بسيار طبيعي است که درباره مذاکره کردن با دولتهائي که شرور، زورگو، زيادهخواه و داراي خوي سلطهطلبي هستند، نقطه نظرهاي متفاوتي در سطح جامعه وجود داشته باشد. اينکه مخالفان مذاکره با چه انگيزههائي داراي چنين نظري هستند موضوع قابل تأملي است ولي نبايد از اين واقعيت غفلت کرد که در هر جامعهاي افراد و گروهها و جريانهاي سياسي براي ابراز نظر خود درباره موضوعات مختلف آزادند. مهم اينست که آنها نظر خود را بگويند و مسئولان و حکمرانان بعد از شنيدن نقطه نظرهاي مختلف تصميم خود را براساس منافع ملي و مصالح عمومي بگيرند و به آن عمل کنند.
توجه به اين واقعيت نيز اهميت زيادي دارد که اصل مذاکره، نه از نظر شرعي، نه از نظر قانوني و نه از نظر عقلي و عرفي، مذموم و ممنوع نيست. زمان، شرايط و چگونگي مذاکره نيز اموري هستند که تصميمگيري درباره آنها برعهده مسئولان و حکمرانان است کما اينکه مسئوليت عواقب آن نيز برعهده آنهاست.
بر مبناي اين مقدمه روشن و ترديدناپذير، دولت جمهوري اسلامي نبايد به سخنان و نوشتههاي کساني که مذاکره با آمريکا را تقبيح ميکنند اهميت بدهد کمااينکه نبايد با آنها به خاطر ابراز نظر مخالفشان مقابله کند. آنها آزادند نظرشان را بدهند و دولتمردان نيز آزادند با توجه به جوانب امر و مصالح جامعه تصميم درست و دقيق را بگيرند.
مسئولان وزارت خارجه کشورمان نبايد به خاطر بداخلاقيهاي مخالفان مذاکره با آمريکا و بدنويسيهاي آنها از مسير صحيحي که انتخاب ميکنند برگردند و يا درباره صحت و اتقان کاري که ميکنند ترديد به خود راه بدهند. تصميم به انجام مذاکره با آمريکا و هر دولت ديگري که داراي موجوديت رسمي و قانوني است از پشتوانه شرعي، قانوني، عقلي و عرفي برخوردار است و متوليان ديپلماسي کشورمان با توجه به همين پشتوانه مستحکم بايد به آنچه براي منافع ملي کشور و مصالح عمومي مفيد تشخيص ميدهند عمل کنند کمااينکه رئيس جمهور پزشکيان نيز به اعتراضات و تهديدهاي عناصر افراطي که او را به خاطر مصاحبه معتدلانهاش با يک خبرنگار آمريکائي تخطئه کردهاند و سرزنش و ملامت ميکنند نبايد اعتنا کند. مسئولان دولتي ما بايد تحمل اين قبيل تخطئهها و حتي تهديدها را داشته باشند تا بتوانند با روش اعتدالي خود جامعه را به سوي قانونمداري، رواداري و خرد جمعي به پيش ببرند.
علاوه بر نظر مساعد و کاملاً مثبت اسلام نسبت به مذاکره با بدترين دشمنان، که در سيره پيامبر اکرم و ساير پيشوايان معصوم به ثبت رسيده است و ترديدي در آن نيست و علاوه بر اينکه در قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي هيچ منعي براي مذاکره به منظور دستيابي به حقوق ملت و تأمين منافع ملي و مصالح عمومي وجود ندارد، روش عقلا و آنچه در عرف بينالملل جاري است نيز مذاکره را تأييد ميکند. در جهان معاصر، بالاترين خصومت ميان دولت چين و دولت آمريکا وجود دارد کمااينکه مشابه همين خصومت ميان روسيه و آمريکا نيز در جريان است. با اينحال، هم چين و هم روسيه ضمن ادامه رقابت و خصومت با دشمن ديرينه خود آمريکا همواره از اهرم مذاکره در سطوح مختلف با دولتمردان آمريکائي استفاده ميکنند. از اينها مهمتر، مذاکره حماس با رژيم صهيونيستي است که عليرغم آنهمه جنايت صهيونيستها عليه مردم غزه و اعلام آشکار تصميم اين رژيم به نابود ساختن حماس، طرفين بطور مستمر در حال مذاکره با همديگر هستند و در مواردي نيز حماس از اين مذاکرات سود برده است هرچند لزومي ندارد هر مذاکرهاي حتماً به نتيجه برسد و يا تمام اهداف را تأمين کند.
انجام مذاکرات اخير ايران و آمريکا که رژيم صهيونيستي و آمريکا آن را با تهاجم نظامي و تحميل جنگ بر ايران ناکام کردند، قطعاً به سود ايران بود، زيرا افکار عمومي در داخل و خارج بر اين نکته تأکيد کردند که ايران حاضر به مذاکره شد ولي طرف مقابل به ديپلماسي حمله کرد و ميز مذاکره را به موشک بست. به همين دليل بود که دولتهاي مختلف در اين جنگ از ايران حمايت کردند و اسرائيل و آمريکا گرفتار انزواي سياسي و تبليغاتي شدند. اين تجربه نيز يکي از پشتوانههاي مستحکم عقلاني بودن مذاکره است و حکمرانان ما هرگز نبايد از اين روش عقلاني رويگردان باشند.
*روزنامه جمهوری اسلامی