تاريخ انتشار: 01 دي 1390 ساعت 22:07:41
خورشید خاور “غزلی در استقبال از حضرت حجّت (عج)”

ساقی مدام عشقت ، لبریز شد سر آمد مست و ملول بودم ، زان باب دلبر آمد دستی به تار چنگی ، چنگی به تار زلفش آتش به خرمنم زد ، جانی به پیکر آمد چشمان پر فروغم ، هر یک هزاره می جست تا آخر نگاهم ، خوشرنگ و خوش بر آمد زان ساغر بلورین ، شهدی به جان روا شد آواز مِی  پرستی ، از عمق جان در آمد وصف نشاط ما را ، خواهی اگر بدانی انگار مرده ای را ، عیسی به بستر آمد گفتند وصل جانان ، در کاسه ی خیال است در عالم خیالم ، اینبار باور آمد امشب (مهاجر)ی را ، راه نرفته بردند و از انتهای هستی ، خورشید خاور آمد ** علی اکبر پورسلطان ( مهاجر ) ** ( استفاده با ذکر منبع  www.fajr57.ir جایز است )

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=17056
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.