سفر به کابل و جایگاه منافع ملی همانطور که صاحبنظران سیاست خارجی و ناظران صاحبنظر داخلی پیشبینی میکردند و هشدار هم داده بودند، سفر آقای سیدعباس عراقچی وزیر خارجه کشورمان به کابل که روز یکشنبه این هفته صورت گرفت، دستاوردی نداشت و صرفاً امتیاز مهمی بود که جمهوری اسلامی ایران بدون کمترین مابازاء به حکومت خودخوانده طالبان داد.
با پرهیز از استناد به سخنان، گزارشها و تحلیلهای دیگران اعم از موافق و مخالف سفر وزیر خارجه به کابل، فقط با مروری بر سخنان خود ایشان که متعاقب این سفر در وصف آن به زبان آورده و منتشر کردهاند، به روشنی میتوان به این نتیجه رسید که حکومت خودخوانده طالبان هیچ امتیازی در خلال این سفر به ایران نداده و سفر آقای عراقچی به کابل را میتوان در عداد سفرهایش به دمشق در روزهای آخر عمر حکومت بشار اسد و خوردن «شاورما» در یکی از رستورانهای آن شهر به شمار آورد به ویژه آنکه ایشان با نوشیدن چای در بازار کابل، سنت معروف «شاورما» را تکرار کرد.
ارزیابی سفر وزیر خارجه به کابل از سه زاویه حائز اهمیت است.
اول، قابلیت حکومت خودخوانده طالبان که از جهات مختلف غیرقابل اعتناست. مشروعیت متکی بر آراء مردمی ندارد، متحجرترین حکومت روی کره زمین است، هیچ دولتی آن را به رسمیت نمیشناسد، حقوق مردم را پایمال میکند، به کانون حمایت از تروریسم تبدیل شده و به هیچیک از تعهدات خود عمل نمیکند. اعتماد به چنین گروهی با هیچیک از معیارهای عقلی، قانونی و عرف بینالمللی منطبق نیست.
دوم، نگاه استراتژیک به منافع ملی با توجه به موضع مردم افغانستان در قبال حکومت خودخوانده طالبان است. اقوام مختلف موجود در افغانستان و پیروان مذاهب، طالبان را بهیچوجه قبول ندارند و زیر بار حکومت قومی، عقبمانده و بدسابقه این گروه نمیروند. این واقعیت در مدت سه سال و نیم گذشته که طالبان برای بار دوم بر افغانستان سلطه پیدا کرده، به اثبات رسیده است. در این مدت، نهتنها مردم افغانستان حاضر به تمکین در برابر طالبان نشدند بلکه عزمشان برای مقابله با آن جزمتر شده و آشکارا اعلام میکنند هرگز زیر بار این حکومت نژادپرست و متحجر نخواهیم رفت. شرایط در افغانستان کاملاً نشان میدهد عزم عمومی برای کنار گذاشتن حکومت خودخوانده طالبان جزم است و این حکومت آیندهای نخواهد داشت. سران طالبان خودشان هم با صراحت اعلام میکنند به آراء مردم هرگز مراجعه نخواهند کرد و قانون اساسی مشخصی که میثاق ملی باشد نخواهند داشت و اداره کشور با رای یک نفر یعنی خلیفه که رهبر طالبان است اداره خواهد شد، خلیفهای که حالا دادستان ارشد دادگاه کیفری بینالمللی درخواست بازداشتش را کرده است. روشن است که جمهوری اسلامی ایران نمیتواند منافع ملی خود را به چنین گروهی گره بزند. آن پیوند همهجانبهای که آقای عراقچی میگوید با افغانستان داریم، با مردم این کشور است که در مقابل طالبان قرار دارند نه با طالبان که از جمیع جهات در تضاد با مردم افغانستان و با منافع ملی ایران قرار دارد.
سوم، جایگاه وزیر خارجه است. آقای عراقچی در سخنانی که بعد از سفر به کابل و به منظور منطقی جلوه دادن این سفر منتشر کردند، که متن کامل آن در همین شماره روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسیده، به موضوعاتی از قبیل حقابه ایران، مسائل امنیتی مرزها، حضور اتباع غیرقانونی افغانستان در ایران و تجارت با افغانستان پرداختند و حداکثر نکتهای که مطرح کردند اینست که سران طالبان وعده دادهاند این مسائل را حل کنند! این میزان از دستاورد را با اعزام یک مدیر متوسط وزارت خارجه به کابل یا مذاکره سرپرست سفارت ایران در کابل و یا حتی با چند پیغام و پسغام میتوان تامین کرد و نیازی به سفر وزیرخارجه نیست. مهمتر اینکه این قبیل سفرها فقط به کشورهائی صورت میگیرند که دارای دولت مشروع و به رسمیت شناخته شده باشند نه دولتی که اولاً مشروع نیست و ثانیاً امتیاز میگیرد و امتیاز نمیدهد. از اینها تاسفبارتر اینکه وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه کابل با چند کارمند دونپایه وزارت خارجه افغانستان مواجه شد نه وزیر خارجه و در دیدار رئیسالوزرای حکومت خودخوانده طالبان از پرچم جمهوری اسلامی ایران خبری نبود و آقای عراقچی زیر پرچم گروه طالبان که شرعشان هم مثل حکومتشان خودخوانده است وعدههای شرعی تکراری و بدون پشتوانه تحویل گرفت!
برای وزارت خارجه نظام جمهوری اسلامی و برای شخص وزیر خارجه کشورمان، وزانتی را خواستار هستیم که متاسفانه در عملکرد آقای عراقچی رعایت نمیشود. انتظار از وزیر خارجه نظام جمهوری اسلامی اینست که مستقل عمل کند و بیاعتنا به خواست این و آن، منافع ملی را در نظر بگیرد. در سفر آقای عراقچی به کابل، منافع ملی جایگاهی نداشت.
*روزنامه جمهوری اسلامی
|