حاجت ظهور ” قصیده ای تقدیم به منتظران حضرت ولی عصر (عج) “ ای خالقی که نقطه ی آغاز باوری
در وادی کلام و عمل حرف آخری
هر منظری نظاره نمودم نشان تویی
بر جای جایِ کون و مکان نقش جوهری
از محضرت در عالم معنا که بگذریم
حتّی به روی لغزش شن ها شناوری
وز ، های و هویِ ظلم ستم پیشگان رذل
تنها بدین خوشیم ، یکی چون تو داوری
این سو چو حق اعاده نشد صبر پیشه ایم
آن سو ولی تو دادرسِ روز محشری
کفری نشسته معنی دین زیر و رو کند
ابلیس ساقی است و بیاورده ساغری
ما را همین افاضه ی گفتارتان بس است
گفتی که بی بهانه ، به جنّت نمی بری
یارب چرا سپاه ستم ریشه کن نشد
با آنکه از حرای تو آمد پیمبری
حالا چه حکمتی است که میل ات صبوری است
تا کی بنا بود ، که به رویت نیاوری
کی انتهای هجرت مولا به سر رسد
کاین آرزوی مانده به دل را برآوری
دیگر بیا و قول نبی (ص) مستجاب کن
بنما جهان به دولت پاینده اختری
پای فلک ، فلک شده از ماهواره ها
صوت ات عیان نما ، به ندای رساتری
نی دشمنت به گوش ، که اصلاً به هوش نیست
وقتش رسیده جان ز دمارش درآوری
شمشیر را بده ، به یدِ ذات حیدرت
تا برکشد حرام ، ز کابین همسری
جز حاجت ظهور ، (مهاجر) طلب نکرد
بگشا بساط مکتب عدل و برابری
** علی اکبر پورسلطان (مهاجر) **
**استفاده با ذکر منبع http://www.fajr57.ir/جایز است** |