تاريخ انتشار: 27 بهمن 1403 ساعت 19:10:55
ظهور امام عصر، لازمه‌ نیل به «عدالت حقیقی»

حجت‌الاسلام دکتر سید محمود صادقی عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای جماران نوشت: امام مسئله‌ مهدویت و عدالت حقیقی و مدینه‌ فاضله‌ مهدوی را به گونه‌ای مطرح می‌کند که در قاموس هیچ‌یک از اقران ایشان نمی‌گنجد؛ طبعاً این فهم، برآمده از معرفت و شناخت حقیقت امام و ولیّ در اندیشه‌ ایشان است.

۱) اکنون که این یادداشت را می‌نویسم، شب نیمه‌ شعبان است و من درست و دقیق نمی‌دانم که چند سال، و چند ماه، و چند روز، بشر از نعمت حضور امام معصوم در میان خود محروم مانده است؛ من البته می‌دانم که امام حاضر و غائب ندارد، و در حضور و غیبت، به وظیفه‌ی امامت خود عمل می‌کند؛ نیز نیک می‌دانم که محرومیت بشر از فیض حضور امام معصوم، به حضرت بقیةالله (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) منحصر نیست، و بقیه‌ ائمه‌ معصوم ما (علیهم‌السلام) نیز در حیات خود، یا در حصر ظالمانه‌ی مادی بوده‌اند، یا مظلومانه در حصر معنوی گرفتار شده‌اند و دست‌رسی شیعیان به ایشان، همواره با پیچیدگی‌هایی همراه بوده است؛ لیکن مسئله این است که موضوع «نجات» و «منجی»، در زمان امامان معصوم ما (علیهم‌السلام) بدین صورت مطرح نبوده است، و امامان ما در زمان حضور خود، هر یک اسمی خاص از حضرت حق را به ظهور می‌رسانده‌اند، و آن ذوات معصوم(علیهم‌السلام) رسالت مهدوی (علیه‌السلام) را بر عهده نداشته‌اند.

اکنون جهان نیاز به منجی را به گونه‌ای درمی‌یابد که در زمان حضور امام علی تا امام حسن عسکری (علیهم‌السلام) چنین درکی از مفهوم منجی و نجات موجود نبوده است؛ به همین دلیل است که درک قصه‌ی غیبت، برای ما که در عصر پنهانی امام و ولیّ حق در پس ابرهای تو در توی غیبت زیسته‌ایم، صورتی دیگر دارد؛ در حقیقت قصه‌ی غیبت به ما ساکنان این عصر، چیزهایی را می‌فهماند که ساکنان و حاضران در عصر حضور ائمه‌ی معصوم (علیهم‌السلام)، از درک و فهم بسیاری از این مسائل و موضوعات عاجز بوده‌اند، و اشارات و تصریحات امامان معصوم(علیهم‌السلام) نیز برای آنان کافی نبوده، و ایشان را به درکی از موضوع نمی رسانده است.

۲) نخستین این مسائل که به نظر می‌رسد، معاصران امامان معصوم (علیهم‌السلام) از عصر نبی خاتم و امیرمؤمنان تا زمان امام حسن عسکری از درک آن عاجز بوده‌اند، «مفهوم حقیقی عدالت» است؛ در حقیقت امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مجری نوعی خاص از عدالت است و ذات مقدس حق او را برای اجرای نوعی خاص از عدالت ذخیره کرده است، دلیل آن نیز این است که همه‌ انبیای الهی مقصد و مقصود خود را اجرای عدالت معرفی کرده بودند و البته جملگی ایشان در زمان خود برای نیل به عدالت تلاش کرده‌اند و تا اندازه‌ی وسع، عدالت را در محدوده‌ی نبوت خود به اجرا در آورده‌اند؛ لیکن هیچ‌یک از ایشان در اجرای عدالت به این معنای خاص توفیق نداشتند؛ حتی رسول ختمی مرتبت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) نیز برای «اصلاح» و «تربیت» و «اجرای عدالت» آمده بود و در زمان خود مدینه‌ی فاضله‌ای ساخته و عدالت را در همان مدینه‌ی فاضله‌ی نبوی به اجرا در آورده بود؛ لیکن او که خود ذخیره‌ای الهی بود، هم در اجرای این نوع خاص از عدالت توفیق نیافت و نشان آن نیز قضایای بعد از رحلت آن حضرت است.

در حقیقت تنها کسی که به این امر، یعنی اجرای عدالت در معنای خاص موفق خواهد شد، و عدالت را در همه‌ جهان به اجرا در خواهد آورد، خاتم اولیای الهی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است که حق (تعالی‌شأنه) او را برای این «امر عظیم» ذخیره ساخته و «بقیةالله» نام نهاده است.

این نکته چنان‌که گذشت، در درون خود حاوی نکته بسیار مهمی است، و آن این‌که «امر عظیم عدالت» که حضرت بقیةالله(ارواحنافداه) مامور به اجرای آن است، و -إن‌شاءالله- به دست با کفایت او به اجرا در خواهد آمد، نوعی خاص از عدالت است که فوق فهم بشر از مفهوم متعارف آن است، و عقول عامّه‌ی بشر از درک آن عاجز است، چراکه عقل بشری، عدالت را تنها به معنای «عدالت در زمین» برای نیل به «رفاه عمومی» می‌فهمد؛ لیکن «امر عظیم عدالت» که حضرت مهدی موعود موجود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) مأمور به اجرای آن است، «عدالت در همه‌ی مراتب انسانی» است؛ به این معنا انحراف و اعوجاج در همه‌ی مراتب انسانی با عدالت مهدوی (ارواحنافداه) از میان می‌رود و جهان در همه‌ی اجزاء خود، در پناه این عدالت، به به اعتدال می‌رسد.

به این ترتیب انحراف و اعوجاج در «مرتبه‌ی عمل و نظر» و نیز انحراف و اعوجاج در مراتب روح و عقل و سرّ و خفی و اخفا و ...، همگی به عدالت او معتدل خواهد شد و صراط مستقیم الهی که وعده‌ی تخلف‌ناپذیر حق است، محقق خواهد شد و حضرت بقیةالله‌الأعظم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به آنچه همه‌ انبیاء و اولیاء از انجام آن بازمانده بودند، عمل می‌کند، و آرزوی همه‌ ایشان را به انجام می‌رساند؛ آرزویی که موانع مادی و معنوی اعصار و قرون، از اجرای آن ممانعت می‌کرد، و به زیادی ظلم، و فزونی طغیان منتهی شده بود.

۳) با این توضیح، راز عمر طولانی حضرت خاتم‌الاولیاء مهدی موعود موجود(علیه‌السلام) نیز روشن می‌شود؛ چراکه اجرای این «امر عظیم» در توان هیچ کس از ابنای بشر نبوده است، و در حقیقت تنها کسی که «قابل چنین امر عظیمی» بوده، حضرت موعود موجود (ارواحنافداه) بوده است، و اگر این حقیقت مطلقه نیز چون همچون پدران بزرگوار خود به شهادت می‌رسید و به لقای الهی می‌شتافت، دیگر کسی در ابناء و اولاد آدم نبود که به اجرای این امر عظیم نائل آید؛ از این رو ذات مقدس حق به قدرت لایزال خود، عمر مبارک ایشان را از میزان عادت بشری بیرون برده، و آن را تا روز موعود ظهور طولانی فرموده است.

بنابراین اگر میلاد حضرت ختمی مرتبت (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای همه‌ مسلمانان جهان عید، و جشن و حاوی خیر و برکت است، میلاد حضرت مهدی موعود عید همه‌ ابنای بشر به حساب می‌آید، چرا که او با ظهور خود همه‌ی افراد بشر را از انحطاط بیرون آورده، و همه‌ کژی‌ها را راست می‌کند؛ این نکته‌ای است که از عبارتِ «یَمْلَأُ الأَرْضَ قِسطاً و عَدْلًا بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظلماً و جَوْرا» نیز اصطیاد می‌شود؛ چراکه امتلاء از جور به آن معناست که همه‌ی نفوس دچار انحراف و اعوجاج و انحطاط می‌شود؛ حتی نفوس اهل سلوک و اشخاص کامل نیز به کژی مبتلا می‌شود و این در حالی است که ایشان خود به این انحراف و اعوجاج آگاهی ندارند.

۴) این نگاه به موضوع «مهدویت» و «منجی» و «نجات»، به مفهوم انتظار معنای دیگری می‌بخشد و آمادگی برای ظهور را به سطحی دیگر و فراتر ارتقا می‌دهد، چراکه مهدویت از آن معنای معهود مختصر فراتر رفته و معنای دیگری برتر و بالاتر به خود می‌گیرد؛ چنان که رهبری و امامت نیز در این معنی، سطحی فراتر از سطح معهود خواهد داشت. به گمان نگارنده‌ی این سطور با این نگاه می‌توان بسیاری وقایع تاریخی و روایات مأثور از اهل بیت عصمت (علیهم‌السلام) را به گونه‌ای دیگر تفسیر کرد و آنچه از اهل بیت در باب زندگی در زمان امام مهدی رسیده را به درستی درک کرد؛ روایاتی که در آن امامان معصوم، زندگی در حکومت مهدوی را آرزو می‌کنند، یا آنکه اصحاب خود را به انتظار و مفهوم بلند آن تهییج می‌کردند.

۵) در پایان این یادداشت، باید به این نکته التفات دهم که آنچه در این نوشته‌ی کوتاه آمده است، از پیام (رادیویی) امام خمینی (قدس‌سره) در روز نیمه‌ی شعبان سال ۱۴۰۰ هجری قمری (برابر با هفتم تیرماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی) برآمده است که با موضوع «استقرار عدالت حقیقی در زمان مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)» ایراد شده است و به نوعی به قلمی امروزی بازنویسی شده است. 

واقعیت این است که این سخنان که در جلد دوازدهم از صحیفه‌ امام آمده است، عمق نگاه و عظمت مسئله‌ مهدویت را در نگاه امام نمایان می‌سازد؛ وقتی این پیام را از نظر بگذرانید، و آن را کنار سخنرانی‌ها یا پیام‌های دیگر امام، در همین روز نیمه‌ شعبان قرار دهید، پروژه‌ امام خمینی را در موضوع گرایش به منجی و نجات و مهدویت بهتر درک می‌کنید، و شاید دریابید که امام با این نوع نگاه، در تقابل با جریاناتی چون «انجمن حجتیه» به چه رنجی مبتلا بوده است و البته راز هشدارهای امام در باب مسمومیت افکار این انجمن و پیروان و دل سپردگان به آن برای شما نمایان می‌شود.

چنان‌که گذشت امام مسئله‌ مهدویت و عدالت حقیقی و مدینه‌ فاضله‌ مهدوی را به گونه‌ای مطرح می‌کند که در قاموس هیچ‌یک از اقران ایشان نمی‌گنجد؛ طبعاً این فهم، برآمده از معرفت و شناخت حقیقت امام و ولیّ در اندیشه‌ ایشان است؛ لیکن نکته‌ عجیب این است که این گونه‌ نگاه در هیچ‌یک از شاگردان ایشان هم مشاهده نمی‌شود و عجیب این‌که برخی از شاگردان خاص ایشان بعدتر تا اندازه‌ای مسیری متفاوت را می‌پیمایند و در مثل در موضوع درگذشت یکی از رهبران انجمن پیام تسلیت می‌فرستند. به هر حال، این نگاه خاص و منحصر به فرد امام به مسئله مهدویت نیز در زمره‌ اندیشه‌های بر زمین مانده‌ی امام به حساب می‌آید که به توجه و تأمل بیشتری نیازمند است.

  تعداد بازديدها: 31
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=102138
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.