تاريخ انتشار: 13 تير 1391 ساعت 20:51:33
شميم معرفت : شعله ور بودن آتش درون انسانهاي كافر و گنهكار

انسان يا معدن آتش و شعله است؛ يا معدن نور است،‌ يا معدن نار ! قرآن كريم و روايات اهل بيت(ع) اين دو گونه معدن بودن را به ما آموختند. فرمودند: يك عدّه در درون شان كم كم معدن آتش مي‌پرورانند (معاذالله)! اين نارُ‌الله المُوقَدِه، اَلَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الأفئِدِه(5) همين است! اين آتشي كه مال قلب است و از قلب بر مي‌خيزد و فضاي هستي را دود مي‌كند، اينكه با گازوئيل و نفت و بنزين حاصل نشده ؛ اينكه با هيزم و ذغال حاصل نشده!! قلب كه يك موجود مادي نيست، روح كه يك موجود مادي نيست كه شما با بنزين و نفت او را بسوزانيد!

اين جمله را در پرانتز عنايت كنيد، شايد بارها شنيديد؛ مرحوم علامة اميني (رض) در كتاب شريف الغدير نقل كرده كه در عصر خليفة سوّم،‌ ظاهراً‌ خليفة سوّم بود ؛ يكي از ملحدان كه مسأله قبر و عذاب قبر را نمي‌پذيرفت و براي او مشكل بود، گفت: من الآن كه از كنار اين گورستان مي‌آمدم، استخوان جمجمه يكي از كفّار كنار اينجا بود ؛ من گرفتم،‌ آوردم. اين سر سرد است، اين استخوانها سرد است. شما مي‌گوئيد عذاب قبر است و كفّار در قبر مي‌سوزند، خُب اين استخوان كه سرد است ؛ حرارت‌اش كو؟! آنها هم خيال مي‌كردند وقتي كه مي‌گويند قبر، يعني همين چاله ؛ وقتي مي‌گويند مي‌سوزد، يعني همين استخوان ! ماندند در آن. گفتند: از حضرت علي بن أبيطالب (ع) سئوال كنيم و ايشان مشكل را حل كنند.

وقتي وجود مبارك حضرت امير حاضر شد،‌ به اين سائل گفتند: اَعِدِ المَسألَه ؛ آن سئوالت را تكرار بكن. اين سئوالش را تكرار كرد كه گفت: شما مي‌گوئيد كفّار در قبر مي‌سوزند، در حالي كه اين شخص كافر بود، مُرد؛ اين هم استخوان سرش و اين استخوان سرد است. وجود مبارك حضرت امير دستور داد،‌ فرمود: شما زَند و مِسعار را حاضر كنيد. قبل از اينكه كبريت به اين صورت رائج عرضه بشود، آنوقت سنگ چخماق بود. اينها را به هم مي‌زدند، جرقه پيدا مي‌شد. هم صحرا نوردها از اين آتش روشن مي‌كردند، هم شهروندان از اين روشني مي‌گرفتند. حضرت فرمود: زَند و مِسعار، اين سنگ‌هاي چخماق را حاضر كنيد تا ما آن كار را كنيم. آنوقتي كه حاضر كردند، حضرت فرمود: اينها سردند ديگر! دست بهش بزن، اينها كه آتش ندارد. گفت: بله، سردند. فرمود: حالا يكي را به ديگري بزن، يا در حضور آنها خودش يكي را به ديگري زد، آتش در آمد و شعله زد و جرقه زد.

فرمود: آتش سنگ چخماق از درون اوست، نه از بيرون! تو اين سنگ را دست مي‌زني، سرد است؛ بله، سرد است. الآن چطور نمي‌تواني دست بزني؟! الآن‌داري مي‌سوزي يا نه، مشتعل است يا نه؟! كسي با نفت و بنزين سنگ چخماق را گرم نمي‌كند، نمي‌سوزاند! اين آتش از درون خود اوست. فرمود: اين كافر از درون خودش دارد مي‌سوزد، شما توقع‌داري اين استخوانش از بيرون گرم بشود!

برخورداري از نعمت رؤيا در خواب، از دلائل اثبات حقانيّت سخن پيامبران

يك روايت لطيفي را مرحوم كليني (رض) در كتاب شريف كافي، جلد هشتم ؛ در قسمت روضة كافي، از معصوم (ع) نقل كرده كه بشر اوّلي گرچه مي‌خوابيد ؛ ولي خواب نمي‌ديد، رؤيا نصيبش نمي‌شد. انبياء پيام الهي را به اينها مي‌رساندند، دستورات ديني را ابلاغ مي‌كردند ؛ اينها عمل نمي‌كردند. به انبياء شان مي‌گفتند: حالا ما اگر انجام بدهيم،‌ چه مي‌شود ؛ اگر انجام ندهيم، چه مي‌شود؟!

مي فرمودند: اگر انجام بدهيد ؛ گذشته از رفاه دنيا، بعد از مرگ متنعّم ايد؛ و اگر انجام نداديد، بعد از مرگ معذّبيد. انكار آنها بيشتر شد ؛ مي‌گفتند: بعد از مرگ كه خبري نيست ! انسان كه مرد، مي‌پوسد؛ در قبرستان خبري از حيات بعد از مرگ نيست. بعد كم كم رؤيا را خداي سبحان نصيب اين ملّت كرده است. اينها بعد از اينكه صبح بيدار مي‌شدند؛ مي‌آمدند پيش پيامبرشان، مي‌گفتند: اينها چي است كه ما در خواب مي‌بينيم؟! مي‌فرمودند: اينها نمونه‌هائي از آن چيزهائي است كه ما به شما مي‌گوئيم بعد از مرگ.

شما خيال نكنيد اگر بعد از مرگ خبري هست، نظير خبرهاي دنياست ! اينها شبيه آن چيزي است كه ما دربارة برزخ با شما سخن مي‌گوئيم ؛ با روح تان و با بدني كه مناسب با آن عالم باشد، نه بدني كه مناسب با اين عالم باشد ! شما در هر نشئه‌اي بالأخره يك روح داريد، يك بدن داريد ؛ منتها بدن دنيائي يك جور است، بدن برزخي همين بدن است مناسب آن عالم ؛ بدن آخرت همين بدن است مناسب با آن عالم ؛ بالأخره شبيه آن است. خدا براي اينكه به شما بفهماند سنخ برزخ چيست، اين است.

حتمي بودن سوخت و سوز و عذاب كافر، حتي در قعر دريا

و اين عذاب برزخي و قبر برزخي در آب هم هست. لذا در جريان طوفان نوح فرمود: اُغرِقُوا فَاُدخِلُوا ناراً (6)، نه ثُمَّ اُدخِلُوا ناراً ! فرمود: اينهائي كه رفتند در آب، غرق شدند ؛ بلافاصله رفتند در آتش. يعني آتش برزخ در آب هم هست. اينطور نيست كه اگر كسي در دريا غرق شد، شب اوّل قبر نداشته باشد، آتش برزخي نداشته باشد، آتش قبر نداشته باشد! با (ثُمَّ) تعبير نكرد كه بفهماند اينها بعد از اينكه آبها فرو نشست و خشك شده، تازه رفتند در قبر ! اُغرِقُوا فَادُخِلُوا ناراً، نه ثُمَّ اُدخِلُوا ناراً ! بنابراين يك همچنين عالمي هم هست كه انسان در دريا غرق بشود، شب اوّل قبر دارد، سوخت و سوز دارد.

در هوا باشد، اينطور است؛ در زمين باشد، همين‌طور است. اينهائي هم كه اگر رفتند كُرات ديگر، آنجا هم بميرند ؛ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ اِلهٌ وَ فِي الأرضِ اِله(7). آنجا با اينكه اگر آتش روشن بكنند، خاموش مي‌شود ؛ آن آتش خاموش شدني نيست. آنجا يك سلسله‌ آتشي هست كه خاموش شدني هم نيست.

(بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي در جلسة درس اخلاق در ديدار با معاونين فرهنگي، اساتيد و دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد اسلامشهر، طلاب و اقشار مختلف مردم ـ 27 / 9 / 1383)

پاورقي:

* (5) سوره همزه / آيات 6 و 7

* (6) سوره نوح / آيه 25

* (7) سوره زخرف / آيه 84

منبع : روزنامه جمهوری اسلامی

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=21155
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.