تشيع همواره به صورت يک تشکيلات منسجم، متحد و هدفمند در طول تاريخ بوده است و در اين مهم ترديدي نيست، شيعيان و کساني که اعتقاد به ولايت اهلبيت (ع) دارند در هر نقطهاي از جهان که باشند با ساير همفکران و هم مسلکان خودشان متحد هستند و اين اتحاد و اتصال را از طريق قلب، روح و روان خود احساس ميکنند لذا ميبينيم شيعيان ايران، پاکستان، افغانستان و حتي شيعياني که در قاره آفريقا هستند يا آنها که در آمريکا و اروپا زندگي ميکنند، با هم يک ارتباط و هماهنگي نا نوشتهاي دارند.
البته برخي از انديشمندان معتقدند خود تشيع يک نوع تحزب يا شبه تحزب به شمار ميآيد، مرحوم شريعتي در اين باره ميگويدکه «در واقع شيعه، امت است و امامت هم محور و مرکزيت اين امت قلمداد ميشود لذا ارتباط اعضاي امت و اجزاي اين واحد مرکب با يکديگر و ارتباط مجموعه اين واحد ترکيبي با امام يک ارتباط دقيق، منسجم و شبه حزبي است». مطلب ياد شده ديدگاه دکتر شريعتي و برخي از انديشمندان روشنفکر است، هرچند، وجود اسلام يعني ارتباط و هماهنگي مسلمانان با يکديگر و ارتباط و انسجام شيعيان با يکديگر براي فعاليت هر چه بيشتر و تحرک هر چه بيشتر مسلمانان کافي نيست.
تجربه تلخ برخي از احزاب که به ندرت در کشورهاي اسلامي به وجود ميآيند و اثري از خود به جاي مي گذارند دليلي براي اين مطلب است؛ از آن رو که تحزب در عين ضرورت وجود داراي آفات و آسيبهاي فراواني نيز هست و اگر آسيبشناسي نشود و از آفات آن پيشگيري نشود ميتواند نقض غرض کند و نتيجه معکوس دهد.
متاسفانه احزابي که به نام اسلام بعضا سابقه درخشاني از خود بجا نگذاشتند و نتوانستند مردم را به خود جذب و آرمانها و ايدههاي خود را عملي کنند.
همچنين برخورد دشمنان اسلام و مخالفان تشيع عامل سوم عدم تشکيل احزاب بين شيعيان است، يکي از شگردهاي قديمي استعمارگران، ايجاد تفرقه بين مسلمانان و فرقههاي مختلف اسلامي بوده است و استعمارگران اين را مبناي استعمار خودشان قرار ميدادند و با آن بر اختلافات فرقهاي بين اسلامي و حتي اختلاف در درون خود فرقهها دامن ميزدند.
عامل چهارم برخورد حکومتها با احزاب است، برخي از حکومتهاي کشورهاي اسلامي از انسجام شيعيان وحشت دارند آنها ميترسند که يک تشکيلات حزبي مقتدري در برابر آنها وجود داشته باشد و آن را مزاحم خودشان ميدانند يا به عبارت ديگر خطر بالقوهاي ميدانند براي حاکميت خودشان؛ بنابراين حتي بسياري از حکومتهايي که ادعا دارند، با فرهنگ تحزب مخالفت و مقابله ميکنند و اجازه نميدهند که در کشورشان يک حزب تمام عيار ديني به وجود آيد و همه متحد و منسجم باشند.
البته تفکر شيعي به هيچ عنوان مانع از اقدامات و تشکيلات حزبي نيست، چند آيه تحت عنوان حزب الله در قرآن به چشم ميخورد و حتي خداوند در قرآن مصاديق آن را نيز تعريف کرده و گفته که اين افراد حزبالله هستند؛ در روايات نيز عناويني را مشاهده ميکنيم البته نه به عنوان حزب بلکه عنوانهايي نظير تزاور، تحابب و تعاون که مجموعه اينها را وقتي کنار هم ميگذاريم، ميبينيم که روايات يک حزب تمام عيار منسجم را تشکيل ميدهند که ميشود به آنها استناد کرد.
جا دارد به فرمايشات امام خميني(ره) هم استناد کنيم. ايشان ضمن نداشتن مخالفتي براي تشکيل حزب و کمک براي دست يابي به اين مهم اظهار اميدواري ميکردند که در تمامي کشورها و جاي جاي دنيا هستههاي حزب الله تشکيل شود.
نظارت بر اربابان قدرت از دلايل تحزب در دنياست، يکي از مهم ترين فلسفه تشکيل احزاب، نقد و نظارت حاکمان و صاحبان قدرت است تا از مسير خود خارج نشوند؛ يکي ديگر از اهداف بزرگ احزاب، داشتن برنامه، استراتژي و دکترين است يا به تعبير ديگر، احزاب، دولت در سايه هستند يعني ضمن حمايت و نقد کارگزاران هر کشور، خودشان به عنوان آلترناتيو، برنامههايي دارند و چهرههايي را آماده ميکنند تا هرگاه که احساس کردند، مسوولان نتوانستند به وظايف خود عمل کنند، آنها بتوانند افراد و برنامههاي خودشان را جايگزين کنند بنابراين طبعا در تثبيت قوانين و تدوين سياستهاي جامع و کامل براي هر کشوري ميتوانند اثر مستقيم و مؤثري داشته باشند.
منبع : روزنامه مردم سالاری