تأکید آیت الله العظمی صانعی بر پیوند فقه و اخلاق: این رویکرد از ایشان چهرهای نواندیش و متعهد به زمانه ترسیم میکند که صرفاً در چارچوب نصوص فقهی سنتی توقف نکرده، بلکه دغدغه تطابق احکام فقهی با موازین اخلاقی و عقلانی را نیز داشته است.
سنگبنای شورای فقهپژوهی به اشاره آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی رحمتالله علیه در سال ۱۳۹۶ نهاده شد.
نشستهای متعددی در زندگانی آن فقیه نواندیش، در تهران، مشهد، اصفهان و قم، با فراخوان مقاله و حضور اندیشمندان و بزرگان، برگزار گردید.
حضورِ همراه با سخنرانی آیتالله صانعی در برخی از این نشستها حکایت اهمیت این مباحث و ضرورت توجه به آن را داشت.
« ملاحظاتی در باب نسبت فقه و اخلاق» موضوع هشتمین نشست از سلسله مباحث علمیِ فقه پژوهی بود که در دفتر آیتالله العظمی صانعی برگزار شد.
آنگونه که مجری این برنامه، آقای دکتر نجفی حکایت کرد:«همواره و در گذر تاریخ در بین فقها و اندیشمندان بر سر مسئله پیوند میان اخلاق و فقه نزاع بوده است و گفتوگوها، چالشها و نقدهای جدی وجود داشته و دارد.
بزرگانی نظیر سید ابن طاووس در قرن هفتم با اینکه فقیهی برجسته بود و با پذیرش نقابت علویان در آغاز دوران مغول، نقشی ماندگار در تاریخ علمی و بهخصوص سیاسی اسلام داشت، در نقد فقیهان، از نگارش کتابهای فقهی سر باز زد و به گردآوری و گسترش گنجینههای اخلاقی، دعا و زیارات پرداخت.
این چالش امروز اما به گونه دیگری فراروی همه دینباوران است که نسبت میان اخلاق و فقه، چیست؟
بر اساس روایاتی که از پیامبر اکرم(ص) در منابع شیعی و سنی نظیر«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یا«علیکم بمکارم الاخلاق فان ربی بعثنی بها». این سوال مطرح میشود که اساسا: چه نسبتی بین این دو بخش از آموزهها و ارزشهای دینی وجود دارد؟
افزون براین، امروزه خارج از فضای دینی، کسانی معمولا احکام و نظریات فقهی را دور از مبانی و ارزشهای اخلاقی، تلقی میکنند و برآنند که اصولاً فقه در گیرودار و دائرمدار اخلاق نیست، بلکه فقیهان نظریهای را فقط براساس مصالح و مفاسدی که در آیات و روایات آموختهاند، مطرح میسازند و دغدغهای ندارند که آیا حکم فقهی در شرایط کنونی، اخلاقی هم هست و با ارزشهای اخلاقی سازگاری دار یا نه؟
بگذریم از اینکه تعارضهای ظاهری را به شیوههای مختلفی حل میکند؛ کسانی معتقد به تقدم مطلق فقه بر اخلاقند و گروهی به تأویل اخلاقی نظریات فقهی، باور دارند. کمی که جلوتر بیاییم، شماری از اندیشمندان ما به عنوان نمونه، مرحوم علام طباطبایی یا استاد مطهری، نگاهی نقدآمیز به فقه از نظر ارتباط آن با اخلاق دارند.
بههرحال، این، مسأله روز است و به نظر میرسد از میان نظرات گوناگون موجود، نیازمند یک داد و ستد، تعامل و رابطهای تکمیلی میان فقه و اخلاقیم تا بشود فرآوردههای فقهی را در قالب و هالهای از ارزشهای اخلاقی به جامعه عرضه کرد».
برخی در پاسخ به اینکه چرا یک فقیه دغدغه اخلاقی بودن احکام را ندارد میگویند: بخش عمده احکام فقهی که رسالههای عملیه شاهد بر آن است مربوط به عبادات بوده و به رابطه میان خدا و عباد برمیگردد و مساله مخالفت با اخلاق در آن معنا ندارد.
همچنین است بخشهای مرتبط با معاملات و انواع داد و ستدها.
در مقابل، آنچه از پارهای نظریات فقهی آیت الله العظمی صانعی در بخشهایی از مباحث فقهی به دست میآید؛ ایشان موافق نگاه دیگری است که معنای اخلاق را نه در قبال واجب که امر اخلاقی امری مستحبی باشد بلکه معنای فلسفی آن را در نظر گرفته است.
از این منظر ردپای اخلاق و عقل عملی نه در فقه که در عبادیات، معاملات و حتی اعتقادات( اگر به اختیاری بودن باور، اعتقاد داشته باشیم) هم دیده میشود.
با اینفرض، بهطور کلی مهم نیست که اخلاق در چند درصد فقه مدخلیت دارد و اساسا بحث بر سر این نیست.
بلکه مهم این است که آیا فقیهان دغدغه اخلاقی بودن احکامی که صادر میکنند را دارند یا ندارند؟
این دغدغهمندی در رفتار فقهی آیتالله صانعی کاملا محسوس و ملموس و این همان امتیاز این فقیه نواندیش آگاه به زمان است.
پس از آنکه این متن در کانال تلگرامی «عقل ونقل» بارگزاری و در معرض دید قرار گرفت جناب دکتر حمید فغفور مغربی دانش آموخته حوزهه و دانشگاه تا درس خارج و اجتهاد و دکتری فقه و حقوق و ارشد فلسفه اسلامی و فلسفه غرب و ارشد تاریخ و نویسنده بیش از ده کتاب و ۸۰ مقاله و استاد راهنمای حدود ۷۰ پایان نامه و هیأت علمی بازنشسته دانشگاه شهید بهشتی و شاغل در دانشگاه غیر انتفاعی صدرا در تهران، در یادداشتی در اینباره نوشت:
پست فوق درباره نسبت فقه و اخلاق، نکات مهمی طرح میکند که از منظر فقه تطبیقی، فلسفه دین و اخلاق اسلامی، شایسته توجه عمیق هستند. برخی از نکات کلیدی قابل استخراج از متن عبارتاند از:
1. تأکید آیتالله صانعی بر پیوند فقه و اخلاق: این رویکرد از ایشان چهرهای نواندیش و متعهد به زمانه ترسیم میکند که صرفاً در چارچوب نصوص فقهی سنتی توقف نکرده، بلکه دغدغه تطابق احکام فقهی با موازین اخلاقی و عقلانی را نیز داشته است.
2. بازخوانی تاریخی چالش فقه و اخلاق: اشاره به شخصیتهایی مانند سید ابن طاووس نشان میدهد که این نزاع، مسئلهای نوظهور نیست و همواره بخشی از گفتوگوهای دینی بوده است.
3. تقابل دیدگاهها درباره تقدم فقه یا اخلاق: برخی تقدم فقه را میپذیرند و برخی دیگر، با تأویل اخلاقی احکام فقهی، میکوشند تا تعارضات ظاهری را رفع کنند. در اینجا نقطه تمایز آیتالله صانعی برجسته میشود که فقه را بینیاز از اخلاق نمیداند.
4. ضرورت بازاندیشی در حوزههای فقهی امروزین: بهویژه در مسائلی که با حقوق بشر، عدالت اجتماعی، حقوق زنان، اقلیتها و آزادیهای فردی مرتبط است، نمیتوان صرفاً به ظاهر نصوص بسنده کرد و باید اخلاق و عقل عملی را نیز در استنباط احکام دخیل دانست.
5. نگاه جامع به اخلاق: برخلاف تصور رایج که اخلاق را صرفاً در حوزه مستحبات و فضائل میبیند، آیتالله صانعی آن را در تمام لایههای فقهی ـ اعم از عبادات، معاملات و حتی اعتقادات ـ مؤثر میداند.
در مجموع، این نوع نگاه میتواند راهگشای گفتوگوهایی نو و ثمربخش در حوزههای علمیه، دانشگاهها و مراکز پژوهشی باشد، بهویژه برای بازسازی تصویر دین در جامعهای که نسبت به عدالت و اخلاق، انتظارات بالاتری دارد.
در پایان ضمن تشکر از ایشان از خدای بزرگ، برای آن مرجع والامقام که دریچهای نو از فهم اخلاقی به روی فقه گشودند، درجات عالیه و برای دستاندرکاران این مجموعه ارزشمند بهخصوص فرزند عالم و دانشمند و رهرو ایشان، جناب حجتالاسلام والمسلمین فخرالدین صانعی که در استمرار نشستهای فقه پژوهی اهتمام جدی دارند سلامت و توفیقات روز افزون مسئلت دارم.
*جماران