اذن داور " غزلی در فراق حضرت ولی عصر (عج) " همین حالا نگاروم از در اُومد
غم چشم انتظاری ها سر اُومد
یقیناً ناله ی دل رو شنیده
ز بس گفتوم بیایه آخر اُومد
چه شب ها تا سپیده گریه کردوم
اذون صبح آسیمه سر اُومد
خیالوم از در منزل میایه
عجب گیجوم ز بابی دیگر اُومد
بجای رهنوردی دل نوردید
همین سِیرش به کاموم خوشتر اُومد
نداروم همدم و پشت و پناهی
دگر هم مونس و هم یاور اُومد
(مهاجر) جان ، هوایت بر نداره
که دلدارت به اِذن داور اُومد
** علی اکبر پورسلطان (مهاجر) **
استفاده از این غزل با ذکر منبع بلامانع است
|