تاريخ انتشار: 26 خرداد 1391 ساعت 22:36:15
نگاهي به سجاياي اخلاقي امام كاظم عليه السلام

هفتمين امام شيعه اماميّه، حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام است كه مسلمانان، به ويژه شيعيان‏، او را به‏ دليل‏ حلم‏ و بردبارى‏اش‏ در برابر معاندان‏ و فرونشاندن‏ غيظ و خشم‏ خويش در مقابل دشمنان‏ «1» لقب كاظم داده‏اند. تولّد آن حضرت به سال 128- و در منابع اندكى 129- در ابواء- كه منطقه‏اى است ميان مكه و مدينه- از مادرى با نام حميده بربريه، «2» بوده است. ماه تولد در هيچ منبعى نيامده و تنها به سال اكتفا شده است. «3» شهادت ايشان در بيست و پنجم رجب‏ «4» سال 183 در بغداد، در زندان حاكم ستمگر عباسى، هارون الرشيد، صورت گرفته است. برخى روز شهادت را پنجم و برخى ششم ماه رجب دانسته‏اند. «5»

امام كاظم عليه السّلام پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال 148، رهبرى شيعيان را بر عهده گرفت و عمر شريف خود را در مدينه و بغداد گذراند. در ميان شخصيّت‏هاى‏

______________________________ (1). المناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 382؛ الارشاد، ص 279؛ عمدة الطالب، ص 196؛ الصواعق المحرقه، ص 203

(2). از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمودند: حميدة فى الدنيا، محمودة فى الآخرة. الكافى، ج 1، ث 477، حديث 1.

(3). تواريخ النبى و الال، ص 35

(4). عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 104؛ مصباح المتهجد، ص 566

(5). الكافى، ج 1، ص 476؛ عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 99

------------------------------------------------------------------------

علوى موجود در عصر آن حضرت، كسى را توان برابرى با وى نبوده و از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت سرآمد روزگار خويش به شمار مى‏آمد.

شيخ مفيد درباره آن حضرت مى‏گويد:

كان أبو الحسن موسى عليه السّلام أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم كفّا و أكرمهم نفسا. «1»

ابو الحسن موسى عليه السّلام پرستنده‏ترين و سخى‏ترين و با شخصيّت‏ترين اهل زمان خود بود.

شيخ طبرسى مى‏نويسد:

كان عليه السّلام أحفظ النّاس لكتاب اللّه ... و كان النّاس بالمدينة يسمّونه زين المجتهدين. «2»

آن حضرت حافظترين مردم نسبت به كتاب خدا بود ... و مردم مدينه او را زينت كوشندگان در عبادت خدا مى‏ناميدند.

ابن ابى الحديد درباره آن حضرت چنين مى‏نويسد:

جمع من الفقه و الدّين و النّسك و الحلم و الصّبر. «3»

فقاهت، ديانت، عبادت و بردبارى و شكيبائى، همه در آن حضرت جمع بود.

يعقوبى، مورّخ شهير، درباره وى مى‏نويسد:

و كان موسى بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة. «4»

موسى بن جعفر عليه السّلام عابدترين مردم زمان خود بوده است.

در شذرات الذّهب آمده است: كان صالحا عابدا جوادا حليما كبير القدر.

آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوتمندان و بردباران بود و شخصيّتى بس بزرگ داشت. همانجا از قول ابو حاتم نقل مى‏كند كه گفت: ثقة امام من أئمّة المسلمين‏ «5» آن حضرت مورد وثوق و امامى از ائمه مسلمين است.

يافعى مى‏گويد: كان صالحا عابدا جوادا حليما و كان سخيّا. «6»

يحيى بن حسن بن جعفر، نسب‏شناس مشهور، درباره آن حضرت چنين‏

______________________________ (1). الارشاد، ص 277

(2). اعلام الورى، ص 298

(3). شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 273

(4). تاريخ اليعقوبى ج 2، ص 414

(5). شذرات الذهب ج 1، 304

(6). مرآت الجنان ج 10، ص 394

----------------------------------------------------------------------

نوشته است:

كان موسى بن جعفر يدعى العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده. «1»

موسى بن جعفر عليه السّلام به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده مى‏شد.

اين جملات، نمونه‏هايى است از آنچه مورّخان و محدّثان شيعه و سنّى، آن حضرت را با آن توصيف كرده‏اند. استاد عطاردى جملات زيادى از اين قبيل را در كتاب گرانبهاى خود مسند الامام الكاظم فراهم آورده است.

آنچه از سجاياى امام، بيش از همه قابل توجه بوده، كرم و سخاوت آن حضرت است كه ضرب المثل بوده است. ابن عنبه در اين باره مى‏نويسد:

و فى كمّه صرر من الدّراهم فيعطى من لقيه و من ارد برّه و كان يضرب المثل بصرّة موسى. «2»

همواره نزد او كيسه‏هايى از زر بود و به هر كسى كه مى‏رسيد و يا به هر كسى كه به احسان آن حضرت چشم داشت از آنها مى‏بخشيد، به طورى كه كيسه‏هاى زر او ضرب المثل شده بود.

سخاوت امام حتّى شامل كسانى مى‏شد كه به آزار و اذيّت او مى‏پرداختند. در اين زمينه ابن خلّكان از قول خطيب، چنين آورده است.

و كان سخيّا كريما و كان يبلغه عن الرّجل أنّه يؤذيه فيبعث اليه بصرّة فيها ألف دينار و كان يصرّ الصّرر ثلاث مائة دينار و اربع مائة دينار و مأتى دينار ثمّ يقسّمها بالمدينة «3» فكانت صرر موسى مثلا. «4»

او چنان بزرگوار و سخاوتمند بود كه وقتى به وى اطلاع مى‏دادند فردى در صدد اذيت شماست، كيسه زرى كه حاوى هزار دينار بود برايش مى‏فرستاد. او هميشه زرها را در كيسه‏هاى سيصد و چهار صد و دويست دينارى مى‏گذاشت و ميان اهل مدينه تقسيم مى‏كرد و كيسه‏هاى زر وى معروف بود.

ابو الفرج اصفهانى درباره بخشش آن حضرت به كسانى كه به آزار او

______________________________ (1). تهذيب التهذيب ج 1، ص 339

(2). عمدة الطالب، ص 196

(3). تاريخ بغداد ج 13، ص 27؛ وفيات الاعيان ج 5، ص 308

(4). همان‏

--------------------------------------------------------------------------

مى‏پرداختند، روايت مفصلى آورده است كه آدمى را به شگفتى وامى‏دارد. «1»

ذهبى، رجالى مشهور درباره امام كاظم عليه السّلام مى‏نويسد:

و قد كان موسى من أجواد الحكماء و من العبّاد الاتقياء. «2»

موسى بن جعفر از سخاوتمندان حكما و از بندگان پرهيزكار خداوند بود.

از جمله خصائص ديگر آن حضرت زهد و عبادت وى بود. حضرتش سالهاى متمادى در زندان به سر برده و در تمام اين مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طورى كه بسيارى از زندانبانان او تحت تأثير قرار گرفته و از نگهدارى امام در آن شرايط سخت خوددارى مى‏كردند. «3»

هارون درباره آن حضرت به ربيع گفت: امّا انّ هذا من رهبان بنى هاشم؛ اين مرد از راهبان بنى هاشم است. ربيع مى‏گويد: به هارون گفتم: پس چرا او را زندانى كرده‏اى؟ هارون پاسخ داد: هيهات لا بدّ من ذلك؛ چاره‏اى جز اين نيست. «4»

ابن وردى از مورّخان قرن هفتم، روايت مستندى درباره كثرت عبادت آن حضرت آورده است. «5»

مناسب است اين نقل را هم بيفزاييم كه امام صادق عليه السّلام سخت به فرزندش موسى علاقه‏مند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: ما بلغ من حبك لموسى؟ قال: وددت أن ليس لى ولد غيره كيلا يشركه فى حبّى احد، شما چه اندازه موسى را دوست داريد؟

حضرت فرمود: دوست داشتم جز موسى فرزندى نداشتم تا هيچ شريكى در دوستى من نسبت به او وجود نداشت. «6»

به دليل همين سجاياى پاك اخلاقى بود كه آن حضرت نزد مردم، محبوبيّت فراوانى داشت و درباره او به كرامات فراوانى قائل بودند. ابن الجوزى در اين زمينه روايتى آورده كه ابن حجر هيتمى نيز آن را روايت كرده؛ مضمون روايت اين است:

شقيق بلخى در سال 149 در سفر حج به امام برخورد و چندين بار كوشيد مطلبى از آن حضرت بپرسد كه هر بار امام با خواندن آيه‏اى ما فى الضمير او را بر ملا كرد. «7»

______________________________ (1). مقاتل الطالبيين، ص 332

(2). ميزان الاعتدال ج 4، ص 204

(3). مقاتل الطالبيين، ص 332

(4). عيون اخبار الرضا ج 1، ص 31

(5). تتمة المختصر ج 1، ص 210؛ مسند الامام الكاظم ج 2، ص 42؛ زهر الآداب ج 1، ص 133؛ الارشاد، ص 281

(6). نثر الدر، ج 1، ص 356

(7). صفة الصفوة ج 2، ص 103؛ الصواعق المحرقه، ص 204

--------------------------------------------------------

منبع : حيات فكرى و سياسى ائمه، رسول جعفريان ، صفحه 373 تا 379

* استفاده بدون ذكر نشاني سايت ممنوع است *

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=19789
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.