مرحوم جعفرسوري درتيرماه سال 1348 در محله ي ابوذر ( فلاح ) تهران در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود .
از همان سنين كودكي عشق به اهل بيت عصت و طهارت ( عليهم السلام ) در دل او شعله مي كشيد و در نوجواني فعاليتهاي خود را با عضويت در بسيج مسجدامام خميني(ره) آغاز نمود و در سن 17 سالگي با اصرار ، رضايت پدر و مادر را جلب نمود و به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل درغرب كشور و كردستان رفت .
با اينكه نو جواني بيش نبود سختي هاي زيادي را در آنجا متحمل شد و پس از مدتي عازم جبهه هاي جنوب شد و در عمليات هاي متعددي شركت كرد و بارها تا مرزشهادت پيش رفت.
در يكي از عمليات ها گرفتار باتلاقي شد كه توسط يكي از فرماندهان خود نجات پيدا كرد و در عمليات والفجر 8 نيز هنگام نصب اجزاء پل متحرك بر روي رودخانه ، تا آستانه ي غرق شدن درآبهاي خروشان اروندرودپيش رفت ولي اراده الهي بر اين قرار گرفت كه دوباره نجات پيدا كند .
در يكي از همين عمليات ها از ناحيه ي گوش و ريه آسيب ديد و به درجه ي جانبازي نائل آمد ، هر چند كه اين آسيب ديدگي مبداً بيماري شد كه سالها با آن دست و پنجه نرم مي كرد ولي هيچگاه از اين موضوع سخني نگفت و پرونده اي در اين زمينه تشكيل نداد .
با اتمام جنگ و عضويت در نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ، جامه ي خدمت به امام و انقلاب و مردم عزيزمان را برتن كرد و در سال 1372 نيز با اصرار خانواده ازدواج كرد . در سال 1382 با شور و اشتياق و آرزوي زيارت مزار گمشده بي بي دو عالم به مدينه النبي و بيت الله الحرام مشرف شد.
در سال 1384 باشدت گرفتن بيماري ، هردو كليه خود را از دست داد و بعلت شرايط نا مناسب جسمي امكان زيارت كربلا ي حسيني براي او فراهم نشدو همواره درحسرت زيارت ارباب بي كفن خود ميسوخت .
در روزهاي آغازين فروردين سال 1389 بر شدت بيماري او افزوده شد و با اوج گرفتن بيماري ، در بيمارستان هاي ضيائيان و پاستور نو بستري شد و آخرين روزهاي زندگيش را در آنجا سپري كرد.
در آن روزها ي سخت و غم انگيز كه پزشكان معالج اورا ازخوردن آب منع كرده بودند به محض خارج شدن از حالت بيهوشي از دوستان شهيدش ( احمد نفري و ... ) ياد مي كرد كه با لباس احرام در كنار او حضور دارند و مدام از خانواده و حاضرين ميخواست كه « به قرآن احترام بگذارند» و ذكر« السلام عليك ياابا عبدالله » را تكرارنمايند و ...
او كه شيفته ي حضرت زهرا (س) بود و همواره اين عشق به مادر سادات و قبر بي نشان او را در نزد ديگران اظهار مي نمود ، سرانجام نزديك اذان ظهر روز 21 ارديبهشت سال 1389 مقارن با ايام شهادت حضرت صديقه طاهره(س) و در حسرت زيارت بارگاه حسيني ، با لبهاي تشنه ، دعوت ياران كربلايي اش را لبيك گفت و بال وپرزنان به خيل فدائيان حضرت زهرا (س) پيوست .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد