تاريخ انتشار: 17 اسفند 1390 ساعت 00:14:24
خدا کجا نیست؟

مسافری بعد از طی یک راه طولانی به حوالی روستای ملانصرالدین رسید و در زیر درختی مشغول به استراحت شد.او پاهای خود را دراز کرده و دستانش را در زیر سرش قرار داده بود.

ملا با مشاهده ی او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید: تو دیگر چه کافری هستی!

مرد مسافر که آرامش خود را از دست داده بود،جواب داد: چرا به من ناسزا می گویی؟ به چه دلیل گمان می کنی که من کافر و گستاخ هستم؟

ملا جواب داد: تو با گستاخی دراز کشیده ای ، در صورتی که پاهایت به سمت مکه قرار دارند و به همین دلیل به خداوند توهین کرده ای.

مسافر دوباره دراز کشید و در حالی که چشم های خود را می بست گفت: لطفا اگر می توانی ، مرا به طرفی بچرخان که خداوند در آن جا نباشد.

** ارسال كننده : خانم الف ؛ مسلم خاني **

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=11948
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.