تاريخ انتشار: 25 ارديبهشت 1391 ساعت 06:05:31
اسناد روايتي خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها

خطبه حضرت فاطمه(س) با سندهای‌متعددی‌از معصوم‌(ع‌) و یا تالی‌مرتبه‌معصوم‌،مانند حضرت‌زینب‌ـ صلوات‌الله علیها ـ نقل‌شده‌،لذا مفاد آن‌بر ما حجت‌است‌؛ اگرچه‌به‌عنوان‌خطابه‌ایراد شده‌است‌. بنابراین‌باید نظری‌به‌سند آن‌نماییم‌ .

 

ابوبکر جوهری‌، عالم‌، محدث‌، ماهر در ادبیات‌، پرهیزکار و مورد وثوق‌است‌؛

 

۱ ـ جوهری‌از محمد بن‌زکریا از جعفر بن‌محمد بن‌عماره‌از پدرش‌از حسن‌بن‌صالح‌بن‌حی‌از دو تن‌از اهل‌بیت‌بنی‌هاشم‌از زینب‌دخت‌امیرالمؤمنین‌از مادرش‌صدیقه طاهره‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ .

 

۲ ـ جوهری‌از جعفربن‌محمد بن‌عماره‌از پدرش‌از جعفر بن‌محمد بن‌علی‌بن‌الحسین‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ .

 

(س‌) ـ جوهری‌از عثمان‌بن‌عمران‌فجیعی‌از نائل‌بن‌نجیح‌از عمر بن‌شمر از جابر جعفی‌از ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌(امام‌باقر) ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ .

 

۴ ـ جوهری‌از احمدبن‌محمد بن‌یزید از عبدالله بن‌حسن‌، معروف‌به‌عبدالله محض‌بن‌فاطمه‌بنت‌الحسین‌و ابن‌الحسن‌المثنی‌.

 

علی‌بن‌عیسی‌اربلی‌از بزرگان‌علمای‌امامیه‌در کشف‌الغمه‌این‌خطبه‌را از کتاب‌سقیفه‌جوهری‌نقل‌نموده‌و چنین‌گفته‌است‌: من‌خطبه‌را از کتاب‌سقیفه ‌تألیف‌احمدبن‌عبدالعزیز جوهری‌نقل‌می‌کنم ‌ومسعودی‌نیز در کتاب‌مروج‌الذهب‌به‌خطبه‌اشاره‌نموده‌است‌.ابوالفضل‌احمدبن‌ابی‌طاهراز دانشمندان‌عصر مأمون‌عباسی‌متولد سال‌۲۰۴ نیز در کتاب‌بلاغات‌النساء آن‌را به‌چند سند روایت‌کرده‌است‌.

 

۱ ـ راوی‌می‌گوید من‌با ابوالحسین‌زید بن‌علی‌بن‌الحسین‌(ع‌) در مورد گفتگوی‌فاطمه‌ـ صلوات‌الله علیها ـ با ابوبکر هنگامی‌که‌حضرت‌را از تصرّف‌فدک‌بازداشت‌، مذاکره‌کردم‌و گفتم‌: عامه‌در مورد این‌خطبه‌سخنی‌دارند و آن‌این‌است‌که‌می‌گویند : این‌خطبه‌انشای‌ابوالعینا است‌و ربطی‌به‌صدیقه طاهره‌ـ صلوات‌الله علیها ـ ندارد زید در پاسخ‌گفت‌ : من‌خود بزرگان‌خاندان‌ابی‌طالب‌را می‌دیدم‌ که‌این‌خطبه‌را از پدران‌خود نقل‌كنند.

 

۲ ـ این‌خطبه‌را حسن‌بن‌علوان‌از عطیه‌عوفی‌و او از عبدالله بن‌الحسن‌از پدرش‌نقل‌کرده‌است‌.

 

مؤلف‌بلاغات‌النساء از قول‌راوی‌نقل‌می‌کند که‌زید گفت‌: چگونه‌روا نمی‌دارند این‌سخن‌فاطمه‌(س‌) باشد در صورتی‌ كه :

 

۳ ـ جعفر بن‌محمد که‌در مصر است‌و او را در رافقه‌دیدم‌که‌از پدرش‌از موسی‌بن‌عیسی‌از عبیدالله بن‌یونس‌از جعفر احمر از زیدبن‌علی‌بن‌حسین‌از عمه‌اش‌زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌علی‌بن‌ابی‌طالب‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ حدیث‌کرد.

 

ابوالفضل‌احمد بن‌ابی‌طاهر می‌گوید:این‌خطبه‌از طریق‌خاصه‌، سید مرتضی‌در کتاب‌نفیس‌شافی‌به‌دو طریق‌نقل‌فرموده‌است‌:

 

۱ ـ ابوعبدالله محمد بن‌عمران‌مرزبانی‌(نقل‌شده‌از مشایخ‌مفید بوده‌ است‌) از محمدبن‌احمد کاتب‌از احمدبن‌عبیدالله نحوی‌از زنادی‌از شرقی‌بن‌قطامی‌از محمدبن‌اسحاق‌از صالح‌بن‌کیسان‌از عروه‌از عایشه‌.

 

۲ـبه‌تحویل‌سند مرزبانی‌از احمد بن‌محمدبن‌مکی‌از محمد بن‌قاسم‌یمانی‌از ابن‌عایشه‌(ابوعبدالرحمن‌عبیدالله بن‌محمدبن‌حسین‌تیمی‌).

 

ابن‌طاوس‌در کتاب‌طرائف‌قسمتی‌از خطبه‌را که‌در احتجاج‌طبرسی‌است‌از شیخ‌احمد بن‌شفروة در کتاب‌فائق‌از شیخ‌حافظ‌ثقة و معظم‌(نزد عامه‌) احمد بن‌موسی‌مردویه‌اصفهانی‌از کتاب‌مناقب‌وی‌از اسحاق‌بن‌ عبیدالله بن‌ابراهیم‌از شرقی‌بن‌قطام‌از صالح‌بن‌کیسان‌از زهری‌از عایشه‌روایت‌کرده‌است‌.

 

شیخ‌صدوق‌، محمد بن‌علی‌بن‌بابویه‌(متوفی‌۳۷۱ ه.. ق‌) روایت‌کرده‌می‌گوید : خبر داد ما را علی‌بن‌حاتم‌از محمد بن‌اسلم‌از عبدالجلیل‌یاقطانی‌از حسن‌بن‌موسی‌خشاب‌از عبدلله‌بن‌محمد علوی‌از رجالی‌یا قطانی‌از حسن‌بن‌موسی‌خشاب‌از عبدلله‌بن‌محمد علوی‌از رجالی‌از اهل‌بیت‌(ع‌) از زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌(ع‌) از فاطمه‌(س‌).

 

با تحویل‌سند وی‌همچنین‌می‌گوید : خبر داد ما را علی‌بن‌حاتم‌از محمدبن‌عمیر از محمد بن‌عمارة از محمد بن‌ابراهیم‌مصری‌از هارون‌بن‌یحیی‌ناشب‌از عبیدالله بن‌موسی‌بن‌عیسی‌از عبیدالله موسی‌معمری‌از حفص‌احمر از زیدبن‌علی‌بن‌الحسین‌شهید از عمه‌اش‌زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌(ع‌).

 

با تحویل‌سند، قسمتی‌را در علل‌الشرایع‌که‌متضمن‌بیان‌فلسفه‌تشریع‌احکام‌است‌از ابن‌المتوکل‌از سعدآبادی‌از برقی‌از اسماعیل‌بن‌مهران‌از احمد بن‌محمدبن‌جابر از زینب‌(س‌) روایت‌کرده‌است‌.

 

مفید در مجالس‌ابیاتی‌را که‌در خطبه مذکور است‌با سند زیر نقل‌می‌کند:

 

جعانی‌از محمد بن‌جعفر حسنی‌از عیسی‌بن‌مهران‌از یونس‌از عبدالله بن‌محمد بن‌سلیمان‌هاشمی‌از پدرش‌از جدش‌از زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌علی‌بن‌ابی‌طالب‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ می‌گوید: همین‌که‌فرمان‌ابوبکر بر غصب‌فدک‌و عوالی‌صادر شد. ـ فاطمه‌صلوات‌الله فرمود : قد کان‌بعدک‌أنباء وهنبثة لو کنت‌َ شاهدها لم‌تکثر الخطب‌:پس‌از تو خبرها و حادثه‌هایی‌روی‌داد که‌اگر حاضر بودی‌کار به‌این‌جا نمی‌کشید.

 

بدین‌سان‌می‌بینم‌احدی‌از دانشمندان‌امامیه‌و عامه‌اشکالی‌به‌سند روایت‌نکرده‌اند؛ مگر این‌که‌معاندینی‌از دشمنان‌اهل‌بیت‌آن‌را به‌ابوالعینا محمدبن‌قاسم‌اهوازی‌بصری‌نسبت‌داده‌اند. از شرح‌حال‌وی‌چنین‌به‌دست‌می‌آید که‌یکی‌از دانشمندان‌علم‌ادبیات‌عرب‌بیش‌نبوده‌و مایه‌ای‌جز ادبیات‌عرب‌نداشته‌است‌. یک‌ادیب‌چگونه‌قدرت‌دارد که‌در مسائل‌پیچیده الهیات‌و نبوت‌و فلسفه‌و شرایع‌احکام‌و احتجاج‌قرآن‌چنین‌سخنی‌ایراد کند؟!

 

اما عناد را چاره‌ای‌نیست‌. معنایی‌فطری‌تر و روشن‌تر در درک‌عقلی‌از مسئله‌خداشناسی‌نیست‌؛ ولی‌وقتی‌که‌انسان‌از طریق‌انصاف‌خارج‌شد و راه‌عناد را پیمود، مسائل‌روشن‌را انکار می‌کند. به‌راستی‌انسان‌باید به‌خدا پناه‌برد که‌هیچگاه‌از طریق‌انصاف‌خارج‌نشود.

واضح‌است‌که‌برای‌این‌جهان‌، آفریدگاری‌هست‌؛ ولی‌این‌درک‌در صورتی‌است‌که‌عقل‌، از راه‌انصاف‌خارج‌نشود؛ و گرنه‌کسی‌که‌معاند است‌با هیچ‌دلیلی‌نمی‌توان‌او را قانع‌ساخت‌.

 

علاوه‌بر این‌، سید مرتضی‌علم‌الهدی‌، که‌منکر حجیت‌خبر واحد است‌ـ به‌این‌معنا که‌مدعی‌است‌دلیل‌قطعی‌بر حجیت‌نوعی‌آن‌نداریم‌ـ در کتاب‌شافی‌، در اثبات‌امامت‌و وصایت‌، در رد مغنی‌الحجاج‌تألیف‌قاضی‌عبدالجبار معتزلی‌به‌خبر واحدی‌که‌همراه‌با قرائن‌قطعی‌و مفید علم‌باشد، استدلال‌و احتجاج‌کرده‌است‌و حال‌آن‌که‌طبق‌نظریه‌خود، نمی‌بایست‌استدلال‌کند؛ چون‌خبر واحد است‌.

 

معلوم‌می‌شود که‌قرائن‌قطعی‌در این‌مورد وجود داشته‌است‌که‌بر مدعای‌خود استدلال‌نموده‌است‌. اعتبار این‌خطبه‌نیز به‌جهت‌نقل‌مشایخ‌امامیه‌(به‌ویژه‌سید علم‌الهدی‌) و دانشمندان‌عامه‌، موجب‌حصول‌درجه اعلای‌اطمینان‌به‌این‌خطبه شریف‌است

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=17287
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.