قبلا آگاهيهاى مختصرى در مورد نهج البلاغه بايستى به خواهران و برادران عرض كنم.- نهج البلاغه همان طور كه مىدانيد - مجموعهى خطبهها و نامهها و كلمات متفرقى است كه از مولاى متقيان اميرمؤمنان صلوات الله عليه براى ما به يادگار مانده است، كتاب شريف نهج البلاغه به سه بخش تقسيم مىشود: خطبهها، نامهها و كلمات قصار .نهج البلاغه شامل 241 خطبه، 79 نامه و 480 كلمات قصار مىباشد. ( درسهايى از نهج البلاغه، ص 3)
خطبهها يعنى سخنرانيها، نه خطبههاى نماز جمعه؛ شايد بعضى از اينها مضمون خطب نماز جمعه هم باشد، اما اميرالمؤمنين در موضع يك معلم و يك اسلام شناس و نيز در موضع يك حاكم با مردم خود حرف مىزد و سخنرانى مىكرد و اين سخنان مجموعهى آن سخنرانيهاست.
ناگزير اين سخنان، ضمن اين كه خطوط كلى انديشهى اسلامى را در خود منعكس مىكند، ناظر به مسايل روز، يعنى مسايل جارى و مشكلات زندگى اميرالمؤمنين عليهالسلام نيز است. (درسهايى از نهج البلاغه صفحه هشت)
نهج البلاغه مانند گفتههاى حكيمى نيست كه دور از غوغاى زندگى و فارغ از واقيعتها و مسايل گوناگونى كه در يك جامعه ممكن است مطرح باشد، مىنشيند و معارف اسلامى را بيان مىكند؛ بلكه سخنان انسانى است كه بار مسؤوليت ادارهى يك جامعهى عظيم را بر دوش خود احساس مىكند و داناى دين و بصير به همهى معارف اسلامى و قرآنى است و با دلى مالامال از معرفت و روحى بزرگ و در مقامى پر مسؤوليت، با مردم رو به رو مىشود، با آنها حرف مىزند، و به سؤالات و استفهامات آنها پاسخ مىدهد. اين است زمينه و موقعيت صدور نهج البلاغه. .(بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه، 1363)
بايد پرتويى بر نهج البلاغه بيفتد كه شما شيعيان و پيروان و طرفداران على عليهالسلام بدانيد كه نهج البلاغه چيست؟ و دل خود را فقط به نام قرآن و نهج البلاغه خوش نكنيد. چنين نباشد كه بعضى از غفلت و جهالت ما استفاده كنند و به نام قرآن و نهج البلاغه، بافتهها و اندوختههاى ذهنى خود را در مغز ما بريزند و آن طور نباشد كه عناصر تحت تأثير فرهنگ غربى، به جاى آن كه به اين اثر انسانى و اجتماعى و تاريخى و هنرى توجه كنند؛ به نوشتهها و گفتهها و اندوختههاى ذهنى ديگران بپردازند.
اگر ما اندكى با نهج البلاغه آشنا شويم و راه خود را به سوى اين كتاب باز كنيم، راه سوء استفادهى دشمنهاى كوچك و خرد و ريزى كه در داخل هستند و نيز راه استفاده دشمنهاى بزرگ جنايتكارى كه هميشه از غفلت و از دورى ما از اسلام استفاده كردهاند؛ بسته خواهد شد. .(گفتارى درباره حكومت علوى، ص 4، و بيانات مقام معظم رهبرى در مسجد دارالسلام تهران، 5/5/1359)
ائمهى اطهار عليهم السلام در دوران حاكميتى كه مورد قبول خودشان باشد زندگى نمىكردند؛ آنها در دوران اختناق به سر مىبردند مسايل از ديدگاه يك حاكم و مسؤول ادارهى مملكت بر زبان آنها جارى نمىشد؛ اما اميرالمؤمنين عليهالسلام به عنوان يك حاكم اسلامى حرف مىزند و با جامعهيى كه تحت اشراف و حكومت خود اوست، سخن مىگويد و اين بخش بيشترين سخنانى است كه از اميرالمؤمنين عليهالسلام در نهج البلاغه نقل شده است. البته در كلمات آن حضرت سخنانى هم وجود دارد كه مربوط به دوران حكومت ايشان نيست.
ما امروز در همان شرايط قرار داريم، شرايط كنونى جامعهى اسلامى ما همان شرايط است. (بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه، 1363)
نهج البلاغه كلام اولين مؤمن به وحى محمدى، و كلام خليفهى پيغمبر صلى الله عليه و آله است؛ خليفهيى كه همهى مسلمانها بر او اتفاق نظر دارند و امامى كه به اعتقاد شيعه و بسيارى از اهل سنت افضل صحابه است. يعنى انسانى در اين حد عظمت و اهميت، سخنرانىها و خطبههايش عينا باقى مانده است و اين مىتواند نشان دهندهى متنى عظيم و اصيل از معارف اسلامى باشد ما مىتوانيم پايههاى اعتقاد كامل و جامع به اسلام را در اين كتاب - كه اخلاق و زهد و عرفان و رهبرى و نظام سياسى و اجتماعى در آن وجوه دارد - پيدا كنيم. (بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره چهارم نهج البلاغه، 1364)
منبع : نهج البلاغه از ديدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله العظمى خامنه اى ، نويسنده: محمد مهدي عليقلي
(استفاده بدون ذكر نشاني سايت ممنوع است)