بازار سرمایه، قلب تپنده اقتصاد ملی است. اگر این بازار با ثبات و اعتماد همراه شود، میتواند یکی از مهمترین ابزارهای تأمین مالی تولید، اشتغال، و رشد اقتصادی پایدار باشد. ایجاد این ثبات، نیازمند تصمیمات جسورانه و کارشناسی از سوی نهادهای سیاستگذار و نظارتی است.
گروه اقتصادی: داود محمدی ورجوشانی در یادداشتی با بیان اینکه در سالهای اخیر، بازار سرمایه ایران بارها در معرض نوسانات شدید قرار گرفته است؛ نوساناتی که نه از منطق اقتصادی، بلکه بیشتر ناشی از تصمیمات لحظهای، اخبار سیاسی، عدم شفافیت، و سیاستگذاریهای غیرقابل پیشبینی بودهاند، نوشت: مشکل اصلی، نبود عمق و پایداری در بازار سرمایه است. این بازار به جای آنکه محل تأمین مالی پایدار برای صنایع و بستری برای رشد ثروت سرمایهگذاران باشد، بیشتر به میدانی برای واکنشهای هیجانی بدل شده است. نهاد ناظر (سازمان بورس و اوراق بهادار) و وزارت اقتصاد به عنوان سیاستگذار کلان باید در این شرایط، نقش فعالتری ایفا کنند.
به گزارش جماران، متن یادداشت داود محمدی ورجوشانی، کارشناس بازار سرمایه، در ادامه می آید:
در سالهای اخیر، بازار سرمایه ایران بارها در معرض نوسانات شدید قرار گرفته است؛ نوساناتی که نه از منطق اقتصادی، بلکه بیشتر ناشی از تصمیمات لحظهای، اخبار سیاسی، عدم شفافیت، و سیاستگذاریهای غیرقابل پیشبینی بودهاند. از تاثیر مستقیم مذاکرات سیاسی و تحریمها گرفته تا تغییرات لحظهای در نرخ خوراک پتروشیمیها، قیمت گاز صنایع، معاملات بلوکی، و اخبار مدیریتی شرکتهای بزرگ—همگی موجب بیاعتمادی فعالان بازار، بهویژه سرمایهگذاران حقیقی، شدهاند.
مشکل اصلی، نبود عمق و پایداری در بازار سرمایه است. این بازار به جای آنکه محل تأمین مالی پایدار برای صنایع و بستری برای رشد ثروت سرمایهگذاران باشد، بیشتر به میدانی برای واکنشهای هیجانی بدل شده است. نهاد ناظر (سازمان بورس و اوراق بهادار) و وزارت اقتصاد به عنوان سیاستگذار کلان باید در این شرایط، نقش فعالتری ایفا کنند.
راهکارهای پیشنهادی برای تعمیق و تثبیت بازار سرمایه:
۱. تثبیت مقررات و کاهش مداخلات لحظهای: تغییرات مکرر در فرمولهای محاسبه نرخ خوراک، نرخ بهره مالکانه، و تعرفههای صادراتی باید با ثبات در مقررات بلندمدت جایگزین شود.
۲. افزایش شفافیت سیاستگذاری: تصمیمات کلان در حوزه اقتصادی و سیاسی که بازار سرمایه را متاثر میکنند (از جمله مذاکرات هستهای، FATF، سیاست ارزی و...) باید بهموقع، شفاف، و با اطلاعرسانی مناسب اعلام شوند تا فضای روانی بازار مدیریت شود.
۳. گسترش ابزارهای مالی و تعمیق بازار: توسعه ابزارهای مشتقه، صندوقهای سرمایهگذاری متنوع، بازارگردانهای حرفهای، و معاملات الگوریتمی میتواند عمق بازار را افزایش داده و نوسانات شدید را کاهش دهد.
۴. افزایش تعامل با بخش خصوصی و سرمایهگذاران خرد: با ایجاد سازوکارهایی نظیر نظرسنجی عمومی یا پنلهای مشورتی میتوان بخشی از سیاستگذاریهای بازار را با مشارکت فعالان شکل داد.
۵. اصلاح ساختار شرکتهای دولتی حاضر در بورس: بهخصوص در صنایع خودروسازی و فلزات اساسی که معاملات بلوکی و مدیریتهای دولتی شفافیت را کاهش دادهاند، باید اصلاحات ساختاری صورت گیرد تا منافع سهامداران خرد حفظ شود.
۶. آموزش و فرهنگسازی سرمایهگذاری بلندمدت: با حمایت نهاد ناظر و رسانهها، باید فرهنگ تحلیلمحور و بلندمدت در سرمایهگذاری جایگزین رفتارهای هیجانی شود.
در پایان باید گفت که بازار سرمایه، قلب تپنده اقتصاد ملی است. اگر این بازار با ثبات و اعتماد همراه شود، میتواند یکی از مهمترین ابزارهای تأمین مالی تولید، اشتغال، و رشد اقتصادی پایدار باشد. ایجاد این ثبات، نیازمند تصمیمات جسورانه و کارشناسی از سوی نهادهای سیاستگذار و نظارتی است.