ايران، با توان بالقوهاي که دارد و با امکانات زيادش ميتواند به قدرت اول منطقه تبديل شود.قدرت کشورها را نبايد در توان نظامي محدود دانست. قدرت نظامي هم لازم است ولي قدرت واقعي را بايد در توان اقتصادي، فرهنگي و مردمي جستجو کرد. برخوردار بودن از قدرت نظامي هم به عنوان مکمل لازم است.
ايران، به صورت بالقوه تمام زمينههاي قدرت اول منطقه شدن را در بخشهاي مختلف دارد. سرزمين پهناور، معادن غني، آب و هواي متنوع، استعداد بالاي کشاورزي و مهمتر از همه نيروي انساني سرشار از استعداد و ابتکار، امکانات مهمي براي رشد و پيشرفت در تمام زمينهها هستند که ايران از تمام آنها برخوردار است. اين امکانات با چنين وسعت و جامعيتي در هيچيک از کشورهاي منطقه وجود ندارد و ايران از اين نظر در بالاترين سطح و در جايگاه منحصربهفرد قرار دارد.
نکته بسيار قابل توجه اينست که منطقه خاورميانه با رويدادهاي مهمي که پشت سر گذاشته اکنون آمادگي زيادي براي پذيرش ايران به عنوان بخش تعيينکننده نظم جديد منطقه دارد. ايران بايد از اين موقعيت خاص حداکثر استفاده را به عمل بياورد تا نظم جديد منطقه به نفع ملتهاي منطقه شکل بگيرد و بيگانگان در آن دخالتي نداشته باشند.
دولتهاي منطقه ازجمله عربستان قاعدتاً به اين واقعيت پي بردهاند که ايرانِ قدرتمند به نفع کل منطقه است. حوادث يکسال و نيم اخير و جنايات رژيم صهيونيستي اين واقعيت را به اثبات رسانده که رژيم صهيونيستي به هيچيک از قواعد بينالمللي پايبند نيست و براي رسيدن به اهداف خود تمام ضوابط انساني، اخلاقي و قانوني را زير پا ميگذارد. صهيونيستها به معناي واقعي کلمه نژادپرست هستند و براي قرار گرفتن در جايگاه مورد نظر خود که بالاترين سطح نژادپرستي است به هر جنايت و خيانتي متوسل ميشوند.
آنچه در غزه، کرانه باختري، لبنان و سوريه در يکسال و نيم اخير به دست نظاميان صهيونيست انجام شده، از کمسابقهترين جنايات تاريخ است. سران کشورهاي عربي هرچند در برابر اين جنايات اقدامي نکردند و مردم تحت ستم را تنها گذاشتند ولي در باطن وجود خود به اين نتيجه رسيدهاند که رژيم صهيونيستي تمام مرزهاي اخلاقي، انساني، قانوني و بينالمللي را درنورديده و اگر مهار نشود در آيندهاي نزديک به سراغ خود آنها هم خواهد رفت. براي جلوگيري از اين تهديد بزرگ، سران کشورهاي منطقه چارهاي غير از پيشدستي براي به وجود آوردن نظم جديد در منطقه بدون دخالت بيگانگان ندارند.
تحرکات جديد عربستان در سياست منطقهاي را ميتوان نشانهاي براي پيدايش تحول در نگاه سران کشورهاي عربي منطقه و رسيدن آنها به واقعيتهاي جديد دانست. قطعاً دشمنان اين تحول درصدد مانعتراشي و جلوگيري از آن برخواهند آمد. در چنين موقعيتي ايران بايد با تقويت هرچه بيشتر ديپلماسي منطقهاي خود، طرح نظم جديد منطقه را تقويت کند و به مرحله اجرائي برساند و به بيگانگان فرصت کارشکني و رسيدن به اهداف شومشان را ندهد. براي موفقيت اين طرح، ما نياز به تحکيم پايههاي وحدت با کشورهاي منطقه داريم و با تمام قوا بايد مانع اقدامات تفرقهافکنانه شويم.
وحدت ملتهاي منطقه دشمنان زيادي دارد که بخشي از آنها در داخل کشورها ازجمله ايران حضور دارند. مسئولان نظام بايد با جلوگيري کردن از تحرکات تفرقهافکنانه داخلي از تلاشهاي ديپلماتيک براي عملي ساختن نظم جديد منطقه حمايت کنند و اين نظم را منطبق با منافع ملتهاي منطقه به نتيجه برسانند.