تاريخ انتشار: 23 آبان 1404 ساعت 23:37:31
ماجرای ناپدیدشدن یک روزنامه‌نگار منتقد رضاشاه

پایان فرخی‌یزدی به زندان ختم شد اما نه بهانه مقالات سیاسی و اقتصادی بلکه به دلیل قرض به یک کاغذ فروش. البته که زندان به محلی برای تسویه حساب تبدیل شد و درنهایت پزشک احمدی با آمپول هوا جان او را گرفت. طنز تاریخ اینکه شکار و شکارچی هردو در آخرین لحظه زندگی یک چهره را روبه‌روی خود دیدند؛ پزشک احمدی!

عصر ایران؛ روزنامه طوفان در کمتر از یک ماه بعد از پایان مجلس هفتم شورای ملی در آبان 1309 بحران بزرگی را تجربه کرد. فرخی یزدی مدیر روزنامه که به تازگی دوره نمایندگی خود را به پایان رسانده بود، ناپدید شد. 

برخی از تحلیلگران بلافاصله انگشت اتهام را به سمت رضا شاه نشانه رفتند . آنها حتی پا را فراتر گذاشته و همزمانی ناپدید شدن وی با پایان مجلس هفتم فرصتی دانستند که نصیب رضا شاه شده تا به این ترتیب یکی از دشمنان پرشور و جنجالی خود را به محبس بیندازد. 

کارشناسان حتی در مقام تحلیل برآمدند که تا قبل از پایان مجلس هفتم ، مصونیت پارلمانی دست رضاشاه را بسته بود اما حال فرصتی برایش فراهم شده بود که در مقام انتقام برآید و زودتر از شر این چهره منتقد رهایی یابد. 

مدت زمان اندکی لازم بود تا مشخص شود که فرخی یزدی خود از ترس جان از مهلکه گریخته است. مدیر طوفان نیک می‌دانست که این دو سالی که جان سالم به در برده به یمن نمایندگی پارلمان بوده و محال است که بیش از این زنده بماند. 

نحوه فعالیت فرخی در روزنامه و مجلس به گونه‌ای بود که دایره دشمنان او به یک نفر یا یک جناح خاص محدود نمی‌شد. کافی است محتوای نوشته‌های فرخی در طوفان را مرور کرد تا بتوان خیل دشمنان او را پیش‌بینی کرد. از انتقاد گسترده به اقدامات بانک شاهی و قرارداد 1919 گرفته تا حمله بردن به منصورالسطنه، انتقاد از مشیرالدوله، قوام السطنه و وثوق الدوله.

 عملکرد او در راس اقلیت مجلس هفتم هم حاشیه‌های زیادی به همراه داشت. در یکی از این موارد او در مجلس از حامیان رضاشاه کتک مفصلی خورد؛ همان موقع آن جمله طلایی را بیان کرد «وقتی در خانه ملت نماینده مجلس را در روز روشن کتک می‌زنند وای به حال بیرون مجلس ببین چه به روزگار مردم می‌آورند!»

تشبیه مجلس به کعبه خیالی 

در آن ایام فرخی یزدی روزنامه طوفان را به تریبونی برای مقابله با استبداد و استعمار بدل کرده بود، از دلمشغولی‌های خود می‌نوشت از صدای پای استبداد تا افسوس‌نامه برای آرزوهای برآورده نشده ملت ایران در انقلاب مشروطه. روزنامه طوفان در روز یکشنبه سوم ربیع الاول 1342( 21 مهر 1302) در سرمقاله‌ای تحت عنوان امیدواری نیست، نوشت:«مجلس اول ، دوم سوم ، چهارم هریک با کشمکشها و جنگهای خونینی عمر خود را به پایان رسانده و با یک عالم طنطنه و شکوه بدون اینکه کوچکترین روزنه شادکامی و ترقی را به مردم نشان دهد بنوبت[ به نوبت] زوال دوره تقنینه را اعلام نمودند....چقدر آرزوهای لذیذ در فضای این کعبه خیالی معدوم گردیده و چه اندازه سرهای پرشور و دل‌های امیدوار در آستان این جایگاه ظاهرا مقدس خاک شده است؟؟» 

شروع جدال با منصورالسطنه

برای فرخی یزدی فرقی نداشت که از چه مقامی سوال می‌پرسد و چقدر خطوط قرمز را زیرپا گذاشته است. 

مدیرطوفان خط قرمزی به نام آرمان مشروطیت داشت که هر مقامی که از آن عبور می‌کرد را مورد عتاب و خطاب قرار می‌داد به همین دلیل در روز چهارشنبه 20 صفر 1342(9 مهر 1302)مشیرالدوله نخست وزیر احمدشاه قاجار را در مطلبی تحت عنوان «آقای مشیرالدوله» مورد انتقاد قرار داد و نوشت:

« بی‌اعتنایی شما به اقدامات خلاف قانون منصور السطنه (سید مصطفی عدل) و عدم تصمیم به طرد او از وزارت عدلیه کار را به جایی رسانده که منصور السطنه شخصا یک لایحه سرتا پا فحش به اداره ما ارسال داشته و از طرف دیگر در عوض جواب استاد و ادله که از جنایت کاریهای او اشاعه می دهیم در جراید تحت امضا های مرموز بمدير ما هتاکی می نماید آقای مشیر الدوله شما هر چند به وجاهت خود مطمئن باشید چون زمامدار و مسئول حيثيت دولت می باشید ، نمی‌توانید به مدارك حقه و دلايل مثبته يک روزنامه توجه نکنید. با وجود اینکه خود شما میدانید منصور السلطنه از مقام غیر قانونی معاونت عدلیه چهار صد تومان شهریه می برد استناد و مدارك طوفان را وقعی نمی گذارید. ما فقط از شما تقاضای تشکیل کمیسونی برای اثبات دلایل خودداری نمودید که متاسفانه شما از این تقاضای مشروع هم مضایقه نمودید شما که قدرت طرد او را از وزارت عدلیه بتوصیه سفار خانه های اجنبی ندارید اگر با جنایات و قانون شکنی های او همراه ومساعد نباشید قطعا از اقدامات او راضی هستید و ما در کابینه شما مسولیت خطایای منصور السلطنه را بعهده شما محول خواهيم نمود.» 

البته که پایان جدال فرخی یزدی با منصور السطنه نبود کما اینکه در یادداشتی تحت عنوان مجازات خانین در تاریخ هشتم صفر 1342(28 شهریور 1302) نوشت:« برای چیست که یک مامور دولت 81 ابلاغ مخالف قوانین حکومتی را در دو سه ماه صادر کرده و هم اکنون هم سررشته‌دار قضایی و حاکم بر شرافت و ناموس اهالی باشد!!»

طوفان و خانواده خیانت 

داستان قرارداد 1919 کافی بود تا محمد فرخی یزدی در برابر وثوق الدوله به دلیل خیانت به کشور و شایعه گرفتن رشوه قد علم کند. وی به کرات وثوق الدوله را همچون برادرش قوام السطنه می‌دانست که به ایران خیانت کردند. 

محمد فرخی یزدی در مطلبی تحت عنوان «خانواده خیانت» درروز دوشنبه 23 ربیع الاول 1341(21 آبان 1301) نوشت:« وثوق الدوله با آن اراده شوه پس از پاس از روسیه تزاری بدامان دولت متعدی بریطانیای کبیر متوسل گردید و این فرزند ناخلف انقلاب که نمو و حق تربیت خود را فراموش کرده و بتمام عوالم و مراتب حق شناسی و سپاسگذاری پشت پا میزد - برای آخرین وحله زمام داری ورق سیاه و ننگ بارى بتاريخ فاميل قوام الدوله افزود. 

برادر قوام السلطنه در سه سال قبل با آنکه پرورده دامان انسانیت و در تحت لوای مشروطیت و آزادی در سلسله رجال اسم خود را داخل کرده بود گرگ زادگی وخبث طینت خود را در مقابل ۱۳۰ هزار لیره آشکار کرده و این نا اهل بی قریت کوشش میکرد که یکباره نرد حیثیت و شرافت ایرانیت را در این قمارببازد.» البته وی پیشتر نیز خانه قوام الطسنه را خانه فتنه نامیده بود. 

از فرار تا بازگشت

فرخی یزدی که از عوامل رضاشاه در صحن مجلس شورای ملی کتک مفصلی خورده بود، مطمئن بود که خشم موسس سلسله پهلوی پس از در آوردن ردای نمایندگی مجلس، ضربات خطرناک‌تری را به او وارد خواهد کرد.

همین نکته هم سبب شد که نماینده مردم یزد در مجلس هفتم شورای ملی سراسیمه  و بدون گذرنامه به شوروی و پس از آن آلمان بگریزد. داستان بازگشت او به ایران هم داستان تامل‌برانگیزی است که پرداخت به آن مجال دیگری را می‌طلبد و در این جا تنها به این نکته بسنده می‌کنیم که روایت شده است که فرخی در برلین با عبدالحسین تیمورتاش چهره دوم دربار رضاشاه مذاکره داشت، پس از این دیدار و اطمینان خاطر بابت جانش به ایران بازگشت. 

سرنوشت غمبار  

پایان فرخی‌یزدی به زندان ختم شد اما نه بهانه مقالات سیاسی و اقتصادی بلکه به دلیل قرض به یک کاغذ فروش. البته که زندان به محلی برای تسویه حساب تبدیل شد و درنهایت پزشک احمدی با آمپول هوا جان او را گرفت. طنز تاریخ اینکه شکار و شکارچی هردو در آخرین لحظه زندگی یک چهره را روبه‌روی خود دیدند؛ پزشک احمدی!

  تعداد بازديدها: 7
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=103979
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.