تاريخ انتشار: 17 اسفند 1390 ساعت 23:11:56
ماتم فراق “غزلی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت (عج)”

چشمان نافذش چه شکاری نشانه کرد

زان برق دیده اش ، چه سهندی روانه کرد

تسخیر روح و جان که ضمیر نهان اوست

در قلب پر ز ناله ی من آشیانه کرد

گفتم دگر ز آتش تو سوختم صنم

دانم به خنده ، برّایی تیرش بهانه کرد

یا للعجب ، که خلقت آدم کجا رسید

الحق که عالمی ، طلبِ عاجزانه کرد

رنگین کمان که جلوه ی زیبایی خداست

از باب سجده ، قامت سروش کمانه کرد

آن سرزمین که بارش رحمت شراره بود

قلبِ کویر تشنه ، نهالی جوانه کرد

در ، های و هوی و ولوله ی بوف شب پرست

آرام ، خیلِ دلشدگان را ترانه کرد

دیر آمد و چه زود سبک بال پر کشید

در وادی نظر ، گذری در زمانه کرد

هر آن نموده ام طلب حاجت و کمک

این یار مانده را ، مددی عاشقانه کرد

روح القدس به اذن خدا جان دوباره داد

او عمرمان به هر دو جهان جاودانه کرد

از فرط انتظار به دل مانده ی فرج

فریاد بی صدای درون هم زبانه کرد

واز ماتم فراق چه گویم که روزگار

هر آینه مرا هدف تازیانه کرد

تنها تسلّای (مهاجر) همین که دل

در کوچه ی سخن ،  گذری شاعرانه کرد

**علی اکبر پورسلطان (مهاجر) **

استفاده از این شعر با ذکر منبع بلامانع است.

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=12054
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.