ایرانی باش آقای روستایی! فرهیختگان، ایمان عظیمی: منتقدان فرانسوی در جریدههای سرشناسی چون «کایهدوسینما»، «پوزیتیف»، «تلهراما» و... درمجموع «زن و بچه» سعید روستایی را متوسط ارزیابی کردند و برخلاف پیشبینی منتقدان رسانههای انگلیسی «پریناز ایزدیار» هم دستش از جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن کوتاه ماند. البته این اتفاقی مرسوم و رایج در فستیوالهای هنری است و ما قرار نیست با ارسال هر فیلم از کشور خود به این جشنوارهها انتظار کسب جایزه داشته باشیم. تصمیماتی که داوران بنا به تفکری که آنها را هدایت میکند تابع مسائل درونمتنی و فرامتنی مختلفی است و ممکن است یک اثر باوجود ارزشهای زیباییشناسانه بدون هیچدستاورد خاصی از پرده «کن» و امثال آن پایین بیاید، اما قضیه سعید روستایی و چهارمین فیلمش اندکی متفاوت است.
فیلم او با دریافت پروانه ساخت از وزارت ارشاد به مرحله تولید رسیده و بهزودی به اکران عمومی میرسد. پس از نظر اپوزیسیون نظام، جعفر پناهی درست در نقطه مقابل سعید روستایی قرار میگیرد، چون از یکطرف فیلمش را بدون مجوز و طبیعتاً بدون رعایت موارد قانونی جلوی دوربین برده و از این منظر برای حواریون صنعت مخالفت جایگاه ویژهای دارد.
سوای این، پناهی استخوان خردکرده جشنوارههای سینمایی است و سابقه زیادی در فروش جنس بنجل خود به دارودسته حاضر در ونیز، برلین، کن و... دارد. به همین خاطر هم هست که نمره پایین فیلم روستایی در قیاس با ستارههایی که منتقدان به یک تصادف ساده پناهی دادند بیشتر از حالت معمول به چشم میآید و بیش از آنکه به ذائقه و درک زیباییشناسانه آنها از اثر هنری ربط داشته باشد حامل یک پیام سیاسی اساسی به طیفهای مختلف فیلمسازی در سینمای رسمی و غیررسمی ایران است.
وقتی کن به پناهی جایزه میدهد باید شاخکهای ما و سعید روستایی به کار بیفتد که سینماگر ایرانی دیگر نمیتواند با دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رؤیای حضور بیدغدغه و حتی فتح جوایز اصلی این رویدادها را در ذهن پرورش دهد، ولی اشتباه فیلمساز مستعد ما در این بود که فکر میکرد میتواند با بیان حرفهایی که خطوط قرمز را دست میاندازد نگاهها را از سمت جعفر پناهی به خود جلب کند و راه را برای حضور مستمر خود در این قبیل جشنوارهها هموار، ولی چیزی که برای افرادی چون روستایی آرزوست، برای نافیلمسازانی همچون جعفر پناهی خاطره است. سینمای سعید روستایی - چه آن را دوست داشته باشیم چه بدمان بیاید - در مقایسه با تصاویر متحرکی که شاگرد ناخلف عباس کیارستمی بر روی پرده ظاهر میکند به جریان اصلی سینما در دنیا نزدیکتر است و نسبت زیادی با فیلمهای هنری و فاندبگیر غربی و شرقی برقرار نمیکند، حتی اگر خود فیلمساز اینطور بخواهد نشان دهد. سعید روستایی دقیقاً به دلیل تعلقات مادی و معنویاش به این خاک یک سینماگر لوکال و محلی هم است که ذائقه گردانندگان جشنوارهها نیز نمیتواند با آن به دلیل این قسم علاقهمندیها ارتباط بگیرد و به او جایزه و فاند بدهد. او در نشست خبری فیلم «زن و بچه» از علاقه خود به آثار «نئورئالیسم سینمای ایتالیا» پرده برداشت و سعی کرد بگوید دوست دارد مثل «دِسیکا»، «روسلینی»، «زاواتینی» و... تلخیهای جامعه پیرامونش را در فیلمها بازتاب دهد تا در کنار یکی دو حرف بیربط و باربط دیگر تلاشی هرچند نامحتوم در جهت به دست آوردن دل گنگ «تیری فرمو» (دبیر هنری جشنواره کن) انجام داده باشد. اما سعید روستایی طبیعتاً بهعنوان یک سینماگر معروف باید بهتر از هرکس این نکته را بداند که کارکرد سینما لزوماً بازنمایی از واقعیت، آنهم بهصورت تقلیلگرایانه و دستچین شده نیست و فیلم میتواند دست به ساخت جهانهای دگرگونه بزند، چنانچه سینمای آمریکا این کار را میکند و موضوع و مسئله آن اساساً در مورد ساخت جهان آینده است. در رابطه با بحث مربوط به نئورئالیسم ایتالیا هم باید به زمینههای تاریخی که باعث شکلگیری این جریان شد هم اشاره کرد و آن را از نظر دور نداشت. نئورئالیسم ایتالیا در پی شکست سهمگین این کشور در جنگ جهانی دوم و برای نمایش فقر، استیصال و ناامیدی به وجود آمد، درحالیکه شرایط ایران بهعنوان یک واحد سیاسی مستقل در دنیا هیچ شباهتی به دوران موسلینی و نقشآفرینی مهم او در میان دول متحد در جنگ بینالملل دوم ندارد و کسر قابلتوجهی از مشکلات جامعه آن بهخاطر دخالتهای خارجی است. بهعبارتدیگر کارگردان جوان و مستعد سینمای ما اگر میخواهد ملودرام اجتماعی یا چیزی شبیه به این ژانر مجعول و قراردادی بسازد، بهتر است بادقت بیشتری به مردم خود نگاه کند و اسیر ایسمهای وارداتیای چون «نئورئالیسم» و... نشود. در واقع خطی که روستایی در «متری شیشونیم» دنبال میکرد هم به سینمای واقعی نزدیکتر بود و هم روحیه مردم ایران را بهخوبی منعکس میکرد، اما کاری که او در فیلم نمادین و استعاری «برادران لیلا» انجام داد دقیقاً همان چیزی بود که او را از روند اصیل فیلمسازیاش جدا میکند و به بیراهه میکشاند.
|