تاريخ انتشار: 19 ارديبهشت 1404 ساعت 23:07:01
کربلا؛ عشق سرخ، وفاداری جاودان

اینجا، سرزمین حسین (ع) است، جایی که هر گام بر زمینش، مانند عبور از صفحات تاریخ است؛ همانند ورق زدن کتابی که با خون نگاشته شده و با ناله‌های مظلومان آراسته شده است و با وفای یارانش به عظمت رسیده است.

 کربلا، همانند دریایی بی‌کران از عشق و فداکاری، امواجش در دل زائران تلاطم می‌کند، اشک‌هایشان همچون باران می‌بارد، و دل‌هایشان در طوفان خاطرات عاشورا غرق می‌شود.  

اینجا، سرزمین حسین (ع) است، جایی که هر گام بر زمینش، مانند عبور از صفحات تاریخ است؛ همانند ورق زدن کتابی که با خون نگاشته شده و با ناله‌های مظلومان آراسته شده است و با وفای یارانش به عظمت رسیده است.  

گنبد طلایی، همانند خورشیدی است که از میان غبار ظلم طلوع کرده؛ درخشش آن، یادآور آتشی است که در دل عاشقانش افروخته شده، آتشی که هرگز خاموش نخواهد شد.  وتو ای زائر، همانند پروانه‌ای هستی که گرد این نور به دور خود می‌گردد، با هر قدم، از دنیا جدا می‌شوی، سبک‌تر، رها‌تر، تا اینکه بر درگاه حسین به سجده می‌افتی:  

«السلام علیک یا ابا عبدالله…» و ...

اما این سفر عشق، تو را به قتلگاه نیز می‌برد؛ جایی که زمین، کتبِ سرخی شد که به قلم تیغ‌ها نوشته شد، آوای فریادها هنوز در بادهای داغ کربلا جاری است.  

در لحظات پایانی، حسین (ع)، تنهای تنها در میان دشمنان ایستاده است. نگاهش به آسمان می‌افتد، لب‌هایش به حرکت در می‌آیند، زمزمه‌ای آرام، اما شکوه‌مند: «صبراً بنی‌کِلاب… صبراً یا أهلَ بیتی، هذا یومُکم الذی کُنتُم توعدون...»

اما سکوت میدان ناگهان با فریادی دیگر شکسته می‌شود:  

_«أینَ أخی؟ أینَ عبّاسُ؟»

در جوار این عشق، حضرت عباس (ع)، مردی که مانند کوهی از وفاداری در برابر طوفان ظلم ایستاد، ضریح او همانند فانوسی است در تاریکی‌های دنیا. تو دیگر قطره‌ای در این دریای عشق نیستی؛ موج‌های محبت عباس تو را با خود می‌برند، دل را در ساحل آرامش او پهلو می‌دهند، و نگاهت را به سپیدی وفای او خیره می‌کنند.  

و دستانی که بر ضریح عباس می‌گذاری، به یاد دستانی می‌افتی که در قتلگاه بر زمین افتادند. حسین، تنهای تنها، با پیکر بی‌جان برادرش وداع می‌کند. زانو می‌زند، صورتش را بر خاک می‌گذارد، آهی از اعماق وجودش برمی‌خیزد:  «الآنَ انکسرَ ظهری…»

کربلا، سرزمینی است که عشق در آن همانند رودخانه‌ای جاری است، اما در میان این جریان، صخره‌های ظلم نیز دیده می‌شوند. زائر، در این سفر، هم قطره‌ای در دریای محبت است، هم مسافری در کویر مظلومیت. با اشک‌هایی که از عمق عشق حسین جاری شده، با دل سپرده به موج‌های عباس، از این خاک خارج می‌شود؛ با امید به روزی که باز هم این دریای عشق را زیارت کند، و با قلبی که در جوار این عشق دوباره متولد شده است.  

اما قتلگاه، یادآور آن عهدی است که با خون بسته شد، عهدی که هرگز شکست نخواهد خورد. و خون بر شمشیر پیروز است.

  تعداد بازديدها: 15
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=102670
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.