تاريخ انتشار: 25 مرداد 1390 ساعت 19:06:11
در عزای مادر فاطمه (سلام الله علیهما)

جای پای تو

 

ای گل آفتاب من، بی‌تو غروب می‌شود

زخم دلِ شکسته‌ام پیش تو خوب می‌شود

 

گرمی خط استوا گشته به دور شعر من

قافیه در خلیج تو اهلِ جنوب می‌شود

 

من صدفم ولی تهی تا که تو موج می‌زنی

بهت دهان باز من با تو رسوب می‌شود

 

آبیِ‌آب‌ها منم، تا تو نگاه می‌کنی

جلد تمام ماهیان آینه‌کوب می‌شود

 

رزیتا نعمتی

 

 

اشک نبی(ص)

 

نیست زنی در سخا به پای خدیجه

چشم فلک خیره بر وفای خدیجه

 

بنت «خُوَیلِد» که چرخ پیر عقیم است

تا که بزاید زنی به جای خدیجه

 

نقل محافل بود سخاوت حاتم

حاتم طایی بود گدای خدیجه

 

رفعت طبع و صفای باطن وی را

کس نشناسد مگر خدای خدیجه

 

یک زن و این‌قدر جان‌فشانی و ایثار!

چشمِ خِرَد مات بر عطای خدیجه

 

مؤمنه اول است در صف اسلام

گشته خدا راضی از رضای خدیجه

 

بـین ز کــجا تـا کـجا رسیـد مقامش

اشکِ نبی ریـخت در عـزای خدیجـه

 

(حسان)

 

 

یار محمد(ص)

 

همت سر تسلیم به دیوار تو سوده

پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده

 

تو در دل سختی به پیمبر گرویدی

هر بار بلا را به سر و دوش کشیدی

 

آن روز که پیغمبر اسلام شبان بود

در سینه او سِرّ خداوند نهان بود

 

پیش از همه پیغمبری‌اش بر توعیان‌بود

ایمان تو پروانه آن شمع جهان بود

 

حـق بر همهْ زن‌های جهان سروری‌ات‌داد

با خواجه عالم شرف همسری‌ات داد

 

تنها نشدی همسر و دلدار محمد(ص)

در سخت‌ترین روز شدی یار محمد(ص)

 

حسین فولادی

 

 

منبع : www.hawzah.net

 

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=1548
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.