواهد شد و وجود او از ديد و نظر مردم غايب خواهد بود.

 

 فقال على‏عليه السلام : اما واللّه لَأقتلنَّ انا و ابناى هذان و ليبعثنّ اللّه رجلا من ولدى فى آخر الزمان يطالب بدمائنا و ليغيبنّ عنهم تمييزا لاهل الضلالة حتى يقول الجاهل ما للّه فى آل محمد من حاجة. 9

 

 امير مؤمنان‏عليه السلام در حالي كه امام حسن‏عليه السلام وامام حسين‏عليه السلام حضور داشتند خطاب به مردم فرمودند: اى مردم! آگاه باشيد، سوگند به خدا من و اين دو فرزندم به قتل خواهيم رسيد. آن گاه خداوند شخصى از فرزندان مرا در آخر الزمان ظهور خواهد كرد تا خون ما را از ستمگران طلب كند. او از ديده مردم غايب خواهد بود تا اهل ظلالت و گمراهى از ديگران شناخته شوند و اين غيبت به قدرى طولانى خواهد شد كه مردمان نادان خواهند گفت: خداوند برنامه‏اى در آل محمدصلى الله عليه و آله  ندارد.

 

 ...ان اميرالمؤمنين‏عليه السلام  قال عَلى منبر الكوفة...: واعلموا ان الارض لا تخلو من حجة للّه و لكن اللّه سيعمى خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم على انفسهم. 10

 

مفضل‏بن عمر از امام صادق‏عليه السلام  روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: روزى اميرالمؤمنين‏عليه السلام  در بالاى منبر مسجد كوفه فرمودند: ...اى مردم! بدانيد زمين هرگز از حجت خدا (امام معصوم) خالى نخواهد ماند. اما خداوند متعال به زودى مردم را به خاطر ظلم و ستم و همين طور اسرافى كه درحق خودشان انجام مى‏دهند از ديدن حجت الهى محروم خواهد كرد. [يعنى مردم به جهت اعمال خودشان در آينده از ديدن امام معصوم محروم خواهند شد]

 

علائم ظهور

 

علائم ظهور بيش از آن است كه در بخشى از يك مقاله بگنجد. ما فقط به برخى از علائم ظهور اشاره مى‏كنيم كه در كلام خاتم الانبياء صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بر آنها دست يافته‏ايم. البته اين موارد در واقع نشانه‏هاى آخر الزمان است كه منتهى به دوران ظهور حضرت مهدى عليه‏السلام مى‏شود.

 

1. «عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ‏الله صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فى حَديْثٍ اَنَّ اللّهَ اَوْحى اِلَيْهِ لَيْلَةً اَسْرى بِهِ اَنْ يُوْصِىَ اِلى عَلِىٍّ وَاَخْبَرَهُ بِالاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلى اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ يُصَلّى عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ يَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهى وَسَيِّدى مَتى يَكُونُ ذاكَ؟ فَاَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَىَّ يَكُونُ ذلِكَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَكَثُرَ الْقِراءَةُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَكَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاءُ وَالْهادُونَ وَكَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالْةِ وَالْخَوْنَةِ... وَكَثُرَ الْجَوْرُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْكَرُ وَاَمَرَ اُمَّتُكَ بِهِ وَنَهى عَنِ الْمَعْرُوفِ.11

 

ابن عباس مى‏گويد از پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در حديثى نقل شده است كه خداوند به او در شب معراج وحى كرد كه به حضرت على عليه‏السلام سفارش كند و نسبت به امامان از فرزندانش آگاهى داد تا آن جا كه فرمود: آخرين مرد از آنها كسى است كه عيسى بن مريم عليهماالسلام پشت سرش نماز مى‏خواند. زمين را پر از عدل و داد مى‏كند؛ چنان كه ستم فراگير شده است... عرض كردم: خداى من و آقاى من! آن (قيام مهدى) كى خواهد بود؟ خداوند به من وحى كرد، هرگاه علم از ميان برداشته شود و جهل و نادانى ظاهر شود؛ خواندن [قرآن] زياد، ولى عمل [به قرآن] كم شود، و قتل و كشتار فراوان، و فقها و هدايتگران كم شوند و عالمان گمراهى و خيانتكارى به وفور يافت شوند... جور و فساد زياد شود و منكر آشكار گردد، و امت تو به منكر امر! و از معروف نهى نمايد.»

 

پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «يَكُونُ عِنْدَ انْقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ وَظُهُورٍ مِنَ الْفِتَنِ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ الْمَهْدِىُّ عَطائُهُ هَنيئا.12

 

هنگام پايان زمان و آشكار شدن فتنه‏ها، مردى هست كه به او مهدى گفته مى‏شود و بخشش او فراوان است.»

 

اقدامات پس از ظهور

 

از جمله مسائلى كه درباره خاتم الاوصياء، مهدى موعود عليه‏السلام در كلام خاتم الانبياء صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بدان پرداخته شده، تصوير كلّى و روشن و اميدوار كننده‏اى از دوران پس از ظهور است؛ همان چيزى كه مايه دل خوشى تمام مستضعفان عالم به حساب مى‏آيد. 

 

امام در خطبه 100 نهج البلاغه چنین می فرمایند:

 

او "پيامبر اسلام" پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد، آن كس كه از زير سايه ى اين پرچم پاى پيش نهد از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيرويش سر باز زند، به هلاكت رسد و سرانجام كسى كه در زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت پيموده و به آن دست يابد. پرچمدار اين پرچم با شكيبائى و آرامش سخن گويد و با كندى و تانى در اجراى كارها به پا خيزد، اما چون به پا خواست، بسى شتاب كند تا به پيروزى نهائى رسد، پس آنگاه كه سر در گروه فرمانش نهاديد، و با سر انگشت به سويش اشاره كرديد دوران او سپرى شده و مرگش فرا رسد.

 

از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضاء كند در انتظار به سر بريد، آنگاه خداوند شخصيتى را برانگيزد، تا شما را "كه به اختلاف و جدائى گرائيده ايد" جمع كند و پراكندگى شما را سر و سامان بخشد، پس به كسى كه بى اقبال به دنياست، دل مى بنديد و از آن كه رو گردانده نا اميد مشويد. [ شايد مقصود اين باشد كه به امام حاضر كه به دنيا بى توجه است، يا از اصلاح كار شما در شرائط موجود ناتوان است طمع مورزيد و از امام زمان كه غائب مى شود نا اميد نگرديد كه رمز پيروزى و كليد حل مشكلات در دست اوست، چه ممكن است كسى كه رو گردانده يك پايش بلغزد و پاى ديگرش برقرار ماند، آنگاه پس از مدتى هر دو با هم به جاى خود بر گردند "و دين خدا را كه دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد". ] آگاه باشيد كه: آل محمد صلى الله عليه و آله همانند ستارگان اين گنبد مينا هستند، آن هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.گوئى چنانست كه در پرتو آل محمد نعمتهاى الهى بر شما فراوان و تمام شده، مى بينم آن چه را كه آرزويش را در دل مى پرورانديد بدان دست يافتيد.

 

 

در لوح فاطمه زهراعليها السلام13 آمده است:

 

«... سپس به خاطر رحمت بر جهانيان سلسله اوصياء را به وجود فرزند امام حسن عسكرى‏عليه السلام تكميل خواهم كرد؛ كسى كه كمال موسى و شكوه عيسى و صبر ايوب را داراست... 14

 

«قال لى رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) أبشرى يا فاطمة، المهدىّ منك»15

 

«رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمودند: اى فاطمه! ترا بشارت باد به اين كه حضرت «مهدى (عليه السلام) » از نسل توست.»

 

پانوشتها :

 

1-    بحارالانوار ج 51 ص 65.

2-    بحار، ج 51، ص 73، ح 19.

3-    بحار، ج 51، ص 82.

4-    بحارالانوار، ج 52، ص 309. 

5-    بحار، ج 51، ص 74، ح 24.

6-    بحار، ج 51، ص 74، ح 24.

7-    دلائل الامامة، ص 541.

8-    بحار، ج 45، ص 221، ح 3.

9-    بحار، ج 45، ص 221، ح 4.

10-بحار، ج 45، ص 228، ح 23. 

11-كافى، ج 1، ص 204، ح 2.

12-بحار، ج 27، ص 250، ح 10.

13-درروايت مذكور آمده كه جابر انصارى گويد: در زمان رسول خداصلى الله عليه وآله براى تهنيت ولادت امام حسين‏عليه السلام نزد حضرت فاطمه‏عليها السلام رفتم. در دست ايشان لوح (صفحه) سبز رنگى ديدم و در آن نوشته‏اى نورانى مانند آفتاب ديدم. گفتم، اين لوح چيست؟ فرمود: اين لوح را خداوند به رسولش هديه كرده و در آن اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و نامهاى جانشينان فرزندانم ثبت شده. رسول خدا آن را به من عطا فرموده تا بدان مسرور گردم.

14-كمال‏الدين، ج 1، باب 28، ح 1، ص 569.

15-منتخب الاثر صفحه 192.

 

                                                                            ادامه دارد

 

 

 

* استفاده از اين مقاله بدون ذكر نام نويسنده و سايت جايز نيست*

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=21214
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.