خاطره ای با شهید صیاد شیرازی به قلم : علی اکبر پورسلطان
اوایل سال 1359 از مرکز توپخانه و موشکهای نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در اصفهان با 6 قبضه توپ کششی هویتزر 105 میلیمتری عازم نفت شهر شدیم
در آن ایام ارتش بعثی صدام تحرکاتی را علیه مناطق مرزی ایران انجام می داد و هراز گاهی مناطق نفتی ما را زیر آتش خمپاره و توپخانه ای خود می گرفت
در یکی از آن شبها که ارتش بعثی عملیات گسترده ای را آغاز کرده بود و ما 48 ساعت لاینقطع به آتش دشمن پاسخ می دادیم ، (نیروهای بعثی چاههای نفتی و پاسگاه سه تپّان ایران را هدف قرار می داند و ما شهرک نفتی بازاریه عراق را می زدیم)
گفتنی است چون هر دو گلوله توپهای 105 میلیمتری در یک جعبه بسته بندی شده بود و از طرفی تخلیه آنها با کامیون پای قبضه ها خطرناک می نمود ، لذا معمولا گلوله ها را در مکانی دورتر دپو می کردیم و برای شلیک ناگزیر بودیم جعبه های مهمات را بر روی دوش تا پای قبضه حمل کنیم
در واقع سخت ترین بخش کار همین قسمت بود ، واقعا توانمان را از دست داده بودیم که متوجه شدیم یک وانت سیمرغ با سرعت بسمت ما می آید به محض توقف یک نفر که لباس چتربازی به تن داشت ، پیاده شد و سراسیمه خود را به محل دپوی گلوله ها رساند و تا خاتمه درگیری برایمان گلوله آورد.
بچه ها با دیدن ایشان توانی مضاعف یافتند و جانانه از میهن اسلامیمان دفاع کردند.
نزدیک اذان صبح تبادل آتش پراکنده داشتیم و فرصتی برای اقامه ی نماز و استراحتی کوتاه مهیّا شد.
آنجا بود که فرمانده آتشبار، مهمان نو رسیده را معرفی کردند ،ایشان کسی نبود جز شهید صیّاد شیرازی فرمانده ی وقت منطقه ی عملیاتی غرب کشور
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
برگرفته از : یادداشت های ( مهاجر )
** استفاده از این مطلب با ذکر نشانی www.fajr57.ir جایز است **
|