معترضان به پزشکیان از سفیر اسرائیل تا حسین شریعتمداری گفت و گوی تاکر کارلسون با مسعود پزشکیان بیش از حد انتظار جنجالی شد. قبل از این که به حواشی این مصاحبه بپردازیم بد نیست به نکته ای مهم اشاره کنم. بر سر هر چیز این مصاحبه اگر بتوان چند و چون کرد و اما و اگر آورد از فرم مصاحبه یعنی: نحوه ارائه و اجرای فنی و صوتی و تصویری آن هیچ رقمه نمی توان دفاع کرد. این بخش از ماجرا که اتفاقا بسیار مهم و تعیین کننده بود چیزی بیشتر از یک فاجعه ملی بود. در حد رئیس جمهور که چه عرض کنم حتی در حد لایو اینستاگرامی یک بلاگر درجه سه هم نبود.
آن همه اسم های پُر مدعا در نهاد ریاست جمهوری چه می کنند؟ من اگر جای آقای پزشکیان بودم همه آن ها را توی یک پلاستیک سیاه می ریختم و ساعت نهُ شب می گذاشتم دور میدان پاستور. شوخی که نیست. پای حیثیت یک کشور در میان است. کسی که نمی تواند از عهده چنین کار ساده ای برآید صلاحیت عنوان مشاور رسانه ای رئیس جمهور و یا هر عنوان پُر طمطراق دیگری را ندارد. شورش را درآورده اند. رفیق بازی و جناحی عمل کردن هم حد و حدودی دارد. طرف چون پسرخاله فلانی است و یا داماد بهمانی باید چوب حراج به آبروی یک کشور در حال جنگ بزند و هیچ کس هم صدایش در نیاید. این که دیگر اختلاس و کثافت بازی اخلاقی نیست که برای حفظ مصلحت چیزی درباره اش نگوییم. این همه جوان مستعد و خلاق و هنرمند در گوشه گوشه این مملکت بیکار مانده اند و آن وقت چنین کار ساده و البته بسیار مهمی را باید بسپارید به یک آدم بی استعداد رانت خوار؟ این رسوایی را خیلی محترمانه جمعش کنید وگرنه سری بعد با اسم و آدرس و کدملی و شماره شناسنامه از این موجودات حال بهم زن یاد خواهم کرد.
و اما گفته های آقای پزشکیان. بد نیست در ابتدا بدانیم چه کسانی بیش از همه از مصاحبه رئیس جمهور ایران برآشفته اند. از آن طرف آبی ها و مهم ترین هایشان: وزارت خارجه اسرائیل، سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل، رضا پهلوی و مسیح علینژاد و از این ور آبی ها: حمید رسایی، زهره سادات لاجوردی، حسین شریعتمداری و قاسم روانبخش. آن ورآبی ها معتقدند پزشکیان دروغ گویی است که می خواهد چهره ای صلح آمیز از کشورش ارائه دهد و این ورآبی ها می گویند مواضع رئیس جمهور ساده لوحانه بوده و هیچ نسبتی با مواضع رئیس جمهور یک کشور انقلابی ندارد. از صهیونیست ها و مزدوران رسمی آن ها به حکمِ: «چه جای شکوه که دشمن ادب نگاه ندارد» گلایه ای نیست. اما داخلی ها چه؟ آیا درباره آن ها هم می توان گفت: چه جای شکوه؟ حقیقتش از کسانی که اسمشان را آوردم توقعی نیست. آن ها اگر دشمن قسم خورده پزشکیان و دولتش نباشند دوست هم محسوب نمی شوند. آن ها نانشان در همین دوقطبی بازی هاست. عمری به آهو گفته اند بدو و به تازی گفته اند بگیر. شغلشان در سر کار گذاشتن خلق الله و به کار گل گماشتن مردم همیشه در صحنه است تا فیلشان یاد هندوستان نکند. اما این وسط هنوز هم هستند جوانان معتقدی که گمان می کنند پزشکیان و عراقچی می خواهند آرمان های انقلاب را پیش پای دشمنان ایران و اسلام ذبح کنند. این جوانان معتقد- برخلاف آن هایی که اسم آوردم- واقعا نگران فردای این سرزمینند. این جوانان جدی جدی فکر می کنند پزشکیان سَرِ خود رفته است و حرف هایی زده که نباید می زده. می گویند: چرا پزشکیان بین ترامپ و نتانیاهو تفاوت قائل می شود؟ می گویند چرا پزشکیان چیزی از جنایت های آمریکا نگفت؟
البته این بندگان خدا تقصیری ندارند. به آن ها القا شده که جز عده معدودی سایه نشین مابقی وطن فروشند و خائن. فکر می کنید اگر به جای پزشکیان، قالیباف رئیس جمهور شده بود از گزند این جماعت خودارزشی پندار در امان می ماند؟ یا پورمحمدی؟ یا هر کس دیگری؟ خیلی خنده دار است که فکر کنیم ما کنار گود نشستگان می فهمیم که نتانیاهو و ترامپ یک جانورند در دو بدن اما مسعود پزشکیان این نکته بدیهی را نمی فهمد. حتی یک درصد احتمال هم نمی دهیم که رئیس جمهور و تیمش از این تجاهل العارف ممکن است قصد و غرضی داشته باشند. چرا؟ چون به ما گفته اند انقلابی بودن یعنی حرف های درشت زدن و رگ گردن کلفت کردن و کف بر لب آوردن. چون به ما آموخته اند دفاع از ارزش ها مرادف است با سخنان مهیج و آتشین و نفس مذاکره یعنی خیانت. و مذاکره کننده خوب کسی است که بتواند طرف مقابلش را خیط کند و جواب دندان شکن به او بدهد. مخلص کلام این که: خودتان را اذیت نکنید. میدان و دیپلماسی این بار به شدت با یکدیگر هماهنگند. حرف های آدم های لاف و گزافی مثل محمد جواد لاریجانی را هم که مدعی است ما می توانیم ناف ترامپ را مورد هدف قرار دهیم جدی نگیرید. مملکت دچار بحرانی جدی است. جدی تر از همیشه. من نمی گویم استراتژی این دولت و دیگر کارگردانان مملکت این بار به ثمر می نشیند اما صبر کنید. این هم راهی است. راه های قبلی امتحانشان را پس داده اند. اگر خوب بودند قطعا ادامه پیدا می کردند. الصبر مفتاح الفرج. چاره دیگری نداریم.
*عصرایران
|