تاريخ انتشار: 01 فروردين 1391 ساعت 16:33:53
نوروز ( غزل)

موسم جشن و طرب مست و غزل خوان آمد به سرا پرده ی دل کوکب مستان آمد فرش خضرا شده گسترده به دشت برکات خواند بلبل ، گهِ خوش رقصی مرغان آمد لاله زاری شده این باغ مصفّای وطن یادِ فرخنده ی آن پیر جماران آمد بهترین هدیه فقط ذکر رسول الله (ص) است خوشتر آن عید که آغاز بهاران آمد سفره ی نعمت حق بین ، به چه رنگارنگی بسطِ اکرام از آن ساحت یزدان آمد چه شمیم خوشی از وادی رضوان جاریست فصل عطر چمن و پونه و ریحان آمد خبر از هجرت سرما و زمستان که رسید در رگِ یخ زده ی دشت و دمن جان آمد غنچه لبخند زنان سیرِ گلستان می کرد که نسیمی به سر و زلف درختان آمد سال نو گرد و غبار از همه جا بر گیرید سبزه زار دل و جان ،  شبنم باران آمد فرّ و فرخنده بود ، گردش ایّام به کام شاد و پیروز که نوروزِ گل افشان آمد گو (مهاجر) که مبارک بودش باغ برین آنکه فارغ ز گنه با لب خندان آمد ** علی اکبر پورسلطان (مهاجر) ** استفاده از این شعر با ذکر منبع  http://www.fajr57.ir/ بلامانع است.

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=13330
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.