تاريخ انتشار: 17 خرداد 1391 ساعت 15:38:24
چشم نرگس (غزلی از باب تمنّا به ساحت قدسی حضرت صاحب الزمان "عج")

مرا بر خویش وا مگذار و بگذار
ز دریای وجودش قطره گیرم
و بر آن دیگری مسپار و بسپار
به مه رویی که هجرش کرده پیرم
به راهش دیده ام بستان و مستان
چراغ روشن افزای ضمیرم
بیفکن گوشه ای امّا میفکن
ز چشم نرگس زیبا منیرم
بسوزان سینه ام ، لاکن  مسوزان
امیدم ، تا  به  نومیدی  نمیرم
بگو از وصل و از هجران مگویی
کز این دو ، اولی را می پذیرم
طلب کن جان من ، ای جان ، نخواهی
که دامان نگارم را نگیرم
بزن جانا ، مزن با چوب تکفیر
که بنماید (مهاجر) دستگیرم
**علی اکبر پورسلطان (مهاجر)**

( استفاده از این غزل با ذکر منبع  http://www.fajr57.ir/ جایز است )

   


 
08 بهمن 1392   
سرباز آقا
سلام.ممنونم از غزل زیباتون.به من هم یه سری بزنید. اگه امکانش هست منم لینک کنید



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=19085
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.