وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است (خطبه 110 نهج البلاغه)
در نكوهش دنيا
اَمّا بَعْدُ، فَاِنّى اُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيا، فَاِنَّها حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ
اما بعد، شما را از دنيا مى ترسانم، كه شيرين و سرسبز مى نمايد، پوشيده به
بِالشَّهَواتِ، وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعاجِلَةِ، وَ راقَتْ بِالْقَليلِ، وَ تَحَلَّتْ
شهوات است، و خود را با نقد بودنش محبوب كرده، با موجودى اندكش جلب نظر مى كند، خود را با آرزوها
بِالاْمالِ، وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ، لاتَدُومُ حَبْرَتُها، وَلا تُؤْمَنُ فَجْعَتُها،
آرايش داده، و با زيور غرور آراسته كرده، شاديش دوام ندارد، و از درد و اندوهش امانى نيست،
غَرّارَةٌ ضَرّارَةٌ، حائِلَةٌ زائِلَهٌ، نافِدَةٌ بائِدَةٌ، اَكّالَةٌ
در شدت فريبندگى و زيانبارى، و در تغيير و زوال پذيرى است، فناشونده و نابودشدنى است، شكمباره اى
غَوّالَةٌ، لا تَعْدُو ــ اِذا تَناهَتْ اِلى اُمْنِيَّةِ اَهْلِ الرَّغْبَةِ فيها وَ الرِّضاءِ
هلاك كننده است، آن گاه كه آرزوى دنياپرستان و مردمان دلبسته به آن درباره آن به نهايت
بها ــ اَنْ تَكُونَ كَما قالَ اللّهُ تَعالى سُبْحانَهُ: «كَماء اَنْزَلْناهُ مِنَ
رسد بيش از آنچه خداوند در قرآن فرموده نخواهد بود: «حيات دنيا مانند آبى است كه از آسمان نازل
السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَْرْضِ فَاَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ
كرديم، پس روييدنى زمين با آن درآميخت، سپس آن روييدنى خشكوخرد شده و بادها آن را پراكنده مى سازد،
وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْء مُقْتَدِراً».
و خداوند بر همه چيز تواناست».
لَمْ يَكُنِ امْرُؤٌ مِنْها فى حَبْرَة اِلاّ اَعْقَبَتْهُ بَعْدَها عَبْرَةً، وَلَمْ يَلْقَ مِنْ
احدى از دنيا شادمان نشد مگر اينكه گريه و اندوه را به دنبالش فرستاد، و به كسى روى
سَرّائِها بَطْناً اِلاّ مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرّائِها ظَهْراً، وَلَمْ تَطُلَّهُ فيها ديمَةُ رَخاء
خوش نشان نداد مگر اينكه با سختى و ناراحتى به او پشت كرد، و باران راحتى بر كسى نباريد
اِلاّ هَتَنَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلاء. وَ حَرِىٌّ اِذا اَصْبَحَتْ لَهُ مُنْتَصِرَةً اَنْ
مگر اينكه با رگبارى از بلا به او هجوم كرد. شايسته است كه چون در روز روشن يار كسى شود
تُمْسِىَ لَهُ مُتَنَكِّرَةً. وَ اِنْ جانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَاحْلَوْلى اَمَرَّ مِنْها
به وقت شب به صورت ناشناس رخ نمايد. اگر جانبى از آن شيرين باشد جانب ديگرش تلخ و
جانِبٌ فَاَوْبى. لايَنالُ امْرُؤٌ مِنْ غَضارَتِها رَغَباً اِلاّ اَرْهَقَتْهُ مِنْ نَوائِبِها
وباخيز است. كسى از خوشى اش برخوردار نشود مگر اينكه از بلاهايش رنج و سختى
تَعَباً، وَلا يُمْسى مِنْها فى جَناحِ اَمْن اِلاّ اَصْبَحَ عَلى قَوادِمِ خَوْف.
ببيند، و شبى در امن و راحت در آن به سر نبرد مگر اينكه صبح بر بال خوف و ترس آن بنشيند.
غَرّارَةٌ غُرُورٌ ما فيها، فانِيَةٌ فَان مَنْ عَلَيْها.
هم خود بسيار فريبنده است و هم آنچه در آن است، نابودشدنى است و هر كه روى آن است رو به فناست .
منبع : پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت استاد حسين انصاريان
** باتشكر از ارسال كننده :جناب آقاي مجتبي رسولي **