در انتظار خورشيد ای الهی ای الهی
کیست کند مرا یاری یا الهی؟
در نگاه نژند خورشید می بینم
شب های سخت تنهایی
با قلب استوارم
می کنم تمنای دلهایی...
که منتظر فرج اند در معراج
در نسیم یا گردابی
ندارد فرقی برایشان
زمینی و آسمانی
چشم انتظار کوچه ها
گوش به صدا وآوایی
کی سیمایت کند چشم مرا بینا
تا کنم پرواز در شب های شیدایی
سرگردان جمعه هایم
پس چه شد وعده ما یا الهی؟
این جمعه شد و باز نیامد
جمعه بعد موعود است؟
...ای کاش بیایی
زينب جواهري
13 ساله ؛ تهران
(استفاده از اين شعر بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)
|