نامه امام زمان (ع) به ابن مهزيار محمد بن ابراهيم بن مهزيار (ره ) كه پسر وكيل امام حسن عسكرى (ع ) در اهواز بود مى گويد: بعد از وفات امام حسن عسكرى (ع ) درباره جانشين آن حضرت شك كردم . در آن هنگام نزد پدرم(ابراهيم ) كه مال زيادى كه مربوط به امام (ع ) بود، جمع شده بود. پدرم آن مال را برداشته و سوار كشتى شد و من نيز براى بدرقه به دنبالش رفتم . در كشتى تب سختى كرد و گفت : پسر جان مرا بر گردان كه اين بيمارى نشانه مرگ است و به من گفت : نسبت به اين مال از خدا بترس و آن را از دستبرد ورثه و ديگران حفظ كن و به صاحبش برسان و وصيت خود را به من كرد و پس از سه روز از دنيا رفت.
من با خود گفتم : پدرم وصيت بى موردى نكرده است ، من اين اموال را به بغداد مى برم و خانه ى در آن جا اجاره مى كنم و اين اموال را در آن جا نگه مى دارم تا امام بر حق براى من ثابت گردد، آنگاه آن اموال را به او مى سپردم ...
به بغداد رفتم و اموال را در خانه اى اجاره اى ، كنار شط، جاى دادم . پس از چند روز از آستان قدس امام زمان (ع ) نامه اى براى من آمد كه نمام مشخصات آن اموال و حتى قسمتى از آن را كه خودم نمى دانستم ، در آن نامه نوشته شده بود من اطمينان يافتم و همه آن اموال را به آن نامه رسان سپردم . پس از چند روز، نامه ديگرى آمد كه ما تو را به جاى پدرت نصب كرديم ، خدا را شكر و سپاسگزارى كن .
منبع : داستانهاى شنيدنى از چهارده معصوم عليهم السلام ، نوشته : محمد محمدى اشتهاردى
|