انقلاب اسلامی ایران، از متن ملت برای تحقق آرمانهای اسلامی بود اشاره
انقلاب اسلامی ایران بدون شک بزرگترین پدیده در قرون اخیر بود که استمرار قدرتمندانه آن تا امروز و تاثیر آن در ملتهای مختلف جهان نشان از آرمانگرایی و عالمگیر بودن آن دارد. انقلابی که امام خمینی رضوانالله تعالی علیه به عنوان رهبر آن، تحولی شگرف در عرصه روابط بینالملل و در معادلات سیاسی دولتهای عالم پدید آوردند و حربه دولتهای کمونیستی و سرمایهداری را که بسان دو لبه یک تیغ علیه ملتها عمل میکردند کند کرده و از کار انداختند. امام خمینی با انقلاب اسلامی ایران میان خواست ملت و ایدئولوژی رابطهای مستقیم برقرار کردند و انقلاب را امری لازم و ضروری برای تحقق آرمانهای الهی و وسیلهای برای نیل به مقاصد مکتبی و حرکت جامعه بشری به سوی تعالی انسانی معرفی نمودند. دقیقاً بر همین اساس بود که امام میفرمودند: «این نهضتی که در ایران شده است، به واسطه دو نکته است، یکی اینکه از متن ملت است و دیگری اینکه برای عقاید اسلامی و برای اسلام است و این اسباب این شد که نهضت وقتی جلو رفت به سرکوب نپرداخت.» در آستانه چهل ششمین سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی ایران، گزیدهای از سخنان امام خمینی پیرامون ویژگیهای انقلاب اسلامی و تفاوتهای آن با دیگر انقلابها را انتخاب کردهایم که مطالعه میفرمائید.
***
... دنباله هر انقلابی احتراز از مشکلات امکان ندارد. لکن من به شما آقایان مژده میدهم به اینکه این انقلاب اسلامی از تمام انقلاباتی که در دنیا اتفاق افتاده است بهتر است و ضایعاتش کمتر، و آن چیزی که به دست آمده و امید است زودتر به دست بیاید، بیشتر. مهم هم این است که انقلابات دیگر نوعاً از یک قوه جبارهای منتقل میشد به یک قوه جباره دیگر. کودتا واقع میشد، یا احزاب، مثلاً یک حزبی تقویت میشد و بهطور کودتا یک رژیمی را از بین میبردند و یک رژیمی دیگر میآمد در کار که هر دو شبیه به هم بودند؛ قضیه قدرت طلبی بود.
الآن شما میبینید که در افغانستان، که ما الآن فعلاً مورد ابتلایمان است، کودتاها میشود. لکن کودتاهایی است که یک قدرتمندی به وسیله قدرتمند بزرگتری میآید روی کار. بعد او میرود یک قدرتمند دیگر میآید توی کار. و ملت هیچ، ابداً رضایت از این امور ندارد. ملتها کار ندارند به این امور. الآن ملت افغانستان با این انقلابی که در، اغتشاشی که در افغانستان اتفاق افتاده و اینکه از طرف شوروی تقویت میشود و اصل کودتا، کودتای شوروی است، نه کودتای آن شخص (1). قبل از سر کار آمدن آن شخص، آن قوای شوروی وارد شد به افغانستان و وارد شد و حکومت را از بین برد، نه اینکه حکومت خواست او بیاید. بهرغم حکومت، آنها آمدند و افغانستان را گرفتند و قبضه کردند و حکومتش یک حکومت فاسدی بود، آن حکومت فاسد (2) را بردند. یک حکومت فاسدتری را به جای آن گذاشتند. و الآن هم افغانستان در قبضه آنهاست برخلاف ملت و همه اشخاصی که متفکرند، و همه دولتهایی که وابسته به خود شوروی نیستند این امر را محکوم کردند. و سفیر شوروی همان چند ساعت بعد از این کاری که کرده بودند شب آمده بود اینجا، و مانده بود اینجا، تا وقتی که من همین وقتها - مثلاً - ملاقاتش کردم. آن گفت: من یک پیامی آوردم و پیامش را ذکر کرد، و همین مطالب بود که اشخاص خارجی آمده بودند و در افغانستان مشغول به - مثلاً - اخلال بودند و مخالف با ملت بودند، و دولت افغانستان از شوروی خواست که بیاید این کار را بکند و آن هم بنا دارد بیاید، در صورتی که آمده بودند و از بین هم برده بودند آن را. من از او پرسیدم که آن خارجی که شما میگویید کی هست؟ کدام خارجیها آمدند؟ البته با تمجمج (3) گفت: مثلاً پاکستان. بعد من بهش قصهای را گفتم که اساس مسائل ما هم همان قصه است. گفتم اگر شما خیال کنید که با سرنیزه بتوانید یک ملتی را خاضع کنید و استقرار هم پیدا بشود این اشتباه است. سرنیزه میتواند یک مردمی را سرکوب کند، بکشد، چه بکند، لکن نمیتواند مستقر باشد. ملت اگر یک چیزی خواستند، نمیشود به خلاف میل ملت همیشه یک کاری را انجام داد، و اگر حکومت رژیمش دو رژیم باشد، ملت مسْلم باشد، حکومت کمونیست باشد، این نخواهد درست شد و شما همچو امیدی نداشته باشید. با بودن یک ملتی به حال نظام اسلامی، و آمدن یک حکومتی برای این ملت به نظام دیگری مثل کمونیست این میشود، اول شماها بریزید و بکشید - و چنانچه دارند همین کار را میکنند - و مردم را سرکوب کنید، لکن این استقرار نمیتواند پیدا کند.
و عمده این است که حکومتها نمیتوانند بفهمند تکالیف خودشان را راجع به ملتها. حکومتها هرچه روی کار آمدند، تقریباً آمدند برای سرکوبی ملتها. در صورتی که حکومت یک ملت - خصوصاً در آنجاهایی که دعوی دموکراسی و امثال ذلک میکنند - برای خدمت مردم است نه برای سرکوبی مردم. لکن ما میبینیم حکومتها اینطور نیستند. این حکومتهایی که ما با ایشان مواجه بودیم و دیدیم، که همه میدانید وضعشان چه بوده، و این حکومتهای همجوار ما هم میدانید که همه اینطور هستند که یک دسته اقلیتی با قدرت و سرنیزه و پشتیبان داشتن از خارج میآیند و یک ملتی را سرکوب میکنند، تا آن اندازهای که بتوانند؛ و ملتها بیدار بشوند. از آن جمله مسئله ایران بود، که ایران مبتلا بود به یک حکومتی که با سرنیزه انگلیسها اول، و با سرنیزه این قوای ثلاثه؛ این متفقین (4)، و در ادامهاش با سرنیزه آمریکا به این ملت مسلط شد و رساند کار را به آنجایی که همه دیدید.
امتیازات انقلاب اسلامی از دیگر انقلابها
لکن اینطور نبود که این نهضت ایران نهضت یک قدرتمندی باشد، ضد یک قدرتمند دیگر که آن قدرتمند با سرنیزه بیاید این قدرتمند را خارج کند و خودش با سرنیزه سرکوب کند. این یک نهضتی بود که از متن ملت بپا شد. نهضت، نهضت ملی بود. یعنی، ملت از زن و مرد، از بچه و بزرگ، همه قیام کردند و این حکومت جائر را از بین بردند. این یک امتیازی است بین این نهضت اسلامی ایران با نهضتهای دیگر، که این صد در صد ملی بود. یک شخصی که سرنیزه دستش باشد، و بیفتد جلو و همه مردم را بکشاند با توپ و تانک، یک توپ و تانک دیگری را بکوبد، این نبود. ملت در مقابل یک دولت ایستاد و هیچ هم توپ و تانکی نداشت. همهاش فریاد و تظاهر و اتکال به خدا بود. از این جهت این امتیاز هست که مال ملت هست این. این نهضت نه کودتاست و نه اینکه یک قدرتی یک قدرت دیگر را از بین برده باشد. یک ملتی یک قدرتی را از بین برده. یک ملتی، در صورتی که نه نظامی بود و نه تعلیمات نظامی داشت و نه چیزی، دانشگاهی بودند و یا دانشجو بودند و یا طلبه بودند و یا زن بودند و یا مرد، مثلاً بازاری بودند و اینها هیچ کدام تعلیمات نظامی نداشتند و ابزار نظام هم دستشان نبود، لکن همه بودند. وقتی همه بودند، یک قدرت ملی، یک قدرت الهی بود. و نکته دیگر، اینکه همه هم که قیام کرده بودند یک چیز میخواستند و آنکه حکومت عدل میخواستند. حکومت اسلامی میخواستند این آمال همه بود. آن بچههایی که تازه زبان باز کرده بودند از مادرهاشان یاد گرفته بودند؛ میگفتند «جمهوری اسلامی». زن و مرد و آنهایی که مطلع بودند، همه میگفتند ما حکومت اسلامی میخواهیم. پس این نهضتی که در ایران شده است، به واسطه این دو نکته که یکی نهضت از متن ملت و یکی هم عقاید اسلامی و برای اسلام، این اسباب این شد که این نهضت وقتی جلو رفت دیگر شروع نکرد به سرکوبی. الآن شما وضع افغانستان را ببینید. به مجرد اینکه حکومت حالا، حکومت امین را زده زمین، حالا افتاده به آدمکشی. طیارههای شوروی بالای سر ملت افغانستان و قوای 45 هزار [نفری] اینطور که میگویند، قوای شوروی مجهز توی شهرها ریختند و دارند چه میکنند. البته آنها مقاومت دارند میکنند و بالاخره هم پیروزی با ملت است انشاءالله. اینجا اینجور نبود. اینجا بعد از اینکه - دیگر این یک چیزی است که ما همه مشاهد بودیم - بعد از اینکه این قوا شکسته شد و شاه اول رفت و شاه مخلوع اول رفت و دنبالهاش هم بعد رفت، و اینها بعدش بنا نداشتند به اینکه بریزند تو خانههای مردم، سرکوب کنند مردم را، طیاره بیاید و چه. برای آنکه آن ملت بود. همه با هم بودند. دیگر یک قدرتی نیامده بود روی کار به ضد ملت، ملت بودند و همه با هم رفیق و برادر.
بنابراین، این یک خاصیتی بود در این نهضت ما، که برای این خاصیت دنبالش دیگر این آدمکشیها شروع نشد، که چند هزار جمعیت، در یکی از اینها که در افغانستان گفتند بیشتر از سه هزار در یک محل، بیشتر از سه هزار را کشتند. یک مسجد که 250 نفر مشغول نماز بودند و افراد دیگری هم در کار بودند، همهشان را با [اسلحه] کشتند. اینجا این حرفها نبود در کار. برای اینکه اینجا یک قدرتی با یک قدرتی مواجه نبود. یک ملتی با یک قدرت مواجه بود. ملت دیگر بعد از اینکه غلبه کرد، برای کی چیز بکند. تا پنج ماه هم تقریباً، یک آزادی در این مملکت بود که در هیچ انقلابی در دنیا نبود. فرانسه را میگویند که از همه ممالک، مثلاً اقدم است در تمدن. فرانسه بعد از اینکه انقلاب در آن پیدا شد باز اینقدرها آدم کشته شد. و الآن هم باز معلوم نیست آنطور استقرار پیدا کرده باشد، اینطور آزادی باشد. اینجا بعد از اینکه این سد شکسته شد، پشت سر سد یک آزادی مطلق [بود] تمام فرودگاهها باز بود.
آزادی کامل در انقلاب اسلامی ایران
بنا براین نبود که یک [انقلابی] که بشود فرودگاه باز باشد. همه جاها را میبستند. تمام مخابرات را کنترل میکردند. قطع میکردند بین آنجا و همه جا. و تمام فرودگاهها بسته میشد. تمام مطبوعات قدغن میشد. توقیف میشد. در کودتاهایی که بوده است و در انقلاباتی که بوده، اینطور بوده که پشتش یک اختناقی بوده است که بالاتر از هر اختناقی، اختناق دنبال کودتا بوده. دنبال انقلاب بوده. و همه دیدید که دنبال سر این انقلاب یک آزادی مطلق بود، یک آزادی بود که شروع کردند اشخاص مفسد و فاسد استفاده از آن کردند. تا پنج ماه همه چیز آزاد بود. همه روزنامهها و همه مقالات و همه گویندگان و همه چیزها و همه راهها هم باز بود. حالا هم که باز است. بعد از چند ماه معلوم شد که خوب، این مطبوعات همچو نیست، یک مطبوعاتی باشد که مثلاً یک دستهای یک عقایدی دارند، میخواهند آن عقاید را ذکر بکنند. معلوم شد یک توطئههایی دارند اینها، و از اسرائیل که دشمن بشریت است، اینها دارند ارتزاق میکنند و توطئه دارند. بعد از این هم یک دستهای از چند تا روزنامه، برای اینکه محاکمه بشوند، ببینند که اینها چرا این کارها را میکنند [توقیف] شد. اما کشتار دسته جمعی، و آن مسائل هیچ نبود. چند نفر از اینهایی که پنجاه سال مشغول هرزگی بودند و مشغول کشتن و وادار کردن به کشتن بودند، یک عده معدودی از اینها را آوردند محاکمه کردند. بعد از اینکه معلوم شد که اینها اینطور بودند، چند نفر [را] کشتند و چقدرها را [به زندان محکوم] کردند. اینها را به جزای خودشان رساندند. در دنیا ما نداریم یک همچو انقلابی که دنبال سرش اینجوری با انسانیت رفتار شده باشد. آزادی داده شده باشد. نداریم ما یک همچو چیزی. و این برای این بود که از ملت بود و برای اسلام بود. ملت خودش را موظف میدانست به اینکه کار خلاف نکند. خوب، البته در یک همچو جمعیت سی و چند میلیونی هستند، خوب، یک عدهای هم هستند که کار خلاف میکنند. همیشه بوده و حالا هم هست. و از زمان سابق هم بوده تا حالا. اما اینطور نبوده است که یک کشتار دسته جمعی [روی دهد] آن اشخاصی که غلبه کردند یک کشتار دسته جمعی بکنند. آن اشخاص که غلبه کردند یک اختناق فوقالعاده پیش بیاورند. این حرفها نبوده در کار. و عمدهاش همین بود که مال ملت بود و برای اسلام بود. این یک مسئلهای بود که فرق هست مابین این نهضت و نهضتهای دیگر. از این جهت که نهضت ملی است و اسلامی.
میبینید شما که همه قشرها - الّا یک دستههای کوچولو که فاسد هستند و آنها از خارج الهام میگیرند - همه مشغول کار شدند. همه احساس این معنا را میکنند که ما باید برای کشورمان یک کاری بکنیم. دانشگاه هم مشغول همین کار است.دانشسراها هم مشغول همین کار هستند. رعیتها مشغول همین زراعت هستند. در دو روز پیش از اینکه رعیتهای اطراف قم آمده بودند با بیلهاشان، - جالب هم بود - خیلی من خوشم آمد خیلی از اجتماع اینها. دستههای گندم هم آورده بودند نشان میدادند و فریاد هم میزدند که ما خودمان میخواهیم [کشاورزی] خودمان را درست بکنیم. و کشاورزی خودمان را؛ کشاورزها هم مشغولند. لکن میدانید که یک مملکتی که خوب لااقل حالا از سابق بوده، لااقل پنجاه سال کوشش شده در فساد، نه اینکه همین مشغول کار خودشان بودند و کاری نداشتند به رعیت، کاری نداشتند به ملت، نخیر کار داشتند. کوشش کردند که از همه جهات این مملکت را به آسیب برسانند. در دانشگاهها یک جور، به یک وسیله، یک دانشگاه استعماری درست کرده بودند برای ما که جوانهای ما وقتی آنجا میرفتند، وقتی که بیرون میآمدند به نفع دیگران بیشتر صحبت میکردند تا به نفع خودشان. تربیت اینطوری میخواستند بکنند، و هر جا را دست میگذاشتید میدیدید که خرابی کردند. هر جا به یک قسمی. در این تودههای مردم ایجاد اختلافات، کم کاری. نگذارند مردم کار بکنند و میخواهند وابسته به غیر باشند. ما را وابسته کردند.
از همه بالاتر این است که فرهنگ ما را وابسته به غیر کردند. مغزهای ما را وابسته کردند به غیر. ما عقیدهمان این شده است که غیر از غرب دیگر کسی نیست. جایی نیست که بشود [به آن اعتماد کرد] ما باید وابسته باشیم یا به شرق و یا به غرب. آدم خوبهای ما میگفتند به غرب وابسته باشیم. برای اینکه این مقدار ادراکشان نبود که نه، ما میتوانیم خودمان بایستیم کار بکنیم. خودمان میتوانیم سرپا بایستیم. ما ترجیح میدهیم به اینکه از این تمدنی که ما را فاسد دارد میکند دست برداریم و برسیم به یک زندگی بسیط انسانی. (صحیفه امام، جلد12، صص 13 تا 19)
ــــــــــــــــــــ
1- رئیسجمهور کمونیست افغانستان.
2- حکومت داودخان که توسط نظامیان کمونیست وابسته به اتحاد جماهیر شوروی ساقط شد.
3- تمجمج (به فتح تا و میم و ضم میم دوم): سخن ناپیدا گفتن، کلمات را جویده و نامفهوم ادا کردن.
4- سه کشور آمریکا، انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی. حکومت محمدرضا پهلوی پس از کنفرانس تهران با شرکت فرانکلین روزولت، وینستون چرچیل و جوزف استالین روسای کشورهای آمریکا، انگلیس و شوروی مورد تایید آنها قرار گرفت.
*عمده اینست که حکومتها نمیتوانند بفهمند تکالیف خودشان را راجع به ملتها، حکومتها هرچه روی کار آمدند، تقریباً آمدند برای سرکوبی ملتها. در صورتی که حکومت یک ملت برای خدمت به مردم است نه برای سرکوبی مردم
*امتیاز نهضت اسلامی ایران این بود که همه قیام کرده بودند و یک چیز میخواستند و آنکه حکومت عدل میخواستند، حکومت اسلامی میخواستند، این آمال همه بود.
*روزنامه جمهوری اسلامی
|