پژوهش از: محسن رمضانی گل افزانی (فروردين 1390)
مقدمه
توجه به مسائل اقتصادي از جمله موضوعات مهمي است كه برخلاف عده اي كه مي گويند اسلام در مقابل آن موضع منفي دارد؛ بسيار مورد توجه دين مبين اسلام قرار گرفته است تا آن جايي كه آيات بسياري در قرآن و هم چنين روايات متعددي از معصومين (ع) به آن اختصاص يافته است تا جايي كه مشاهده مي كنيم كه خداوند متعال براي اين مسئله قوانين ويژه اي از جمله قرار دادن حقي از اموال براي مستمندان و عدم اسراف تعيين نموده اند. هم چنين اميرالمومنين (ع) در نهج البلاغه به فرمانداران و استانداران خود دائما درباره چگونگي گرفتن ماليات و رفع مشكلات اقتصادي مردم جامعه و حتي نحوه برخورد مسئولان اقتصادي با مردم و نيز به سايرين درباره مديريت اقتصادي اموال خود تذكر داده اند.
با وجود وضع كنوني حاكم بر جهان هم ضرورت پرداختن به اين مسئله بيش از پيش احساس مي شود چرا كه با تهديدهاي مستكبران بر عليه ملل ضعيف تر و نيز محدوديت منابع مالي در جهان توجه به استقلال اقتصادي جوامع و مديريت منابع مالي بيشتر از سوي مردم و مسئولين ضروري مي باشد . از آن جايي كه در اين مورد ، قوانين شرعي كارآمد و بي نقصي در اسلام تبيين شده است ؛ بايد كشورهاي اسلامي الگو يي براي همگان باشند.
دقت نظر بالاي رهبر معظم انقلاب در اين زمينه و انتخاب امسال(سال 90) به عنوان سال جهاد اقتصادي مي تواند فرصت مغتنمي باشد تا تمامي اقشار جامعه با نگاه به اقتصاد اسلامي كه در كتب ديني ما آمده و علماي اسلامي هم آنها را شرح و بسط داده اند ؛ تحولي در نظام اقتصادي كشور ايجاد كنند كه اين مسئله نياز به برنامه ريزي مدون و همكاري همه مردم دارد تا بتوان به مقصود اصلي كه همان پياده شدن كامل دستورات اقتصادي اسلام در جامعه دسترسي پيدا كنيم.
جهاد چيست؟1
در اين جا بحث و جدلى است در علم اصول فقه در پيرامون اين سؤال كه آيا تهيه وسايل ضرورى براى انجام واجبات واجب است يا نه؟ البته عقل حكم مىكند كه چون كسى بخواهد به قله كوه برسد بايد از كوه بالا رود. آيا بدون اين كه كسى براى خريد خانه مقدماتى را فراهم كند، صاحب خانه خواهد شد؟ يا كسى كه مىخواهد به درجه دكترى نايل آيد نبايد به تحصيل مقدمات آن پردازد؟ وظيفه ما پايان سعى نيست بلكه وظيفه، خود سعى است كه طبيعتا به پايان مىرسد يا بر اساس عاملى بيرون از اراده تو، از رسيدن بدان بازت مىدارد.
قرآن ما را به اين حقيقت متوجه مىسازد كه جهاد را نيز مقدماتى است و آن مقدمات بايد فراهم آيد تا نتيجه حاصل شود. بعضى از اين اقدامات لازم را بيان مىداريم:
الف: جهاد به معنى استقلال از ديگران است و عدم خضوع در برابر اوامر آنان يا تسليم فشارهاى آنان شدن، در نتيجه اعلان پيكار با آنان.
ب: معنى جهاد يكى هم اين است كه جامعه آن چنان مهيا باشد كه از هيچ فشار سياسى يا محاصره اقتصادى دشمن بيمى به دل راه ندهد به عبارت ديگر خود را به درجه خودكفايى برساند. و اين امر ميسر نمىشود مگر با كوشش و سعى افراد جامعه پيش از آن چه وظيفه آنهاست. هم چنين چهره ديگر جهاد اندوختن ما يحتاج زندگى است و ساختن اسلحه و ذخيره آن و تقويت لشكر و مؤسسات نظامى، همه اينها نيازمند سعى و كوشش و كار و تلاش اضافى است.
ج: جهاد در پارهاى مراحل آن تحول در اقتصاد را ضرورى مىسازد، مثلا تنظيم يك اقتصاد نظامى به گونهاى كه همه چرخها براى جنگ بچرخد.
د: جهاد از جنبه ديگر يعنى تعليم و تمرين نظامى و آمادهسازى كسانى كه قادر به حمل سلاح هستند براى رويارويى با حوادث ميدانهاى جنگ. گاه اين تعليمات نظامى و آشنا شدن با انواع سلاحها مدتها به طول خواهد انجاميد.
ه: جهاد نيازمند يك روحيه قوى است و يك آمادگى ذهنى و جسمى براى تحمل دشواريها. بنا بر اين شكل يك جامعه جنگى و پيكارجوى با يك جامعه تسليم طلب فرق بسيار دارد از اين رو قرآن به كسانى كه خود را براى جهاد آماده نمىدارند به ديده ترديد مىنگرد. اينان مىخواهند شانه خالى كردن از جنگ را به حساب عدم آمادگى خود بگذارند.
وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً اگر مىخواستند به جنگ بيرون شوند براى خويش ساز و برگ آماده كرده بودند.» حركت به سوى هدف دليل صدق نيّت و سلامت عزيمت است. وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ ولى خدا بسيج آنان را ناخوش داشت.» يعنى نخواست آنان را به حركت درآورد و اراده آنان را تحريك كند. فثبطهم و از جنگشان بازداشت.» يعنى اراده آنان بستد و آنان را زمينگير گردانيد.وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ و به ايشان گفته شد كه همراه كسانى كه بايد در خانه بنشينند، در خانه بنشينيد.» يعنى همراه كسانى كه قادر به حركت و عمل نيستند كه در واقع چه فرق است ميان آن كه از هر عملى عاجز است و كسى كه خود دست به عملى نمىزند؟
حال براي بررسي جامعتر بايد ببنيم رهبري انقلاب در اين باره به چه موضوعاتي را مد نظر دارند ايشان ضمن تاكيد بر داشتن روحيه جهادي از سوي مردم و مسئولين حركت اقتصادي كشور را اين گونه توضيح مي دهند:
اگر ما بخواهيم اين حركت عظيم اقتصادى در كشور در سال 90 انجام بگيرد، يك الزاماتى هم دارد. اين الزامات را هم من فهرست وار عرض بكنم. اولاً روحيهى جهادى لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جائى كه با روحيهى جهادى وارد ميدان شده، پيش رفته؛ اين را ما در دفاع مقدس ديديم، در جهاد سازندگى ديديم، در حركت علمى داريم مشاهده مي كنيم. اگر ما در بخشهاى گوناگون، روحيهى جهادى داشته باشيم؛ يعنى كار را براى خدا، با جديت و به صورت خستگىناپذير انجام دهيم - نه فقط به عنوان اسقاط تكليف - بلاشك اين حركت پيش خواهد رفت. دوم، استحكام معنويت و روح ايمان و تدين در جامعه است. عزيزان من! اين را همه بدانند؛ تدين جامعه، تدين جوانان ما، در امور دنيائى هم به ملت و به جامعه كمك مي كند. خيال نكنند كه متدين شدن جوانان، اثرش فقط در روزهاى اعتكاف در مساجد يا در شبهاى جمعه در دعاى كميل است. اگر يك ملت جوانانش متدين باشند، از هرزگى دور خواهند شد؛ از اعتياد دور خواهند شد؛ از چيزهائى كه جوان را زمينگير مي كند، دور خواهند شد؛ استعداد آنها به كار مىافتد، كار مي كنند، تلاش مي كنند؛ در زمينهى علم، در زمينهى فعاليتهاى اجتماعى، در زمينهى فعاليتهاى سياسى، كشور پيشرفت مي كند. در اقتصاد هم همين جور است. روحيهى معنويت و تدين، نقش بسيار مهمى دارد.2
منابع :
1) مدرسي، سيد محمود تقي ، تفسير هدايت ، ترجمه احمد آرام ، ج4، ص 160
2) بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در حرم رضوي
** استفاده بدون ذكر نويسنده ونشاني سايت جايز نيست **