تاريخ انتشار: 05 تير 1391 ساعت 17:25:21
ماه شعبان و نیمه شعبان

 

 

مـژده اي دل که مسيحـا نفسـي مـي‌آيد           که زانفاس خوشش بوي کسي مي ‌آيد

از غـم هجر مکن ناله وفريـــاد که دوش             زده‌ام فالـي و فريـاد رســـي مـي‌آيد

کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست              اين قدر هست که بانگ جَرسي مي‌آيد 

جرعـه‌اي ده که به ميخانـه ارباب کـــرم                 هـر حـريفـي ز پـي ملتمسي مـي‌آيد 

  

 

بار ديگر مانند بهاري از پس زمستان و خورشيدي از پس ابرها و باران رحمتي از پي خشکسالي ماه پرفضيليت و معظم شعبان و روزهاي خجسته آن بالاخص نيمه مبارک آن فرا میرسد. مولي اميرالمؤمنين (عليه السلام) درباره علت نام گذاري اين ماه به شعبان مي‌فرمايد: به جهت آن که خيرات در اين ماه فراوان و پراکنده است.

  

 

و چه برکت و خيري بالاتر از اين که پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) اين ماه را به نام خود خوانده و بهشت را بر دريافت‌کنندگان و عاملين عبادت در اين ماه واجب دانسته است. اين ماه گرامي تنها ماه از ماههاي قمري است که شهادت يا وفات هيچ يک از اولياي الهي (عليهم السلام) در آن واقع نشده و مولود پنج تن از سروران جهان در آن بوقوع پيوسته است. تعلق اين ماه به سيدالمرسلين حضرت ختمي مرتبت (صلي الله عليه و آله) و ميلاد سيد شهيدان حضرت امام حسين(عليه السلام) و سيد عابدان و ساجدان حضرت امام زين‌العابدين (عليه السلام) و سيد جوانمردان عالم حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام) و سيدالاشبه )1) حضرت علي‌اکبر (عليه السلام) و بالاخره سرور کائنات و سيد و خاتم اوصيا و آخرين خليفه و ذخيره الهي حضرت حجه ابن الحسن العسکري (عجل الله تعالي فرجه) حکايت از رموزي شگفت و نکاتي لطيف دارد.

 

 

 

تعلق به رسالت، شاگردي در شهادت، ثبات قدم در حريت و اطاعت از عدالت از جمله آن رموز و لطايف است.اينها همان حلقه‌هاي مفقوده جهان بشريت در طول تاريخ است. همان که فراموشي و يا عدم اعتقاد و پايبندي و عمل به آن جهاني پر از جهل و ستم را در پس و پيش ما قرار داده است.

  

 

فراموشي و يا انکار رسالت، انسان را از خود بيگانه نموده و شياطين دروني و بيروني را بر اريکه‌هاي قدرت وحکومت بر جان و جهان چسبانده است. دنياپرستي و منفعت‌جويي را ترويج و آدمي را بي‌هويت و هدف ساخته و دستور و قوانين و علت نهايي خلقت جهان هستي را از يادها و دلها برده است.

  

 

مرگ وحشتناکترين حادثه و دشمن انسان و پايان همه چيز تلقي شده و مفهوم شهادت دراين وحشت واژگون گشته است. با زوال اعتقاد به رسالت و شهادت، حريت جاي خود را به بندگي طاغوتها و اهريمنان جديد و بتهاي انساني و تکنولوژي داده و افزون‌طلبي مرام و هدف قرار گرفته و حرص بدست آوردن بيشتر وفزونتر و ترس از دست دادن متاع دنيا عدالتٍ خانه‌نشين شده را فرق شکافته، مدار عالم را که براساس ميزان و سنتهاي الهي بوده شکسته و آن را مخفيانه و شبانه در گوشه‌اي از اين کره خاکي دفن کرده است.

  

 

از همين روست که بشر هرچه در زمانه به پيش مي‌رود و بر علوم و قدرت خود مي‌افزايد، بيشتر به پستي مي‌گرايد. کوري را مي‌ماندکه راهنمايي ندارد، هدفي نمي‌شناسد، تمييزي بين سياه و سفيد و روشن و تاريک نمي‌دهد. انسان مستي را مي‌ماند که راه راست را نمي‌يابد و يا در راه راست، درست رفتن را نمي‌تواند. کف آبي است که پرظهور و بي‌داوم بر حقيقت آب نقش مي‌بندد و با کوچکترين اشاره‌اي از بين مي‌رود سرابي است که به آب نمي‌رسد و هيچ تشنه‌کامي را سيراب نمي‌کند. خانه‌اي است به سستي تارهاي عنکبوت، کبکي سر در برف فرو برده و در چنگال روباهان و گرگان گرفتار آمده، در چنين وضعي خونهاست که بر زمين ريخته مي‌شود، ثروتهاست که به تاراج مي‌رود، آبِروهاست که به حراج گذارده مي‌شود و بالاخره ظلمها و ستمهاست که از بالا و پايين و از چپ و راست انسانها را احاطه کرده و اشکها و خون دلهاي مظلوماني که چاره‌اي نمي‌يابند و نجاتگري نمي‌جويند؛ بر چهره و جانشان روان مي‌سازد.

  

 

عدم دريافت و شناخت رسالت، انکار امامت را حتمي مي‌سازد، کسي که تعلقات رسول الله (صلي الله عليه و آله) را نشناسد در ولايت مواليد مکرم شعبان باز خواهد ماند و آنکه باز ماند نجات نخواهد يافت. در دعاي مشترک ماه شعبان مي‌خوانيم:

  

 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ ٰالِ مُحَمَّدٍ الفُلْکِ الْجاريةِ فِي اللُّجَجِ الغامره يأمَنُ مَنْ ركبها وَ يغْرَقُ مَنْ تركها الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارق و الْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زَٰاهِقٌ و اللازم لَهُمْ لاحق (2) 

 

آري با اعتقاد به رسالت و عمل به مقتضاي آن مي‌توان به مقام شاگردي سيد شهيدان دست يافته، در سلک عابدين و ساجدين قرار گرفته و درس جوانمردي و رشادت آموخته و مطيع امام عدالت شد.

  

غيبت يا ظهور مولود شعبان وامام عدالت در پي فراموشي و هوشياري، غفلت يا ذکر، قيام يا قعود و عمل يا سکون ما در قبال اين اصول است. وگرنه چگونه مي‌توان پذيرفت امامي که در مقام پدري و رهبري ما قرار دارد و فرزند دلسوزترين و کريمترين افراد نسبت به بندگان خداوند متعادل است و با سوز دل فرموده: 

 

اِنّا غَيرَ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِکُمْ ولاناسين لِذِکرِکُمْ (3)

  

 

از ما پنهان گشته ونخواهد او را ببينيم، با او بنشينيم، با او عبادت کنيم و با او به مبارزه با دشمنان و شياطين بپردازيم. در توقيع شريف آن حضرت خطاب به مرحوم شيخ مفيد آمده: ما را از آنها پوشيده نمي‌دارد مگر همان چيزهايي که از آنها به ما مي‌رسد و ما دوست نداريم و از آنها انتظار نداريم.»

  

 

حضرت امام خميني (رضوان الله تعالي عليه) در اين باره مي‌فرمايد: «ببينيد که تحت مراقبت هستيد نامه اعمال ما مي‌رود پيش امام زمان (سلام الله عليه) هفته‌اي دو دفعه (به حسب روايت) من مي‌ترسم ما که ادعـاي اين را داريـم که تبـع اين بزرگوار هستيم، شيعـه اين بزرگوار هستيم اگر نامه اعمال را ببيند و مي‌بيند تحت مراقبت خداست نعوذبالله شرمنده بشود ... من خوف دارم که کاري بکنيم که امام زمان (سلام الله عليه) پيش خدا شرمنده بشود. اينها شيعه تو هستند اين کار رامي‌کنند! نکند يک وقت خداي نخواسته يک کاري از ما صادر بشود که وقتي نوشته برود، نوشته‌هايي که ملائکه الله مراقب ما هستند، رقيب هستند، هر انساني رقيب دارد و مراقبت مي‌شود، ذره‌هايي که بر قلب‌هاي شمار مي‌گذرد رقيب دارد، چشم ما رقيب دارد، گوش ما رقيب دارد، زبان ما رقيب دارد، قلب ما رقيب دارد کساني که مراقبت مي‌کنند اينها را، نکند که خداي نخواسته از من و شما و ساير دوستان امام زمان (سلام الله عليه) يک وقت چيزي صادر بشود که موجب افسردگي امام زمان (سلام الله عليه) باشد، مراقبت کنيد از خودتان.»

  

 

پس بايد به خويشتن خويش بازگرديم. به آنچه که فطرتمان و وجودمان را با آن بنا گذاشته‌اند و ريشه‌ ما را از ريشه آن گرفته‌اند، بايد به اصل و ريشه و پدران اول خود بازگرديم و آنها غير از رسول خدا و اميرالمؤمنين و اوصياي بعد از ايشان (سلام الله عليهم اجمعين) نيستند. پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) خطاب به اميرمؤمنان (عليه السلام) مي‌فرمايند: «يا علي اَنَا وَ اَنْتَ اَبَوٰا هذه الاُمَّةِ» (4) و امام حسن عسگري (عليه السلام) مي‌فرمايند: «اَفْضَلُ وٰالِدَيکُمْ و اَحَقُّهُم بِشُکْرِکُمْ مُحَمَّدٌ و عَلي و قال عَلِي بْنُ اَبي طالب: سَمِعْتُ رَسوُل اللهِ (صلي الله عليه و آله) يقوُلُ: اَنَا و عَلِي ابْنُ ابي طالب اَبَوٰا هذه الْاُمَّةِ و لَحَقُّن عَلَيهِمْ اَعْظَمُ مِنْ حَقِّ وٰالِدَيهِمْ فانا نُنْقِذُهُمْ اِنْ اطاعوناٰ مِنَ النار الي دٰاُرِ الْقَرارِ و نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبوُدِيةِ بخيار الْاَحْرارِ».(5)

  

 

و امام باقر (عليه السلام) فرمود: «همانا خدا ما را از اعلي عليين آفريد و دلهاي شيعيان ما را از آنچه ما را آفريده، آفريد و پيکرهايشان را از درجه پايينش آفريد. ازاين رو دلهاي شيعيان به ما متوجه است زيرا از آنچه ما آفريده شده‌ايم آفريده شده‌اند.» 

و حضرت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمود:  

 

«نَحْنُ صنائع ربنا والْخَلْقُ بَعْدُ صنائعنا»(6)

  

 

اگر ما به اصل وجودي خود بازگرديم آنها به طرف ما خواهند آمد و ما را در سلک و گروه خود فراخواهند خواند و پرده غيبت با تمام سنگيني و طول آن به کنار خواهد رفت و در کشتي نجات آنها خواهيم نشست و با چراغ آنها اين گردنه‌هاي خطرناک را خواهيم پيمود.

  

 

بايد بشناسيم، بخواهيم، عزم و همت نماييم و در اين مسير هيچگاه از تضرع و دعا براي خود و ديگران فروگذاري ننماييم و توفيق پيمودن و درست پيمودن را از او با توسل به مجاري فيض الهي که اوليا و ائمه بزرگوار ما هستند مسئلت نماييم که خداوند فرمود:  

 

«اِنَّ رَحمَتَ الله قريب مِنَ المحسنين»(7)

 

  

 

زير نويس:

  

 

1- در روايت آمده که حضرت علي اکبر (عليه السلام) شبيه‌ترين فرد به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از جهت چهره و خلق و خوي بوده است. 

 2- يعني: خدايا بر محمد و آل محمد رحمت فرست که کشتي روان در گردابهاي بي‌پايان هستند. هر کس سواره است درامان بوده و آنکه وانهد غرقه گردد. پيش‌افتادگان برايشان از دين جسته‌اند و پس‌افتادگان نابودند و همراهان ايشان ملحق و نجات يافته‌اند. 

 3- يعني: ما در مراعات شما کوتاهي نمي‌کنيم و ياد شما را فراموش نمي‌کنيم. 

4-  يعني: اي علي من و تو پدران اين امت هستيم.

5-  يعني: بالاترين پدران شما و سزاوارترين آنهـا بـه سپـاس و شکـر شما حضـرت محمــد و علـي (عليهمـا السلام) است.

6- ما ساخته خداوند و مخلوقات بعد از ما ساخته شده اند.

7- سوره اعراف ، آيه 56

 

نوشته : ميكائيل جواهري

 

× استفاده بدون ذکر نام نویسنده وسایت جایز نیست×

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=20584
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.